۰

آیا روایتی که در ارتباط با درمان بیماری عرق النسا(سیاتیک) با استفاده از ناخن بیمار، نقل شده معتبر است؟

در ارتباط با موضوع پرسش باید گفت که گزارشی وجود دارد مبنی بر اینکه طبیبی به نام احمد بن رباح(ریاح)، روش‌های درمانی را برای برخی بیماری‌ها تهیه کرده و آنها را بر امام صادق( علیه السلام ) عرضه نموده است و امام نیز آن‌را تأیید کرده و فرمودند: «به اذن خدا مفید خواهد بود».
کد خبر: ۲۱۱۵۷۱
۱۰:۱۱ - ۱۶ دی ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پرسش
سند این روایت را به صورت کامل و شفاف با رجالش بیان کنید: کسی به سبب بیماری سیاتیک نزد امام( علیه السلام ) رفت. حضرت به او فرمود: ناخن بیمار را بعد از چیدن جمع کند، و آن‌را روی سیاتیکی که درد می‌کند بگذارد. به اذن خداوند فایده می‌بخشد و کار آسانی است و فایده‌اش هم حاضر است ... (مستدرک الوسائل، ج 16، ح 14).
پاسخ اجمالی
در ارتباط با موضوع پرسش باید گفت که گزارشی وجود دارد مبنی بر اینکه طبیبی به نام احمد بن رباح(ریاح)، روش‌های درمانی را برای برخی بیماری‌ها تهیه کرده و آنها را بر امام صادق( علیه السلام ) عرضه نموده است و امام نیز آن‌را تأیید کرده و فرمودند: «به اذن خدا مفید خواهد بود».
از جمله این روش‌ها، دستورالعملی است که برای درمان «عِرق النسا»[1] تجویز کرده است. در این دستورالعمل چنین آمده: «کسى که عرق النساء(درد سیاتیک) دارد یک ناخن چیده برگیرد و در جاى عرق بگذارد و ببندد که به خواست خدا آسان و مفید خواهد بود، و اگر درد بر بیمار غلبه کرده و ضربان قلبش بالا رود، دو کش بگیرد و بهم ببندد و رانى که عرق النسا در آنست از بالا تا قدم محکم ببندد به حدی محکم که تصور کند پایش دارد بی حس می‌شود، و در این حال باید ایستاده باشد، و باطن کف پاى دردناک را سخت ببندد و بفشارد تا از آن خون سیاهى برآید، و جاى آن‌را با نمک و زیتون پر کند و خوب می‌شود به خواست خدای عزّ و جلّ‏».[2]
درباره سند این روایت به نکاتی اشاره می‌شود:
1. در سند این روایت؛ فقط احمد بن رباح و مؤلفان کتاب طب الائمه( علیه السلام ) قرار دارند که بیان‌گر مقطوعه بودن سند این روایت است.
2. احمد بن رباح (یا: ریاح) سکونی، دارای کتاب است و از افرادی روایت نقل می‌کند.[3] این شخص که طریق شیخ به او ضعیف گزارش شده،[4] هیچ‌گونه مدحی در کتب رجالی برایش ذکر نشده است و همین نیز موجب افزایش ضعف سند این حدیث شده است.
3. عبدالله و حسین فرزند بسطام بن شاپور الزیات، صاحب کتاب طب الائمه هستند.[5] درباره این دو برادر نیز توصیفی در کتب رجالی ذکر نشده است.[6] با این وجود و با تمام آنچه گفته شد، نمی‌توان به صورت قطعی، انتساب این روایت به امام را نفی نمود، زیرا کتاب طب الائمه، از کتاب‌های مورد استناد بزرگانى مانند شیخ حرّ عاملى در «وسائل الشیعة» و علامه مجلسى در «بحار الانوار» است.
اما امروزه تنها راه کشف درستی این گزارش، تحقیق پزشکان متعهد و متخصص در مورد آن است.
[1]. همان رگ سیاتیک است.
[2]. ابنا بسطام، عبدالله و حسین، طب الائمه( علیه السلام )، ص 76، قم، دار الشریف الرضی، چاپ دوم، 1411ق؛ مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، بحار الأنوار، ج ‏59، ص 190، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‏، چاپ دوم‏، 1403ق.
[3]. موسوی خویی، سید ابو القاسم، معجم رجال الحدیث، ج 2، ص 115، قم، مرکز نشر آثار شیعه،1410ق.
[4]. همان.
[5]. نجاشی، احمد بن على‏، رجال النجاشی، ص 39 و 218، قم، مؤسسة النشر الاسلامی‏، چاپ ششم‏، 1365ش.
[6]. معجم رجال الحدیث، ج 5، ص 201 – 202.

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: