۰

آیا این سخن صحیح است که «حضرت محمد ( صلی الله علیه و آله و سلم ) به اذن الله حضرت آدم را خلق کرد»؟

همه موجودات این عالم دارای دو وجود هستند یک وجود علمی در نزد خداوند که از آن به وجود نوری تعبیر می کنند؛ دوم وجود عینی مانند وجود در عالم ماده برای موجودات مادی. وجود نوری پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) در آن وجود علمی به دلیل جامعیت و برتری، قبل از همۀ موجودات و واسطه برای تحقق وجود نوری و به تبع آن واسطۀ در وجود عینی بقیۀ موجودات است، اما وجود عینی و مادی پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) روشن است که بعد از وجود مادی و عینی از حضرت آدم است بلکه از این جهت وجود حضرت آدم واسطۀ در تحقق وجود پیامبر است.
کد خبر: ۲۰۹۵۰۵
۰۷:۰۲ - ۰۴ دی ۱۳۹۸

شیعه نیوز:

پرسش
آیا این سخن صحیح است که «حضرت محمد ( صلی الله علیه و آله و سلم ) به اذن الله حضرت آدم را خلق کرد»؟
پاسخ اجمالی

همه موجودات این عالم دارای دو وجود هستند یک وجود علمی در نزد خداوند که از آن به وجود نوری تعبیر می کنند؛ دوم وجود عینی مانند وجود در عالم ماده برای موجودات مادی. وجود نوری پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) در آن وجود علمی به دلیل جامعیت و برتری، قبل از همۀ موجودات و واسطه برای تحقق وجود نوری و به تبع آن واسطۀ در وجود عینی بقیۀ موجودات است، اما وجود عینی و مادی پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) روشن است که بعد از وجود مادی و عینی از حضرت آدم است بلکه از این جهت وجود حضرت آدم واسطۀ در تحقق وجود پیامبر است.
پاسخ تفصیلی

در توضیح پاسخ چند نکته را باید متذکر شویم:

الف. همه موجودات این عالم دارای دو وجود هستند یک وجود علمی در نزد خداوند که از آن به وجود نوری تعبیر می کنند، دوم وجود عینی مانند وجود در عالم ماده برای موجودات مادی. وجود نوری پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) در آن وجود علمی به دلیل جامعیت و برتری، قبل از همۀ موجودات و واسطه برای تحقق وجود نوری و به تبع آن واسطۀ در وجود عینی بقیۀ موجودات است.

در تبیین این مطلب گذشته از دلایل عقلی و بیانات عرفانی [1] دلایل نقلی نیز وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم :

  1. خداى سبحان در قرآن کریم به پیغمبرش دستور مى‏دهد که: «بگو من اولین مسلمانم». [2]

مقصود از این اولیّت، اولیّت رتبى است، نه زمانى؛ زیرا اگر مقصود اولیت زمانى بود، هر پیغمبرى نسبت به قوم خویش «اول المسلمین» بود و پیامبران پیشین نیز به طریق اولى مى‏توانستند مصداق این آیه باشند. از این که خداى سبحان تنها به پیغمبر اسلام فرموده بگو: «مأمورم که اول المسلمین باشم»، براى آن است که آن حضرت اوّل صادر، یا اول ظاهر است.[3]

  1. در روایات آمده است که پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود:« اولین مخلوقی که خداوند آفرید نور من بود. » [4]

این روایت، اشاره به همان نشئه غیر مادی و طبیعی پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) دارد.

  1. پیامبر فرمود:« من پیامبر بودم در حالی که حضرت آدم بین آب و گل بود. » [5]

مسلّماً مراد این روایات، نشئه عنصری و مادی پیامبر نیست.

  1. در روایاتى که معصومان(علیه السلام ) به عنوان «نور و مخلوق اول» مطرح شده‏اند، به این نکته نیز اشاره شده که خداى متعال از نور ایشان، هر چیز و کمال وجودى را آفریده است؛ یعنی، وجود و هستى خیر است و هر وجود از نظر جنبه وجودى - و با قطع نظر از حدود و نقایص - خیر مى‏باشد. بر این اساس همه موجودات و تمامى وجودات و کمالات وجودى، از جلوه‏ها و ظهورات همین مخلوق اول و نور معصوم است و مخلوقات مراتب مختلف تجلیات این نور مى‏باشد.[6]

به عبارت دیگر، «نور معصوم»، سبب وجود موجودات دیگر است و موجودات دیگر، آثار و صورت‏هاى نازله این حقیقت، در مراتب مختلف و متنوع است.

  1. حضرت رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) در حدیثى نسبتاً طولانى، به این حقیقت به طور صریح اشاره‏ کرده‏اند که: «از نور رسول خدا، عرش خلق شده است؛ از نور على(علیه السلام ) ملائکه به وجود آمده‏اند؛ از نور فاطمه( سلام الله علیها) آسمان‏ها و زمین خلق شده است؛ از نور امام حسن(علیه السلام ) خورشید و ماه پدیدار گشته‏اند؛ از نور امام حسین(علیه السلام ) بهشت و حورالعین قدم به هستى نهاده‏اند و ... .» [7]

البته هر چند در این روایت، از نور رسول خدا، عرش خلق شده است، ولی روایاتی داریم که نشانگر این حقیقت است که «مخلوق اول» در عین این که یک حقیقت و موجود واحد است، حقیقت همه چهارده معصوم است؛ یعنى، هم حقیقت رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) است و هم حقیقت تک تک عترت آن حضرت. آنان در عین یکى بودن، متعدد هم هستند و همه‏ آنان، ظهورات روح واحد و حقیقت واحد مى‏باشند. مانند این روایت: جابربن عبدالله از امام محمدباقر(علیه السلام ) نقل مى‏کند که ایشان فرمود: «خداوند متعال، چهارده هزار سال قبل از خلقت آدم، چهارده نور از نور عظمتش را خلق فرمود پس آن چهارده نور ارواح ما بود». جابر مى‏گوید: از امام درباره‏ اسماى آن چهارده نور سؤال کردم، ایشان فرمود: «محمد، على، فاطمه، حسن و حسین(علیه السلام ) و نه فرزند حسین(علیه السلام ) که نهمى آنان قائم ایشان است». حضرت امام محمدباقر(علیه السلام ) مى‏فرماید: «اى جابر! اول مخلوقى که خداوند خلق فرمود، محمد و عترت هدایت شده آن حضرت بودند. پس آنان اشباح نور در برابر خداوند بودند. جابر مى‏گوید:به حضرت عرض کردم اشباح چیست؟ فرمود: سایه نور، بدن‏هاى نورى بدون روح که مؤیّد به یک روح یگانه و واحد بودند و آن روح القدس بود...» [8]

این روایت با صراحت کامل مى‏فرماید که: آنان ابدان نورى بودند که ارواح متعدد نداشتند؛ بلکه مؤیّد به یک روح بودند و آن عبارت است از «روح‏القدس» و به روشنى به این نکته اشاره دارد که حقیقت روح و جان همه، یکى بود و ظهورات (ابدان نورى و یا اشباح نورى) متعدد بود.

این که در زیارت جامعه مى‏خوانیم «و ان ارواحکم و طینتکم واحدة»، اشاره به این حقیقت دارد که چهارده معصوم، یک نوراند و در این جهت با هم اتحاد دارند. این اتحاد - در عین غیریت - نه تنها در اوّل خلقت بوده؛ بلکه در نظام مادى و زندگى دنیایى و حقیقت آنان، یکى بوده است و ایشان در عین تعدد صورى و ظاهرى با همدیگر، وحدت و اتحاد دارند.

بنابراین، سخن مذکور در سؤال، با آنچه که در آیات و روایات وجود دارد، مطابقت دارد و صحیح است؛ البته این مطلب با این تعبیر که «حضرت محمد به اذن الله حضرت آدم را خلق کرد» تفاوت دارد.

ب. وجود عینی و مادی پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) از وجود مادی و عینی حضرت آدم است بلکه از این جهت وجود حضرت آدم واسطۀ در تحقق وجود پیامبر است.

برای اطلاع بیشتر نک به سؤال های 731 (سایت: 911) (قرآن و خلقت انسان).

[1] . پایگاه حوزه، بخش پرسش و پاسخ، در مورد خلقت حضرت محمد ( صلی الله علیه و آله و سلم ) قبل از حضرت آدم (علیه السلام ).

[2] . انعام، 163.

[3] . حضرت آیة الله جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج 8، ص 30 و 31.

[4] . علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج1، ص97، باب 2،حقیقة العقل و کیفیته، دار الکتب الاسلامیه، تهران.

[5] . بحارالأنوار، ج16،ص402، باب 12، نادر فی اللطائف فی فضل نبینا.

[6] . حضرت علامه طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، ترجمه موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 1، ص 121، دفتر انتشارات اسلامی.

[7] . الکربلائی، شیخ جواد بن عباس، الانوار الساطعه، ج 4،ص259، دارالحدیث قم، بی تا.

[8] . بحارالانوار، ج 25، ص 4.

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: