۰

آیا دایره نبوت حضرت موسی( علیه السلام ) و حضرت عیسی( علیه السلام ) منحصر به قوم بنی اسرائیل بود؟!

ظاهر چنین آیاتی نشانگر آن است که آنها تنها رسول بر قوم بنى اسرائیل بودند. اما از آن‌جا که این دو پیامبر، صاحب شریعت و از پیامبران اولوا العزم بودند، و با توجه به آیات دیگر در مورد زندگی آن دو رسول برگزیده، فهمیده می‌شود که بعثت آنها فراتر از قوم بنی اسرائیل بود.
کد خبر: ۲۱۰۳۸۶
۱۰:۳۲ - ۰۹ دی ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پرسش
در آیه 2 سوره اسراء می‌فرماید: «وَجَعَلْناهُ هُدىً لِبَنِی إِسْرائِیلَ». آیا فقط بنی اسرائیل هدف هدایت حضرت موسی( علیه السلام ) این پیامبر اولوالعزم بودند؟ آیا فرعون و فرعونیان یا اقوام دیگر نباید به آیین موسی( علیه السلام ) دعوت می‌شدند؟
پاسخ اجمالی
خدای متعال در ارتباط با گستره رسالت حضرت موسی( علیه السلام ) می‌فرماید: «وَ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ وَ جَعَلْناهُ هُدىً لِبَنی‏ إِسْرائیلَ»؛[1] ما به موسى کتاب آسمانى دادیم و آن را وسیله هدایت بنى اسرائیل ساختیم.
همان‌گونه که در مورد حضرت عیسی( علیه السلام ) می‌فرماید: «وَ رَسُولاً إِلى‏ بَنی‏ إِسْرائیل ...»؛[2] و (او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوى بنى اسرائیل (قرار داده، که به آنها می‌گوید:) من نشانه‌‏اى از طرف پروردگار شما، برایتان آورده‏‌ام من از گِل، چیزى به شکل پرنده می‌سازم سپس در آن می‌‏دمم و به فرمان خدا، پرنده‌‏اى می‌گردد ...
ظاهر چنین آیاتی نشانگر آن است که آنها تنها رسول بر قوم بنى اسرائیل بودند. اما از آن‌جا که این دو پیامبر، صاحب شریعت و از پیامبران اولوا العزم بودند، و با توجه به آیات دیگر در مورد زندگی آن دو رسول برگزیده، فهمیده می‌شود که بعثت آنها فراتر از قوم بنی اسرائیل بود، هر چند بنى اسرائیل در صف اول مأموریت هدایت آنها قرار داشتند؛ یعنی این‌که آنان در درجه اول براى بنی اسرائیل مبعوث شده بودند؛ مانند پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم ) که در درجه اول براى خاندان خویش، در درجه دوم براى مردم مکه و اطراف آن، و درجه بعدى براى جهانیان مبعوث شده بود. این مراحل به ترتیب در آیات زیر آمده است:
«وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ»؛[3] و خویشان نزدیک خود را انذار کن.
«وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى‏ وَ مَنْ حَوْلَها»؛[4] و تا مکه و کسانى را که در اطراف آن است انذار کنى.[5]
«وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ»؛[6] این قرآن بر من نازل شده، تا شما و هر کسى را که پیام من به او برسد، انذار کنم.
نکته‌ای که در این موضوع قابل دقت است؛ این است که فرق است میان «رسول» و «نبى»؛ نبوت منصب بعثت و تبلیغ است، اما رسالت مقام ویژه‌اى است که همراه با ضمانت اجرایى است. و آن عبارت است از قضاى الهى و داورى خدایى بین مردم، یا به بقا و نعمت، و یا به هلاکت و زوال نعمت. چنان‌که آیه زیر آن‌را بیان نموده است:
«وَ لِکُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ»؛[7] براى هر امّتى، رسولى است هنگامى که رسولشان به سوى آنان بیاید، به عدالت در میان آنها داورى می‌شود.
به بیان روشن‌تر، نبى انسانى است که از طرف خداى تعالى به سوی مردم مبعوث می‌شود براى بیان احکام دین. اما رسول کسی است که مبعوث می‌شود براى رسالتی خاص که دنبالش یا هلاکت است، اگر مردم دعوتش را رد کنند، و یا بقا و سعادت است، اگر آن‌را پذیرا باشند.
این موضوع از گفت‌وگویى قرآن کریم در مورد پیامبرانی؛ مانند نوح، هود، صالح، شعیب و... با قوم خود حکایت نمود، کاملاً به دست می‌آید: «وَ قَوْمَ نُوحٍ لَمَّا کَذَّبُوا الرُّسُلَ أَغْرَقْناهُمْ وَ جَعَلْناهُمْ لِلنَّاسِ آیَةً وَ أَعْتَدْنا لِلظَّالِمینَ عَذاباً أَلیماً»؛[8] و قوم نوح را هنگامى که رسولان (ما) را تکذیب کردند غرق نمودیم، و آنان را درس عبرتى براى مردم قرار دادیم و براى ستم‌گران عذاب دردناکى فراهم ساخته‌‏ایم.
بنابر این، لازم نیست که رسالت یک رسول به سوى قومى معین، بعثت به سوى همان قوم باشد، بلکه ممکن است رسالتش به سوى قومى خاص باشد، ولى بعثت و نبوتش به سوى تمامى بشر باشد. و داستان رسالت موسی و عیسی( علیه السلام ) به سوی بنی اسرائیل نیز از این قرار است.
شواهد فراوانی از آیات قرآن کریم بر این مطلب وجود دارد؛ از جمله آنها در مورد رسالت موسى به سوى فرعون است: «اذْهَبْ إِلى‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى»؛[9] اینک به سوى فرعون روانه شو که او طغیان کرده است.
همان‌گونه که قرآن در ایمان آوردن ساحران به موسی می‌گوید: «آمَنَّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسى‏».[10] با این‌که ساحران از بنى اسرائیل نبودند.
در باره دعوت قوم فرعون با این‌که از بنى اسرائیل نبودند، قرآن می‌فرماید: «وَ لَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ، وَ جاءَهُمْ رَسُولٌ کَرِیمٌ»؛[11] ما پیش از اینها قوم فرعون را آزمودیم و رسول بزرگوارى(موسی) به سراغشان آمد.
نظیر این آیات در دلالت بر عمومیت بعثت حضرت عیسی و موسی( علیه السلام ) و ایمان آوردن امت‌‏هاى بسیارى از غیر بنى اسرائیل، وجود دارد. بویژه در مورد حضرت عیسی( علیه السلام ) قبل از بعثت رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم )؛ مانند مردم روم و امت‌‌‏هاى بزرگى از غربی‌ها، نظیر فرانسویان، اتریشی‌ها، انگلسی‌ها، ملت‌های شرقی مانند مردم نجران که به وى گرویده بودند، با این‌که از بنى اسرائیل نبودند. ضمن این‌که قرآن کریم در هیچ آیه‌‏اى که سخن از نصارا دارد، دیده نمی‌شود که روى سخن را متوجه خصوص نصاراى بنى اسرائیل کرده باشد، بلکه اگر مدح می‌کند عموم نصارا را مدح می‌کند و اگر مذمت هم می‌کند عموم را مذمت می‌کند.[12]
بنابر این مراد از این خطاب‌ها، مخاطبان اولیه و مستقیم هستند، نه آن‌که گروه‌های دیگر مخاطب نبودند؛ لذا بعثت حضرت موسی و عیسى ( علیه السلام ) عمومیت داشته، هر چند رسالت آنها به سوى بنى اسرائیل بوده است. البته روایاتی نبوت حضرت عیسی( علیه السلام ) را مخصوص بنی اسرائیل می‌داند؛ مانند: «عن أبى حمزة الثمالی عن ابى جعفر محمد بن على الباقر علیهما السلام حدیث طویل یقول فیه: ثم ان الله عز و جل أرسل عیسى علیه السلام الى بنى إسرائیل خاصة، فکانت نبوته ببیت المقدس»؛[13] امام باقر( علیه السلام ) می‌فرماید: خدای متعال حضرت عیسی را فرستاد فقط به سوی بنی اسرائیل، پس نبوتش برای بیت المقدس بود.
اما این روایات نیز ناظر به آن است که آن‌حضرت در ایام رسالت و تبلیغ خود نتوانست بیش از بنی اسرائیل مخاطبان بیشتری را جذب کند، اما قبیله‌های بسیاری غیر از قریش، در زمان حیات پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) مسلمان شدند.

[1]. اسراء، 2.
[2]. آل عمران، 49.
[3]. شعراء، 214.
[4]. انعام، 92.
[5]. ر. ک: ‏جعفری، یعقوب، کوثر، ج ‏2، ص 13، قم، هجرت، چاپ اول، 1376ش.
[6]. انعام، 19.
[7]. یونس، 47.
[8]. فرقان، 37.
[9]. طه، 24.
[10]. همان، 70.
[11]. دخان، 17.
[12]. ر. ک: طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏3، ص 198- 199، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق؛ طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 3، ص 310- 312، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1374ش.
[13]. عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، تحقیق، رسولی محلاتی، سید هاشم، ج 1، ص 343، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، 1415ق.
آیات مرتبط

سوره آل عمران (49) : وَرَسُولًا إِلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ ۖ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ ۖ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِ اللَّهِ ۖ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
سوره المائدة (70) : لَقَدْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَأَرْسَلْنَا إِلَيْهِمْ رُسُلًا ۖ كُلَّمَا جَاءَهُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَىٰ أَنْفُسُهُمْ فَرِيقًا كَذَّبُوا وَفَرِيقًا يَقْتُلُونَ
سوره المائدة (72) : لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ ۖ وَقَالَ الْمَسِيحُ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ ۖ إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ ۖ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ
سوره المائدة (78) : لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَىٰ لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ۚ ذَٰلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ
سوره المائدة (110) : إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَىٰ وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا ۖ وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ ۖ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي ۖ وَتُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِي ۖ وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِي ۖ وَإِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هَٰذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: