۰

مقصود از این‌ حدیث که «حضرت آدم میان عقل، دین و حیا؛ عقل را برگزید»، چیست؟

در روایات اسلامی، پیوند عمیقی بین عقل و دین و این دو؛ با حیاء وجود دارد. مضمون این روایت در دیگر روایات مورد تأیید وجود دارد، اگر چه در سند این روایت؛ افرادی قرار گرفته‌اند که تضعیف شده‌اند...
کد خبر: ۲۱۰۹۴۹
۰۷:۰۱ - ۱۲ دی ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پرسش
حدیثی داریم در مورد حضرت جبرئیل( علیه السلام ) که؛ از طرف خداوند مبعوث شده تا حضرت آدم سه چیز را انتخاب کند: عقل، دین و حیا. آدم عقل را برگزید و سپس دین و حیا پشت سر آن آمد که خداوند دستور به آن دو داد که هرجا عقل می‌رود پشت سر آن باید بروند. آیا این حدیث صحیح است؟ آن‌را توضیح دهید.
پاسخ اجمالی
در روایات اسلامی، پیوند عمیقی بین عقل و دین و این دو؛ با حیاء وجود دارد. مضمون این روایت در دیگر روایات مورد تأیید وجود دارد، اگر چه در سند این روایت؛ افرادی قرار گرفته‌اند که تضعیف شده‌اند، ولی شاید همین قوی بودن محتوا، باعث شده تا محدثانی مانند شیخ کلینی به آن اعتماد کرده و آن‌را در کتاب اصول کافی جای دهد.

پاسخ تفصیلی
دومین حدیث از احادیث باب «عقل و جهل» در کتاب اصول کافی؛ روایتی است که در سؤال بدان اشاره شده است. در این روایت که اصبغ بن نباته از امام على( علیه السلام ) روایت می‌کند چنین آمده است:
«جبرئیل بر آدم نازل شد و گفت: اى آدم! من مأمور شده‌ام که تو را در انتخاب یکى از سه چیز مخیّر سازم؛ پس یکى را برگزین و دوتا را واگذار. آدم گفت: آن سه چیز چیست؟ گفت: عقل، حیاء و دین. آدم گفت: عقل را برگزیدم، جبرئیل به حیاء و دین گفت: شما بازگردید و او را واگذارید، آن دو گفتند: اى جبرئیل! ما مأموریم هرجا که عقل باشد با او باشیم. جبرئیل گفت: خود دانید و بالا رفت».[1]
سند روایت:
این روایت را شیخ کلینی از علی بن محمد، از سهل بن زیاد، از عمرو بن عثمان، از مفضل بن صالح، از سعد بن طریف، از اصبغ بن نباته، از امام علی( علیه السلام ) روایت کرده است.
مکان و منزلت شیخ کلینی؛ بر همگان روشن و درجه وثاقت او روشن است. علی بن محمد از مشایخ کلینی و همان علی بن محمد علان کلینی است. نجاشی درباره او می‌گوید: علی بن محمد معروف به علان کلینی ثقه و مورد اعتماد است. وی در راه مکه مکرمه به قتل رسید.[2]
سهل بن زیاد؛ اگر چه مورد تضعیف قرار گرفته،[3] ولی در یکی از عبارات مرحوم شیخ طوسی؛ توثیق شده[4] و در نهایت می‌توان به این روایت اعتماد کرد.
عمرو بن عثمان؛ ملقب به الخزاز از ثقات و افراد مورد اعتماد است.[5]
مفضل بن صالح؛ در برخی عبارات نجاشی[6] و ابن غضائری[7] وی مورد تضعیف قرار گرفته، اگر چه دیگران درباره وی سکوت کرده‌اند.
سعد بن طریف؛ وی از قاضیان حکومت بوده است که از امام باقر( علیه السلام ) و از امام صادق( علیه السلام ) روایت نقل کرده است. با توجه به کلام نجاشی درباره او، می‌توان چنین نتیجه گرفت که صحت روایت او بستگی به قرائنی دارد که در هر روایت وجود دارد، با بودن آن شواهد می‌توان روایت او را قبول کرد.[8]
اصبغ بن نباته؛ که از بزرگان و خواص اصحاب امام علی( علیه السلام ) است و بعد از ایشان نیز تا مدتی زنده بود. عهد نامه مالک اشتر و وصیت امام علی( علیه السلام ) به فرزندشان، محمد حنفیه را؛ از امیر المؤمنین نقل کرده است.[9]
به هرحال؛ این روایت به علت وجود افرادی؛ مانند سهل بن زیاد و مفضل بن صالح در سند آن؛ از طرف تعدادی از بزرگان از جمله محمد باقر مجلسی(ره) مورد تضعیف قرار گرفته است.[10]
دلالت و محتوای حدیث:
روایت مورد نظر گویای عظمت عقل و لزوم همراهی دین و حیاء با آن است. به‌طوری که می‌توان چنین نتیجه گرفت که با وجود عقل؛ دین و حیاء نیز حاضرند و عقل در حکم پیشرو آنان است. این مطلب از روایات دیگر هم قابل استفاده است. در روایات چنین آمده است: «عقل، آن چیزی است که خداوند بدان پرستش می‌شود و بهشت به‌وسیله آن کسب می‌شود».[11] یا در روایت دیگری آمده است: «هر آن‌کس عقل داشته باشد، دین دارد و آن‌که دین داشته باشد؛ داخل بهشت می‌شود».[12]
شاید این‌گونه مضامین در دیگر روایات؛ باعث شده تا با وجود برخی از افراد ضعیف در سلسله سند این روایت؛ و به علت محتوای قوی و مورد تأیید آن، این روایت در کتاب‌هایی مانند کتاب کافی ذکر شود.
مراد از هبوط جبرئیل این است که؛ در زمان زندگی حضرت آدم بر روی زمین چنین گفتاری بین جبرئیل و آدم( علیه السلام ) رد و بدل شده؛ یعنی زمانی که آدم( علیه السلام ) خلیفه خداوند بوده و دارای عقل و کمال و حیاء و دین! لذا در مقام توجیه چنین گفته شده که احتمالاً منظور از تخییر آدم در انتخاب یکی از عقل و دین و حیاء، رسیدن به کمال این خصلت‌ها(عقل و دین وحیاء) برای حضرت آدم بوده است.[13] به دیگر سخن؛ این گفتار، جنبه تربیتی داشته تا حضرت آدم به کمال این مطلب برسد که عقل چه نعمت بزرگی است و خداوند او را از آن بهره‌مند کرده و بدین وسیله بیشتر شکرگذار آستان الهی باشد.
مطلب دوم درباره عبارت «خود دانید» است که حضرت جبرئیل به دین و حیاء می‌فرماید. گویا جبرئیل( علیه السلام ) نمی‌دانسته که حیاء و دین هر کجا که عقل باشد، هستند؛ و بعد از انتخاب عقل توسط آدم( علیه السلام ) به آن‌دو امر می‌کند که از عقل جدا شوند. و آن‌دو در جواب می‌گویند: هر کجا عقل حضور داشته باشد ما هم هستیم! و سپس جبرئیل می‌گوید: «هر طور که خود می‌دانید عمل کنید!».
بنابراین، اگر چه این روایت دارای برخی از ضعف‌های سندی بود، ولی می‌توان در مجموع آن‌را پذیرفت و به صحت صدور آن از معصوم( علیه السلام ) اطمینان پیدا کرد.

[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، الکافی، ج1، ص 10، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[2]. نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 260، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، 1365ش.
[3]. همان، ص 185.
[4]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، الابواب(رجال طوسی)، محقق، مصحح، قیومی اصفهانی، جواد، ص387، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، 1427ق.
[5]. رجال نجاشی، ص 287.
[6]. همان، ص 128.
[7]. غضائری، احمد بن حسین، کتاب الضعفاء، ص 88، قم، مؤسسه اسماعیلیان، 1364ق.
[8]. رجال نجاشی، ص 178.
[9]. همان، ص 8.
[10]. مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق، مصحح، رسولی، سید هاشم، ج1، ص 32، ‌تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1404ق.
[11]. الکافی، ج 1، ص 11.
[12]. همان.
[13]. مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج 1، ص 32.

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: