۰

چه طیفی از مردم وجود امام زمان ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف )، و نواب آن حضرت را می پذیرند؟

علاوه بر دلایل نقلی و تاریخی بر لزوم امام در هر زمان که همۀ آنها توسط فقها و دانشمندان بزرگی؛ مانند شیخ صدوق، شیخ طوسی، کلینی، علامه مجلسی، شیخ مفید و ... نقل شده است، عقل نیز این ضرورت را درک کرده و همۀ عقلای عالم به لزوم امام معترف اند.
کد خبر: ۲۰۹۵۶۳
۰۹:۲۳ - ۰۴ دی ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پرسش
چه طیفی از مردم وجود امام زمان( عجه الله تعالی فرجهم الشریف )و نواب را پذیرفتند و می پذیرند آیا فقط مردم ساده لوح یا روشن و با هوش و محقق؟
پاسخ اجمالی

علاوه بر دلایل نقلی و تاریخی بر لزوم امام در هر زمان که همۀ آنها توسط فقها و دانشمندان بزرگی؛ مانند شیخ صدوق، شیخ طوسی، کلینی، علامه مجلسی، شیخ مفید و ... نقل شده است، عقل نیز این ضرورت را درک کرده و همۀ عقلای عالم به لزوم امام معترف اند؛ از جمله دلائل عقلی بر ضرورت وجود و حضور امام در همه زمان ها، "برهان لطف" است. طبق این برهان امکان ندارد خداوند انسان ها را در زمانی بدون امام رها کند.

نواب اربعه از بهترین افراد زمان خود و مورد وثوق امام عسکری ( علیه السلام ) و خود امام زمان ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) بوده اند که نیابت آنان در درجۀ اول مورد پذیرش دانشمندان و افراد با هوش و محقق بوده و از طریق آنان به سایر افراد منتقل شده است، این مطلب از توثیقات و تأییداتی که از طرف بزرگان نسبت به این نواب اربعه در کتب رجالی بیان شده، به خوبی روشن می شود.
پاسخ تفصیلی

مبحث وجود مبارک امام زمان( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) یکی از مباحث امامت خاصه است که بعد از اثبات لزوم امام و پیشوای معصوم -برای جامعۀ بشریت در همه زمان ها- توسط دلیل عقل، مطرح می شود. از جمله دلائل عقلی برهان لطف در لزوم امامت است که طبق آن امکان ندارد خداوند انسان ها را در زمانی بدون امام و رهبر معصوم رها کند. سپس با شواهد تاریخی مطمئن و شهادت افراد موثقی مانند نواب اربعه وجود حضرت اثبات می شود.

اما این که چه طیفی از مردم، وجود امام زمان ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) و چه طیفی از مردم وجود نواب اربعه و رابطه آنها را با حضرت، پذیرفتند و می پذیرند؟، باید گفت که، برای آشنایی با مؤمنین و معتقدین به آن حضرت و نائبان خاص آن حضرت کافی است به منابع روایی مراجعه شود تا معلوم گردد چگونه بزرگانی که از افراد با هوش و محقق و روشنی بودند، به وجود امام زمان( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) اعتراف کرده اند.

برای نمونه به ذکر چند مورد اکتفا می کنیم:

الف: اعتقاد دانشمندان و فقها و علما به ضرورت و وجود حضرت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) و اعتقاد به نائبان آن حضرت:

1- شیخ صدوق که پیشوای محدثان شیعه است و در کتاب "کمال الدین" روایات زیادی را در زمینۀ وجود آن حضرت جمع آوری نموده است از محمد ابن عثمان که از مردان نامی و دانشمندان و یکی از نواب اربعه است نقل می کند که وقتی فرزند امام عسکری( علیه السلام ) به دنیا آمد حضرت پولی به من داد و فرمود: برو و برای فرزندم گوسفندی بخر و عقیقه کن.[1]

2- فضل ابن شاذان نیشابوری دانشمند بزرگ در کتاب "الغیبة" به وجود امام زمان( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) اقرار می کند و می گوید: امام عسکری( علیه السلام ) فرمودند: حجت خدا و جانشین من در نیمه شعبان سال 255 تولد یافت.[2]

3- حکیمه دختر امام محمد تقی( علیه السلام ) و عمه امام عسکری ( علیه السلام ) از بانوان دانشمند اهل بیت بوده است که طبق نوشته شیخ صدوق در "کمال الدین" و شیخ مفید در کتاب "الاختصاص" به وجود امام زمان ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) اقرار کرده و می گوید من شاهد ولادتش بودم و به او ایمان دارم.[3]

4- ابوسهل نوبختی یکی از دانشمندان بزرگ شیعه در زمان خود است و چنان که شیخ صدوق در "کمال الدین" می نویسد: وی از امام عسکری( علیه السلام ) نقل می کند که امام زمان( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) متولد شده است.[4]

5- مؤلفین کتب اربعه از دانشمندان بزرگ زمان خود افرادی هستند که به وجود امام زمان( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) اعتقاد کامل داشته اند، از جمله کلینی در کتاب شریف "الکافی" بابی را در مولود حضرت بیان می کند و نیز بابی را در مورد غیبت دارد.[5]

همچنین علامه مجلسی که در زمان خود استوانۀ علم و دانش بود، در "بحارالانوار" روایات زیادی را در این باره نقل می کند.

حاج میرزا حسین نوری در کتاب "جنة المأوی" حکایات زیادی را از فقها و بزرگانی؛ مانند سید ابن طاووس، علامه حلی، شیخ ابراهیم کفعمی و... که به خدمت حضرت رسیده اند و به وجود حضرت اقرار کرده اند، نقل کرده است.[6]

همه این شواهد از دید افراد واقع بین دلیل بر آن است که این اعتقاد و ایمان به وجود حضرت مهدی در ابتدای دوران غیبت کبرا مختص به دانشمندان و بزرگان علم و معرفت بوده است؛ زیرا در جو سیاسی و شرایط سختی که دشمنان اهل بیت مخصوصاً دستگاه حکومت ظالمانه وقت به وجود آورده بود تا جامعه را از وجود امام دوازدهم شیعیان محروم نمایند، تحمل سختی های اعتقاد به آن حضرت تنها با تکیه بر پشتوانه علم و اعتقاد ممکن بود و عوام و افراد بی سواد جامعه، انگیزه و قدرت داشتن و حفظ چنین اعتقادی را نداشتند و غالباً دنباله رو حکومت ها و قدرت های زمان خود بودند.

ب: وجود نواب اربعه از نظر بزرگان و علما و فقها

بزرگان و دانشمندان و افراد محقق و تیز بین هم به وجود نواب اربعه و اقرار به حقانیت آنها و رابطه آنها با امام زمان ایمان داشته اند. در توثیق و تأیید این بزرگان از ناحیۀ امام عسکری( علیه السلام ) و امام زمان ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) روایاتی صادر شده است که در این جا به چند نمونه اشاره می شود:

1- امام هادی( علیه السلام ) در پاسخ به این سؤال احمد بن اسحاق قمی که پرسید به هنگام عدم دسترسی به آن حضرت، به چه کسی مراجعه کند؟ فرمود: عمری (عثمان بن سعید عمری که از نواب اربعه می باشد) مورد اعتماد من است. آنچه به شما می گوید از جانب من می گوید پس به حرف او گوش دهید و از او اطاعت کنید؛ زیرا او امین و مورد اعتماد است.

2- امام عسکری ( علیه السلام ) دربارۀ وی می فرماید: وی ثقه و امین است، او مورد اطمینان گذشتگان است، و نیز مورد اطمینان من در حال زنده بودنم و مردنم است هرچه او بگوید من گفته ام.

همچنین امام عسکری ( علیه السلام )، حضرت مهدی ( علیه السلام ) را به چهل نفر نشان داد، آن گاه فرمود بعد از این دیگر او را نمی بینید، پس به عثمان بن سعید که از نواب اربعه است روی بیاورید، در هر چه او می گوید، از او اطاعت کنید.

3- امام عسکری ( علیه السلام ) در بارۀ محمد بن عثمان فرمود: همانا فرزند عثمان، محمد وکیل پسرم مهدی است.

در توقیع امام مهدی( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) خطاب به اسحاق بن یعقوب نیز درباره محمد بن عثمان و پدرش چنین آمده: "محمد بن عثمان العمری (که خدا از او و از پدرش راضی باشد)، مورد اعتماد من است و نامه او نامه من است.[7]

بعد از امام معصوم( علیه السلام ) این بزرگان و علما و دانشمندان بودند که به صدق و راست گویی نواب امام زمان ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) و نیابت آنان اعتقاد پیدا کردند و افراد عامی همواره دنباله رو قدرت حاکم بر جامعه اسلامی بوده اند و در ابتدای غیبت کبرا که قدرت در دست مخالفان ائمه ( علیه السلام ) بود، هیچ اعتقادی به امام زمان و نائبان او نداشتند.

در بارۀ اعتماد بزرگان علم و دانش به آنها، روایات زیادی در کتاب های معتبر موجود است که ما برای اختصار به ذکر چند نمونه اکتفا می کنیم:

نائب اول، یعنی عثمان ابن سعید هم خود از دانشمندان بوده و هم بزرگانی مانند عبدلله ابن جعفر حمیری و احمد ابن اسحاق به او ایمان داشته اند. احمد ابن اسحاق می گوید از امام عسکری( علیه السلام ) در باره عثمان ابن سعید پرسیدم، حضرت فرمودند: هر چه او و پسرش محمد ابن عثمان از طرف من بگویند، از من است. ابو سهل نوبختی دانشمند و فیلسوف شیعی هم به آنها اعتقاد داشته است. و در باره آنها می گوید آنها نزد دوست و دشمن از افراد دیگر داناتر بوده اند.[8]

شیخ طوسی در کتاب هایی که در علم رجال نوشته است، از آنها به بزرگی یاد کرده و به نیابت آنها اقرار داشته است.[9]

شیخ صدوق در کتاب "کمال الدین" توقیعاتی را از ناحیه حضرت در مورد آنها نقل می کند و از آنها به بزرگی یاد می کند و به نیابت آنها معتقد است.[10]

علامه حلی در باره عثمان ابن سعید که از نواب اربعه است می گوید: "او و پدرش هر دو از نواب خاص حضرت بوده اند و نزد شیعه دارای منزلت بسیار می باشند و از آنها به بزرگی و وثاقت یاد می کند و به وکالت آنها اقرار می کند.[11]

بنابراین، با توجه به دلایل و شواهدی که بیان شد به خوبی روشن است که اعتقاد به وجود امام زمان( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) و نیابت نواب اربعه در زمان غیبت مسئله ای است که هم امامان معصوم( علیه السلام ) که بهترین افراد بشر هستند به آن اعتقاد داشته اند و آن را بیان کرده و بشارت داده اند، و هم بزرگان علما و فقها در عصر غیبت کبرا که افرادی محقق، دانشمند و دقیق در همه مسائل بوده اند، این موضوع را پذیرفته اند.

[1] شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، محقق و مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 108، نشر اسلامیه، تهران، چاپ دوم، 1395ق.

[2] دوانی، علی، موعودی که جهان در انتظار اوست، ص 187، دبیر خانه دائمی اجلاس حضرت مهدی، 1385.

[3] کمال الدین صدوق ج 2 ص108.

[4] شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، ص 108.

[5] کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 514، دارالکتاب الاسلامیة.

[6] علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص 202، ج 36 ، ص301، موسسه الوفاء، بیروت 1404ق.

[7] استفاده از پاسخ 3593 سایت.

[8] موعودی که جهان در انتظار اوست، ص 215.

[9] شیخ طوسی، رجال، ج 1، ص 401، چاپ جامعه مدرسین، 1415ق.

[10] کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص510.

[11] علامه حلی، الرجال، ج 1، ص 149، دارالذخائر، قم، 1411ق.

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: