۰

چرا در مدتی که پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) بیمار بود حتی در یک نماز حضرت علی( علیه السلام ) پیش‌نماز مردم نشد؟

هیچ دلیل معتبری نداریم که اثبات کند، ابوبکر بعد از غدیر خم و در زمان بیماری پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) و به دستور ایشان به امامت نماز جماعت پرداخته باشند.ثانیاً: با توجه به این که، صفات و شرایط امامت عبارت اند از: علم، عصمت و مصونیت از گناه و خطا در علم و عمل، و پیش نماز مردم بودن از شرایط اصلی و اساسی امامت نیست.
کد خبر: ۲۰۹۵۲۷
۰۸:۳۲ - ۰۴ دی ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پرسش
شما می‌گویید که علی( علیه السلام ) بعد از پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) امام بر حق بوده است، پس چرا در مدتی که پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) بیمار بود حتی در یک نماز علی( علیه السلام ) پیش‌نماز مردم نشد؟! زیرا امامت صغری دلیلی برای امامت کبری است.
پاسخ اجمالی

اولاً: هیچ دلیل معتبری نداریم که اثبات کند، ابوبکر بعد از غدیر خم و در زمان بیماری پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) و به دستور ایشان به امامت نماز جماعت پرداخته باشند.
ثانیاً: با توجه به این که، صفات و شرایط امامت عبارت اند از: علم، عصمت و مصونیت از گناه و خطا در علم و عمل، و پیش نماز مردم بودن از شرایط اصلی و اساسی امامت نیست. امام جماعت نبودن امام هیچ مشکلی را در امامت به وجود نمی آورد و نقص امامت محسوب نمی شود. علاوه این که، دلایلی در تاریخ وجود دارد که حضرت علی ( علیه السلام ) بیشتر از دیگران نماز جماعت اقامه نموده اند.
پاسخ تفصیلی

قبل از پرداختن به جواب سؤال، تذکر چند نکته ضروری است:

مفهوم امامت

امامت در لغت به معنای پیشوایی و رهبری است و هر کسی که متصدی رهبری گروهی شود «امام» نامیده می شود خواه در راه حق باشد یا در راه باطل.[1]

اما در اصطلاح علم کلام، امامت عبارت است از: «ریاست همگانی و فراگیر بر جامعه اسلامی در همه امور دینی و دنیوی»[2] یعنی امامت مثل نبوت است و وظایف صاحب این منصب، ادامه وظایف پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) است و فقط فرق آن در این است که در نبوت، دریافت و ابلاغ وحی مطرح است، ولی در امامت چنین چیزی نیست.

صفات و شرایط امامت

از دیدگاه شیعه شرایط اصلی و اساسی برای امامت عبارت است از: علم وسیع و عصمت (مصونیت داشتن از گناه و خطا). بنابراین، شناختن چنین فردی فقط از طریق وحی امکان پذیر است.

امامت و ولایت حضرت امیرالمؤمنین علی ( علیه السلام )

آیات و روایات زیادی وجود دارد که حقانیت امامت و ولایت حضرت علی ( علیه السلام ) را اثبات می کند و به جهت اختصار فقط به بعضی از آنها اشاره می گردد:

  1. در آیه شریفه آمده است: "انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکؤة و هم راکعون"؛[3] همانا ولی شما تنها خدا است، و پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) او و کسانی که ایمان آورده اند، همان کسانی که نماز برپا می دارند و در حال رکوع زکات می پردازند. با توجه به روایات متعددی که علمای شیعه و اهل سنت نقل کردند این آیه مبارکه در شأن حضرت علی ( علیه السلام ) نازل شده است و به ولایت حضرت علی ( علیه السلام ) تصریح کرده است.[4] به ویژه آن که کلمه «ولی» در آیه فوق نمی تواند به معنای دوست و یاور باشد؛ چون دوستی و یاری مربوط به همه مسلمانان است، نه فقط آنان که در حال رکوع انفاق می کنند.
  1. آیه شریفه: "انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً"،[5] بر عصمت حضرت علی ( علیه السلام ) و یازده فرزندش ( علیه السلام ) دلالت دارد. در این آیه خداوند متعال می فرماید: "مانا خداوند اراده کرده است ناپاکی و آلودگی را از شما اهل بیت دور ساخته و شما را پاک و پاکیزه گرداند". احادیث زیادی که از طریق علمای شیعه و سنی وارد شده نشان می دهد این آیه شریفه، درباره حضرت پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) و اهل بیت آن حضرت نازل شده است.[6] هر انسان عاقل و اندیشمندی می داند اساسی ترین مسئله اجتماعی که همان حکومت است، باید در دست صالح ترین افراد باشد. بنابراین، خرد روا نمی دارد با وجود معصوم در جامعه، حکومت در دست دیگران باشد.
  1. پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) پس از نزول آیه: "و انذر عشیرتک الاقربین" در باره علی ( علیه السلام ) فرمودند: "ذا اخی و وصیی و خلیفتی فیکم فاسمعوا له و اطیعوا"؛ این علی برادر و وصی و جانشین من است در میان شما، به سخن او گوش فرا دهید و از وی اطاعت کنید.[7]
  1. پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) در مناسبت دیگری، خطاب به شماری از صحابه درباره علی ( علیه السلام ) فرمودند: "ان علیا منی و انا منه، و هو ولی کل مؤمن بعدی"؛ علی از من است و من از او و او پس از من سرپرست و صاحب اختیار همه مؤمنان است.[8]
  2. سلمان، ابوذر و مقداد (رضوان الله علیهم) نقل می کنند، از رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) شنیدیم که می فرمود: علی ( علیه السلام ) با حق است و حق نیز با علی ( علیه السلام )".[9]
  3. رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) به امیرالمؤمنین ( علیه السلام ): فرمود: "حق با تو است و حق بر زبان و قلب و بین دو چشم تو است، و ایمان با خون و گوشت تو عجین شده است، همان طور که با خون و گوشت من عجین است».[10]
  1. ابن عباس می گوید از رسول خدا شنیدم که می فرمود: "من و علی و حسن و حسین و نه نفر از اولاد حسین پاک و معصوم هستیم".[11]

پس با توجه به این آیات و روایات، حضرت علی ( علیه السلام ) دارای صفات و شرایط امامت بوده و حقانیت آن حضرت ثابت است.[12]

اما در باره سؤالتان که چرا امام علی ( علیه السلام ) در هنگام بیماری پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) امام جماعت مردم نشدند، در پاسخ می گوییم: اولاً؛ هیچ دلیلی نداریم که امام جماعت بودن در زمان حیات پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) از شرایط امامت باشد.

ثانیاً؛ مواردی که حضرت امیر المؤمنین علی ( علیه السلام ) به جای پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) نماز خواندند، بیشتر از دیگران بوده.[13] مثلا زمانی که پیامبر برای جنگ تبوک از مدینه خارج شده بودند، علی بن ابی طالب ( علیه السلام ) را در مدینه به جای خویش باقی گذاشتند تا هم به اقامه نماز بپردازد و هم سایر مسائل مدینه را در غیاب پیامبر اداره نماید و در همین مناسبت پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) به علی ( علیه السلام ) فرمودند: "انت منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی"؛ موقعیت تو نسبت به من همچون موقعیت هارون نسبت به موسی است، جز آن که پس از من رسولی نخواهد بود.[14]

ثالثاً؛ اقامه نماز جماعت دلیل افضلیت بر دیگران نیست، برای این که افرادی از قبیل سعد بن عباده، زید بن حارثه، عثمان و دیگران نیز به جای پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) اقامه نماز جماعت کرده اند.[15] در حالی که هیچ کس برای آنان فضیلت ویژه ای، در راستای خلافت و ولایت قائل نشده است.

نتیجه می گیریم که امامت صغری هیچ ربطی به امامت کبری ندارد و هیچ فضیلتی را که در راستای خلافت و ولایت مورد استنباط قرار گیرد، ثابت و یا نفی نمی کند.

علاوه این که هیچ دلیل معتبری نداریم که اثبات کند، ابوبکر بعد از غدیر خم و در زمان بیماری پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) و به دستور ایشان به امامت نماز جماعت پرداخته باشند، بلکه ظاهرا داستان رفتن ابابکر به مسجد برای اقامه نماز جماعت (در زمان بیماری رسول گرامی اسلام) بر اساس طرح عائشه بوده که پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) وقتی متوجه شدند با همان حال بیماری وارد مسجد شدند و ابوبکر را کنار زدند و خود اقامه نماز جماعت فرمودند.[16]

[1] مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص298.

[2] همان.

[3] مائده، 55.

[4] تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص643؛ منهاج البراعة، ج 2، ص 350؛ براى اطلاع بیشتر به کتاب" احقاق الحق" ج 2 و" الغدیر" ج 2 و" المراجعات" مراجعه شود. تفسیر نمونه، ج ‏4، ص 426.

[5] احزاب، 33.

[6] صحیح مسلم، کتاب فضایل صحابه، باب 9؛ مجمع الزواید، هیثمی، ج 9، ص 203.

[7] تهذیب الآثار، ابن جریر طبری، ج3 ، ص 62.

[8] سنن ترمذی، ج 5، ص 632؛ سنن نسائی، ج 5، ص 132.

[9] بحارالانوار، ج 38، ص 30 (إن علیاً مع الحق والحق معه...).

[10] الغدیر، ج 3، ص 179: (إن الحق معک والحق علی لسانک و فی قلبک و بین عینیک والایمان مخالط لحمک و دمک کما خالط لحمی و دمی).

[11] ینابع المودة، ص 534: (عن ابن عباس قالب سمعت رسول الله ( صلی الله علیه و آله و سلم ) یقول: انا و علی و الحسن و الحسین و تسعة من ولد الحسین مطهرون معصومون).

[12] البته دلالت دو آیه شریفه مذکور بر مدعای ما نیاز به توضیح زیادی است که این مقاله از آن قاصر است.

[13] بحارالانوار، ج 22، ص 249

[14] السیرة النبویة، ابن هشام، ج 4، صص519 و 520.

[15]و من قدمهم للصلاة فأمیر المؤمنین کان یصلی بالمدینة أیام تبوک و فی غزوة الطائف و فدک و سعد بن عبادة على المدینة فی الأبواء و ودان و سعد بن معاذ فی بواط و زید بن حارثة فی صفوان و بنی المصطلق إلى تمام سبع مرات و أبا سلمة المخزومی فی ذی العشیرة و أبا لبابة فی بدر القتال و بنی قینقاع و السویق و عثمان فی بنی غطفان و ذی أمر و ذات الرقاع و ابن أم مکتوم فی قرقرة الکدر و بنی سلیم و أحد و حمراء الأسد و بنی النضیر و الخندق و بنی قریظة و بنی لحیان و ذی قرد و حجة الوداع و الأکیدر و سباع بن عرفطة فی الحدیبیة و دومة الجندل و أبا ذر فی حنین و عمرة القضاء و ابن رواحة فی بدر الموعد و محمد بن مسلمة ثلاث مرات و قد قدم عبد الرحمن بن عوف و معاذ بن جبل و أبا عبیدة و عائشة بن محصن و مرثد الغنوی. عماله ولى عمرو بن حزم الأنصاری نجران و زیاد بن أسید حضرموت و خالد بن سعید العاص صنعاء و أبا أمیة المخزومی کندة و الصدق و أبا موسى الأشعری زبید و زمعة عدن و الساحل و معاذ؛ همان.

[16]رسول جعفریان، سیره رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم )، ص676؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة،ج 9، ص 197.

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: