شیعه نیوز:
پرسش
لطفاً محتوای صحف حضرت آدم، شیث و ادریس( علیه السلام ) را بیان فرمایید؟
پاسخ اجمالی
محتوای کامل کتابهای پیامبران گذشته - بویژه پیامبران اولیه - در دسترس نیست،[1] اما با توجه اینکه قرآن تصدیق کننده کتابهای پیشین است: «نَزَّلَ عَلَیک الْکتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَینَ یدَیهِ وَ أَنْزَلَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجیلَ»؛[2]
خداوند قرآن را که مؤید آنچه [از کتابهاى آسمانى] پیش از خود میباشد، به حق بر تو نازل کرد، و تورات و انجیل را نیز در گذشته نازل کرده بود.
از اینرو - و با توجه به خاتمیت دین اسلام - میتوان گفت؛ هر آنچه از معارف کلیدی و آموزههای مورد نیاز بشر در کتب آسمانی پیامبران گذشته وجود داشت، در قرآن نیز مطرح شده است.[3]
البته در برخی گزارشها و روایات، به برخی از فرازهای کتابهای آسمانی گذشته اشاره شد که در مورد صحف حضرت آدم، شیث و ادریس( علیه السلام ) است. برخی گزارشها از این قرارند که البته هرکدامشان باید از لحاظ سند و محتوا مورد بررسی قرار گرفته و در این مقال تنها به نقل آن بسنده میکنیم.
صحف حضرت آدم( علیه السلام )
گزارش شده که خداوند بر حضرت آدم( علیه السلام ) بیست و یک صحیفه نازل کرد که در آن علاوه بر احکامی مانند حرمت مردار، خون و گوشت خوک،[4] به مقام و منزلت پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) و اهلبیت( علیه السلام ) نیز اشاره شده است:
«... بندگانم را براى عبادتم خلق کردم و آنها را با دلیل و برهان خود ملزم نمودم. آگاه باشید که من میان آنها پیامبرانم را میفرستم و کتابهایم را فرود میآورم. این کار را به طور قطع از ابتداى اولین بشر تا احمد، پیامبر و خاتم انبیاء ادامه میدهم. او کسى است که درود و رحمتم را بر او میفرستم و برکات خود را در قلب او جاى میدهم. به وسیله او انبیاء و رهبران را تکمیل میکنم. آدم گفت: این رسولان چه کسانی هستند و این احمدى که او را دارای چنان مقام و شخصیتی نمودى، کیست؟ خدا فرمود: همه از ذریه تو هستند. احمد آخرین آنها و وارث ایشان است...».[5]
همچنین نقلی وجود دارد که در کتاب آدم غیر از حروف مقطعه و رمزی حرف دیگری وجود نداشت.[6]
محتویات صحف حضرت شیث( علیه السلام )[7]
در ارتباط با کتاب نازل شده بر حضرت شیث( علیه السلام ) نیز روایاتی وجود دارد که ناظر به وجود مطالبی در این کتاب است:
1. نام پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ): که نام حضرتشان در صحف حضرت شیث( علیه السلام ) «طالیثا» و صحف حضرت ادریس( علیه السلام ) «بهائیل» نام دارد.[8]
2. نام امام علی( علیه السلام ): اسم حضرتشان در صحف حضرت شیث و إدریس( علیه السلام ) «مبین» نام دارد.[9]
3. مقام اهل بیت( علیه السلام ): در کتاب شیث( علیه السلام ) آمده است که خدا به ایشان اینگونه خطاب میکند: «ای کسی که نبوت خود را به او بخشیدهام؛ پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) و وصی او علی مرتضی را دوست داشته باش که آنان را بر همه مردم برتری داده و به آنان کرامت بخشیدم. اگر محمد( صلی الله علیه و آله و سلم ) نبود، پدر تو آدم( علیه السلام ) و مادرت حواء(س) را نمیآفریدم و هیچ چیز را خلق نمیکردم، اما به خاطر بزرگی حضرت محمد( صلی الله علیه و آله و سلم ) او را آفریده و نام محمد( صلی الله علیه و آله و سلم ) را در کتابهای خود آورده و همه چیز را برای او و اهلبیتش آفریدم. پس آنان کشتی نجات هستند، کسی که بر این کشتی سوار شود، نجات پیدا میکند و کسی که از آن دور شود، گمراه میگردد».[10]
همچنین پس از فتح مکه پیامبر نامههایى را براى نصاراى نجران نوشت. آنها برای مشورت به نزد ابوحارثه(اسقف اول) رفتند. او صحف حضرت شیث( علیه السلام ) را برای آنها خواند:
«من عزیز و حکیم و رحمان و رحیم هستم و مهربانى میکنم و میبخشم. رحمتم بر خشم و عفوم بر مجازات سبقت گرفته است. بندگانم را براى عبادتم آفریدم و آنها را با دلیل و برهان خود ملزم نمودم. آگاه باشید که من میان آنها پیامبرانم را میفرستم و کتابهایم را نازل میکنم. این کار را به طور قطع از ابتداى اولین بشر تا خاتم انبیاء( صلی الله علیه و آله و سلم ) ادامه میدهم. او کسى است که درود و رحمت خودم را بر او مىفرستم و در قلبش برکاتم را جاى میدهم و به وسیله او انبیاء و رهبران را تکمیل میکنم.... خدا به حضرت آدم( علیه السلام ) فرمود که بعد از خلقت انسان توجهى به دل برگزیدگان از پیامبرانم نمودم. در میان آنها مطیعتر و مهربانتر براى مردم از حضرت محمد( صلی الله علیه و آله و سلم ) ندیدم. او را به علم خود انتخاب کردم و نامش را با نام خود بالا بردم. بعد دلهاى اهلبیت او را که پس از او داراى مزایاى قلبى پیامبر بودند را نیز به او ملحق نمودم و وارث کتاب و وحى خود و پایههاى حکمت و نور خویش قرار دادم و سوگند یاد کردم هرگز کسی که موحّد باشد و به ریسمان ولایت و محبت آنها چنگ بزند را عذاب نکنم...».[11]
محتوای صحف حضرت ادریس( علیه السلام )
همچنین گزارش شده که در کتاب حضرت ادریس[12] علاوه بر احکام و حدود،[13] برخی مطالب دیگر نیز وجود دارد:
1. ظهور منجی در آخر الزمان: وقتى شیطان به خدا گفت: مرا تا روز رستاخیز مهلت بده. خدا به او فرمود: تو را تا روزى که وقت آن معلوم است مهلت میدهم. در آنروز، زمین را از کفر و شرک و گناهان پاک میگردانم. مردانى را براى زندگى در آن روز بر مىگزینم که دلهاى آنها را براى ایمان و درون آنها را با پرهیزکارى و اخلاص و یقین و تقوى و فروتنى و راستى و بردبارى و استقامت در امر دین و وفا و زهد در دنیا، و میل به آنچه من به آنها میدهم، امتحان کردهام. آنها مرا عبادت میکنند، و به من شرک نمیورزند. نمازها را در اوقات مخصوص به آن بپا میکنند، و زکات مال خود را میپردازند و امر به معروف و نهى از منکر میکنند. در آن زمان امانتدارى را در روى زمین برقرار میسازم که هرگز چیزى تلف نشود، و کسى از چیزى نترسد... .[14]
2. دلیل گزینش اوقات نماز: مدت اقامت حضرت آدم( علیه السلام ) و همسرش در آن باغ، پنج ساعت از آنروز بود.[15] پس خدا به حضرت آدم فرمود بهترین ساعات روز، ظهر است؛ یعنی وقتی است که تو و همسرت را به آن باغ وارد کردم و شما در آن ساعت تسبیح مرا گفتید و آن در روز جمعه و بهترین روز هفته بود و من تسبیح شما را نماز اولی نامیدم. بعد از آن در وقت عصر شما را به روی زمین آوردم و در آن ساعت شما تسبیح مرا گفتید. لذا من هم این تسبیح شما را نماز عصر نامیدم. سپس آفتاب غروب کرد و در آن لحظه شما نماز خواندید و من آن را نماز مغرب نامیدم. سپس بعد از تاریک شدن هوا به یاد من نشستید و من آن را نماز عشا قرار دادم...».[16]
3. گزارش شده که داستان برخی از بخشهای حضرت آدم( علیه السلام )،[17] چگونگی بنا کردن خانه کعبه و به جا آوردن حج،[18] داستان هابیل و قابیل[19] وصیت به شیث[20] نیز در کتاب ادریس ذکر شده است.[21]
در پایان مجدداً تأکید میشود آنچه نگاشته شد، تنها گردآوری برخی گزارشها در این زمینه بوده و مانند هر موضوع دیگر، روایات آن باید به صورت جداگانه مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرند.
[1]. «تعداد کتابهای آسمانی و زمان نزول آنها»، 37965
[2]. آل عمران 3.
[3]. « کتابهای آسمانی پیشین از نگاه قرآن»، 44694.
[4]. مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج 3، ص 2، بیجا، مکتبة الثقافة الدینیة، بور سعید، بیتا.
[5]. سید ابن طاووس، رضی الدین علی، الاقبال بالاعمال الحسنة، ج 1، ص 506، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1409ق؛ «پذیرش توبه آدم( علیه السلام ) بهواسطه انوار محمد و آل محمد»، 95379؛ «مدرک دعای یا حمید بحق محمد(تفسیر کلمات در آیه فتلقی)»، 67125.
[6]. البدء و التاریخ، ج 3، ص 2.
[7]. «زندگینامه حضرت شیث( علیه السلام )»، 92655؛ «شیث فرزند آدم ( علیه السلام )»، 5703.
[8]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب( علیه السلام ) ، ج 1، ص 152، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق؛ «نام پیامبر در آسمان ها »، 15241.
[9]. خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، ص 92، بیروت، البلاغ، 1419ق؛ «نام امام علی( علیه السلام ) و پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) در کتاب مقدس »، 32964.
[10]. دیلمی، حسن بن محمد، غرر الأخبار و درر الآثار فی مناقب أبی الأئمة الأطهار( علیه السلام )، محقق، مصحح، ضیغم، اسماعیل، ص 199 – 200، قم، دلیل ما، چاپ اول، 1427ق؛ «امام حسین چراغ هدایت و کشتی نجات»، ؛ «نام مبارک پنج تن بر روی میخ کشتی حضرت نوح ( علیه السلام )»، 16807.
[11]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 26، ص 310 – 315، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق؛ «مقام و منزلت اهل بیت پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) در روز قیامت »، 74240.
[12]. « زبان حضرت ادریس( علیه السلام )»، 36370.
[13]. ابن طاووس، علی بن موسی، سعد السعود للنفوس منضود، ص 37، قم، دار الذخائر، چاپ اول، بیتا؛ بحار الانوار، ج 11، ص 257.
[14]. سعد السعود للنفوس منضود، ص 34 – 36؛ بحار الانوار، ج 15، ص 239 – 240؛ «آشنایی با مؤمنین واقعی »، 802؛ «صفات مؤمن واقعی»، 59803؛ «مشخصات و ویژگی های شیعه»، 287.
[15]. «مدت اقامت حضرت آدم و حوا( علیه السلام ) در بهشت»، 49252؛ «بهشت حضرت آدم»، 5053.
[16]. «فلسفه اوقات پنج گانه نماز»، 3837؛ «وقت فضیلت نمازهای پنج گانه»، 2101؛ «پنجاه یا پنجاه و یک رکعت بودن نمازهای واجب و مستحب شبانهروزی»، 45173؛ بحار الانوار، ج 79، ص 274.
[17]. «خطای حضرت آدم ( علیه السلام ) و سکونت ذریۀ او در زمین»، 4438؛ «معنای هبوط آدم ( علیه السلام ) از بهشت»، 274؛ «مدت سرگردانی و گریه حضرت آدم( علیه السلام ) در زمین»، 39647؛
[18]. «پیشینه تشریع حج»، 46432
[19]. «فلسفه قربانی کردن هابیل و قابیل»، 26178؛ «علت ستیز بین هابیل و قابیل»، 20596؛ «کشته شدن هابیل به دست قابیل»، 682؛ «طول قامت حضرت آدم( علیه السلام ) و مکان دفن هابیل»، 102134.
[20]. «وصیت حضرت آدم( علیه السلام ) به شیث در حال احتضار»، 86810
[21]. بحار الانوار، ج 11، ص 197.