شیعه نیوز:
پرسش
در داستان حضرت ابراهیم( علیه السلام ) آمده؛ آنحضرت به دنبال حقیقت (خدا) به طبیعت رفته بود، ولی بیان نشد که چگونه باری تعالی را به عنوان خدا پیدا کرد؟ به عبارت دیگر؛ در این داستان یک جوری پرش به خدا شده است و اعتقاد به خداوندی خداوند پیدا شده است؟ در حالی که وی رفته به سراغ طبیعت؛ مانند خورشید، ماه و... .
پاسخ اجمالی
حضرت ابراهیم، هیچگاه خدا را در طبیعت جستوجو نمیکرد، بلکه نظر به آنکه یکى از شیوههاى احتجاج و استدلال، اظهار همراهى با عقیده باطل در مراحل اولیه و سپس ردّ کردن آن در مراحل بعدی است و از سویی نیز بیدارکردن فطرتها، فعال کردن اندیشهها و توجّه به احساسات، از بهترین شیوههاى تبلیغ است؛ لذا حضرتشان برای بیدارکردن قوم گمراهش از این راه استفاده نموده است.
مجادله و گفتوگوى حضرت ابراهیم با مشرکان، از باب مماشات و نشان دادن نرمش در بحث، براى رد عقیده طرف مقابل بود، نه اینکه آنچه گفته، عقیده قلبى او باشد؛ زیرا چنین شرکی - حتی در مراحل اولیه - با عصمت پیامبران منافات دارد. اینکه همواره ابراهیم، عبارت «هذا رَبِّی» را در برابر جامعه ابراز میداشته و نه در خویشتن خویش و نیز گفتن کلمه«یا قَوْمِ»، همه نشانی از آن است که چنین استدلالهایی برای قانعکردن خودش نبوده، بلکه آنرا میتوان تبلیغی آرام و گام به گام برای جامعه به شمار آورد؛ به همین دلیل است که در نهایت، وقتى غروب ستاره، ماه و خورشید را میبیند، میگوید: «من از شرک شما بیزارم»، و نمیگوید از «شرک خودم»!
به علاوه در قرآن میخوانیم: «و این چنین، ملکوت آسمانها و زمین [و حکومت مطلقه خداوند بر آنها] را به ابراهیم نشان دادیم؛ [تا به آن استدلال کند،] و اهل یقین گردد»،[1] سپس آیه بعدی «فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَاى کَوْکَباً...»[2] با حرف «فاء» آغاز میشود؛ و این یعنى آنکه نتیجه آن ملکوت و یقین گذشته، استفاده از چنین استدلالی برای راهنمایی بشر بود.
موجودى که طلوع و غروب دارد، محکوم قوانین است نه حاکم بر آنها. ابراهیم( علیه السلام )، ابتدا موقّتاً پذیرش آنرا اظهار میکند تا بعد با استدلال ردّ کند.[3]
حضرت ابراهیم( علیه السلام ) چند نمونه از «آفلین»(غروبکنندگان) را به عنوان خدا اعلام میکند سپس آن نتیجهگیری که از ابتدا در ذهنش بود را به مردم اعلام میکند که «لا اُحِبُّ الْآفِلین»[4](غروبکنندگان را دوست ندارم!). به دیگر سخن؛ حضرت ابراهیم( علیه السلام ) میگوید: من به دنبال خدایی هستم که افول و زوالی نداشته باشد، بر این اساس هر آنچه در طبیعت مادی است از جمله ستاره، ماه و خورشید، زوالپذیر هستند و باید به دنبال خدایی ماورای طبیعت بود.
[1]. انعام، 75.
[2]. انعام، 76.
[3]. ر.ک: قرائتى، محسن، تفسیر نور، ج 3، ص 293 - 294، تهران، مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن، چاپ یازدهم، 1383ش.
[4]. انعام، 76.
آیات مرتبط
سوره الأنعام (75) : وَكَذَٰلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ
سوره الأنعام (76) : فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَىٰ كَوْكَبًا ۖ قَالَ هَٰذَا رَبِّي ۖ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ
سوره الأنعام (77) : فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَٰذَا رَبِّي ۖ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ
سوره الأنعام (78) : فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَٰذَا رَبِّي هَٰذَا أَكْبَرُ ۖ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ
سوره الأنعام (79) : إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا ۖ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ
T