شیعه نیوز:
پرسش
این روایت از کیست و آیا معتبر است؟ «مَنْ طَلَبَ رِضَی اللّهِ بِسَخَطِ النّاسِ کَفاهُ اللّهُ اُمُورَ النّاسِ وَ مَنْ طَلَبَ رِضَی النّاسِ بِسَخَطِ اللّهِ وَکَّلَهُ اللّهُ اِلَی النّاسِ»؛ هر کس رضایت خدا را بخواهد هر چند با خشم مردم همراه شود؛ خداوند او را از امور مردم کفایت میکند و هر کس که با به خشم آوردن خداوند دنبال رضایت مردم باشد، خدا او را به مردم وا میگذارد!
پاسخ اجمالی
در تعالیم و آموزههای دین اسلام، محور تمام افعال و کردار انسان، باید رضایت خدای متعال باشد؛ یعنی انسان مؤمن باید کارهایش را در راستای خوشنودی و رضایت الهی محاسبه کرده و انجام دهد. و اگر در جایی رضایت خداوند با جلب رضایت مردم در برابر هم قرار گرفت، جلب رضایت الهی مهمتر است. در این زمینه از امام حسین( علیه السلام ) چنین نقل شده است:
«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَکِّلِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْکُوفِیُّ عَنْ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ النَّخَعِیِّ عَنْ عَمِّهِ الْحُسَیْنِ بْنِ یَزِیدَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ ع قَالَ کَتَبَ رَجُلٌ إِلَى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍع یَا سَیِّدِی أَخْبِرْنِی بِخَیْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ فَکَتَبَ إِلَیْهِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّهُ مَنْ طَلَبَ رِضَى اللَّهِ بِسَخَطِ النَّاسِ کَفَاهُ اللَّهُ أُمُورَ النَّاسِ وَ مَنْ طَلَبَ رِضَى النَّاسِ بِسَخَطِ اللَّهِ وَکَلَهُ اللَّهُ إِلَى النَّاسِ وَ السَّلَام»؛[1]
مردى در ضمن نامهای از امام حسین( علیه السلام ) خواست تا خیر دنیا و آخرت را برایشان بنگارند. امام( علیه السلام ) در پاسخ نوشت: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. هر کس با خشمگین کردن مردم به دنبال رضایت خدا باشد، خداوند پشتیبان او در کارهایی خواهد بود که مرتبط با مردم است، و هر کسی با به خشمآوردن خدا، به دنبال راضی نگهداشتن مردم باشد، خدا او را به همان مردم وامیگذارد. و السلام.
در سند این روایت افراد زیر قرار دارند:
1. محمد بن موسی بن متوکل: ثقه است.[2]
2. محمد بن جعفر بن محمد بن عون الأسدی أبو الحسین الکوفی که به محمد بن أبی عبد الله معروف بود، ثقه است، اگر چه از افراد ضعیف نقل میکند و قائل به جبر و تشبیه است.[3]
3. موسى بن عمران نخعى: از راویان مورد اطمینان و دارای توثیق عام است.[4]
4. حسین بن یزید النوفلی: در مورد وثاقت نوفلی تنها نقیصهای که بر او وارد میشود، اتهام غلوی است که به او نسبت داده شده و به شهادت رجالی بزرگ؛ نجاشی، دلیلی بر این اتهام وجود ندارد؛ لذا به روایات او نیز عمل شده است.[5]
5. حسن بن علی بن ابی حمزه بطائنی: دلیلی بر وثاقت حسن بن علی بن ابی حمزه وجود ندارد، اما نمیتوان تنها به جهت تردید و شک در سند روایاتی که حسن بن علی بن ابی حمزه در آن وجود دارد، از همان ابتدا آن روایت را کنار گذاشته و رد کرد.[6]
با توجه به راویانی که اسامی آنها در سلسله سند این روایت آمده، میتوان به این روایت اعتماد کرد. و با توجه به این که این روایت در کتابهای معتبر نقل شده و همخوان با عقاید اسلام و شیعه است،[7] میتوان محتوای آنرا هم پذیرفت.
[1]. شیخ صدوق، امالی، ص 201، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق؛ شیخ مفید، اختصاص، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، محرمی زرندی، محمود، ص 225، قم، المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، قم، چاپ اول، 1413ق.
[2]. حلی، حسن بن علیّ بن داود، الرجال، ص 149، دانشگاه تهران، چاپ اول، 1342ش.
[3]. نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 373، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، 1365ش.
[4]. ر. ک: «بررسی سندی زیارت جامعه کبیره»، 69541.
[5]. ر. ک: « روایات سکونی و نوفلی»، 33502.
[6]. ر. ک: « بررسی وثاقت حسن بن علی بن ابی حمزه بطائنی»، 26531.
[7]. ر. ک: « رضایت و خشنودی خدا؛ بالاترین نعمت بهشتی»، 49115؛ «منظور از خشنودی و رضایت خداوند»، 33881.
T