به گزارش «شیعه نیوز»، وب سایت تحلیلی لوبلاگ در مقاله ای با عنوان «ترکیه در دو راهی خلیج فارس، جاه طلبی یا عقب نشینی» به سیاست های رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه در خلیج فارس و خارومیانه و رابطه مخصوص این کشور با ایران و قطر پرداخته است ، نویسنده در این مقاله معتقد است که او دچار یک سردرگمی در سیاست خارجی و داخلی خود شده است، این مقاله به بهانه سفر او به قطر از سوی جیکوب اسپوزیا دیپرتو به رشته تحریر در آمده است که در ادامه می خوانیم:
در سال های اخیر شاهد ناآرامی های قابل توجهی میان کشورهای خلیج فارس بوده ایم . ایران و قطر، در غیر دوستانه ترین شرایط دیپلماتیک با کشورهای سعودی، امارات متحده عربی و بحرین، به سر می برند.
اعضای شورای همکاری خلیج فارس(GCC) که از روی کار آمدن پرزیدنت ترامپ خرسند بودند و آن را فرصت با ارزشی برای تضعیف ایران از لحاظ ژئوپلتیکی و اقتصادی می دانستند، فرصت را غنیمت شمرده و با تمام توان از کمپین "فشار حد اکثری" ایالات متحده علیه ایران حمایت کردند.
این شورا (GCC) همانی است که در زمان محاصره قطر، اساسا هرگونه تصوری از عملگرایی و کارمدی در برابر تهدیدات امنیتی را دود کرد و به هوا داد. از طرفی می بینیم سیاست های توسعه طلبانه امارات و خیز این کشور برای مناطق جنوبی شبه جزیره عربستان، سلطنت عمان را تا سر حد مرگ ترسانده است.
درگیری های فزاینده میان کشورهای خلیج فارس به یک قدرت خارجی این فرصت را می دهد تا با گردنی کشیده و سینه ای فراخ در منطقه عرض اندام کند ؛ بله! "ترکیه".
در حقیقت می توانیم آنکارا را به عنوان بازیگری نوظهور در نقشی تاثیر گذار و حساس در شبه جزیره ی عربستان و خلیج فارس ارزیابی کنیم. از زمانی که قطر تحت سلطه ی عربستان چنان نازپرورده شده بودکه حتی نمی توانست سیاست خارجی مستقلی پیش بگیرد چه رسد به رابطه ای پویا با یک قدرت خارجی مانند ترکیه ،فقط ٢٥سال می گذرد.
ترکیه اقتدار خود را در تاثیر گذاری بر نتایج تصمیمات کشورهای حاشیه ی خلیج فارس چنان ثابت کرده است که کارشناسان تاثیر گذاری این کشور را در بحران میان شورای همکاری خلیج فارس در سال ٢٠١٧ دور از انتظار ارزیابی کردند.در طی این سالها رابطه ی خوب میان ترکیه و قطر آنها را به بلوکی تاثیر گزار بر اقدامات اخوان المسلمین،احزاب و بعضی از دولت های منطقه تبدیل کرده است .همچنین ترکیه نقش بسزایی در تضعیف تلاش های منطقه بر ای منزوی ساختن جمهوری اسلامی بازی کرده است .
بلافاصله پس از انکه قطر در ژوئن سال ٢٠١٧ محاصره عربی شد،رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه این اقدام را به دلیل نقض آشکار ارزش های اسلامی محکوم کرد وچنین رویکردی را با مجازات "اعدام "مشابه خواند.بعد از دو روز از شروع محاصره ی قطر،پارلمان ترکیه طی توافقی نظامی طرح استقرار پرسنل ارتش ترکیه در قطر و دادن آموزش نظامی به نیروی پلیس محلی این کشور را تصویب کرد. در روزهای بعد هواپیماها و کشتی های باری حاوی مقادیر زیادی کالاهای اساسی و مواد غذایی روانه کشور سلطنتی قطر شد و بدین ترتیب صادرات ترکیه به قطر در سال ٢٠١٦تا٢٠١٧ پنجاه درصد افزایش یافت.
پس از آنکه دولت ترامپ طرح "فشار حد اکثری"را به اجرا گذاشت،اردوغان بلافاصله با این طرح مخالفت کرد و گفت: «ترکیه از تحریم های امپراطوری امریکا علیه ایران حمایت نمی کند و اذعان داشت این تحرکات امنیت منطقه را به خطر می اندازد. بعلاوه او قول داد تمام تلاش خود را برای به حداقل رساندن تاثیر تحریم ها بر تجارت میان ایران و ترکیه به کار بندد و در روزهای سخت ایران از او حمایت کند.»
در آوریل ٢٠١٩ وزیر امور خارجه ی ترکیه ،چاوش اوغلو تصریح کرد؛ تعهد رییس جمهور اردوغان مبنی بر تجارت دوجانبه با ایران ٣٠میلیارد دلار ،سه برابر ارزش کنونی افزایش پیدا می کند.گذشته از این اقدامات ،ترکیه و قطر طی بیانیه ای به طور مشترک حمایت خود را از سپاه پاسداران جمهوری اسلامی اعلام کردند و اذعان داشتند ،تروریست نامیدن سپاه اقدامی دیگر برای به خطر انداختن امنیت منطقه است . از زمان بحران قطر،تهران ،انکارا و دوحه با تشکیل کار گروهی مشترک مراودات تجاری و سیستم حمل و نقل بین سه کشور را تقویت کرده اند.
امیر قطر نیز در عوض از تمامی اقدامات ترکیه در منطقه پشتیبانی کرده و در حالی که اقتصاد ترکیه سیر نزولی طی می کرد، خود را ملزم به حمایت مالی از این کشور نمود. در اوت ٢٠١٨امیر قطر اعلام کرد ١٣میلیارد دلار در اقتصاد ترکیه سرمایه گزاری کرده است و از طرفی ٣میلیارد دلار به منظور کاهش روند سقوط لیر ترکیه با این کشور مبادلات ارزی داشته است.در اقدام شگفت اور دیگری امیر قطر اخرین ورژن بوئینگ 8-747 خود را به( ارزش ٥٠٠میلیون دلار ) از روی "عشق به شخص اردوغان "به وی هدیه کرده است . از طرفی ،پایگاهی نظامی که در سال ٢٠١٥ با ٣٠٠سرباز در قطر توسط ترکیه احداث شد، پیوسته در حال پیشرفت بوده ،به گونه ای که در آگوست ٢٠١٩گزارش شد که این قرارگاه با افزودن یک پایگاه هوایی و یک بندر نظامی احتمال دارد تا ٢٠٠٠سرباز را در خود گنجایش دهد.
آن سوی خلیج فارس ،ایت الله خامنه ای و رییس جمهور روحانی بلافاصله بعد از کودتای ترکیه حمایت خود را از رییس جمهور اردوغان اعلام کردند و از ان زمان تا کنون تماس ها و دید و بازدیدهای مقامات این دو کشور منظم بوده وعلیرغم تحریم های اعمال شده توسط امریکا علیه ایران ،همکاری های اقتصادی این دو کشور گسترش یافته است تا جایی که در سال ٢٠١٨توافقی تجاری دو جانبه به ارزش ٣٠میلیارد دلار بین دو کشور به امضارسید.
تغییرات تدریجی در سیاست های خارجی ترکیه و جهش های داخلی و خارجی در منطقه باعث شد تا موقعیت تاثیر گذار ژئو پالتیکی ترکیه در خاورمیانه غیر قابل انکار گردد.
پیروزی اردوغان و تثبیت جایگاه خود در راس قدرت از طرفی و فن بیان و لفاظی های مذهبی وی مضاف بر حمایت های حوزه های محافظه کار اناتولی از طرف دیگر ،باعث شد به تدریج وجهه ی اردوغان از سیاست های کمالیستی (تفکرات کمال اتاتورک)و سکولاریستی مبرا گردد. اکنون جهان اردوغان را سیاستمداری می بیند که هرچه از هم پیمانان ناتو اش دور می شود با سیاست های خارجی ایران و قطر همسو تر می گردد.
باتوجه با تاریخچه ی اخیر ترکیه ،می بینیم که ترکیه در صحنه ی بین المللی همواره به دنبال دست یابی به نقش اصلی ژئوپالتیکی منطقه بوده است.پس از پایان جنگ سرد ، انکارا با اتخاذ سیاست "رساندن اختلافات به صفر در روابط خارجی "با تعهدات اقتصادی و دیپلماتیک تصویری مقتدر از خود در منطقه ارائه داد.
در سال ٢٠٠٨ ترکیه اولین کشوری بود که تفاهم نامه همکاری با شورای همکاری خلیج فارس (GCC) را امضا کرد که این توافق موجب تحکیم پیوندهای فرهنگی و سیاسی گشته و موجبات گفت و گو های استراتژیک میان همه ی پادشاهان منطقه را فراهم می آورد. اردوغان با اینکه در بحران قطر از خانواده ی ال ثانی حمایت می کرد،هم زمان به تمامی کشورهای شوارای همکاری خلیج فارس سفر کرد و برای صلح با انها مذاکره نمود.
حتی به عربستان سعودی به منظور سرمایه گذاری در امنیت منطقه پیشنهاد داد تا ارتش ترکیه در این کشور یک پایگاه نظامی تاسیس کند که بلافاصله توسط ائتلاف رهبری سعودی رد شد. در سال ٢٠١٠ترکیه با واسطه گری برای انعقاد توافق هسته ای میان ایران و برزیل رویکرد متعادل و پتانسیل میانجیگری خود را در قبال ایران به اثبات رساند. ترکیه با ترتیب دادن این نشست هم اهداف غیر نظامی ایران در استفاده از اورانیوم را تضمین کرد و هم پیروزی دیپلماتیک سه کشور را پاس داشت. هر چند ،پس از مدتی این توافق نامه توسط برنامه ی "اقدام جامع مشترک "که توسط ایالات متحده طراحی و اجرا شد منتفی گردید.
با این وجود با وقوع قیام های عرب شاهد تغییر جهتی اشکار در سیاست خارجی ترکیه هستیم. انچنان که بولنت آرس و اکپار دانشمندان ارشد در در مرکز سیاست گزاری استانبول می گویند" طی اعتراضاتی که در سال ٢٠١١ جهان عرب را به ویرانی کشاند، عدم تمایل اولیه ی امریکا برای مداخله ،موجب خلأ قدرت در منطقه گردید که ترکیه را بر ان داشت تا این خلا را پر کند. برخلاف سیاست های اعتدال گرایانه ی گذشته خود،ترکیه بلافاصله حمایت خود را از اخوان المسلمین در مصر و جناح های مخالف در سوریه اعلام کرد و این در حالی بود که به شدت با مداخلات ناتو در لیبی مخالفت می کرد. به گفته ارس و اکپار،حرب عدالت و توسعه ی ترکیه AKP مفتخرانه از پیروزی های خود را در این زمینه در کارزار های انتخاباتی تبلیغ می کنند و بدین ترتیب افکار عمومی ترکیه را با مداخله در قیام اعراب همسو می کنند.
سوال اینجاست،که سرنگونی دولت تحت رهبری اخوان المسلمین در مصر ، سقوط سنگر های مخالف در سوریه و همچنین مداخله عربستان سعودی در بحرین و یمن آیا مانع اردوغان برای تثبیت ترکیه به عنوان قدرت اول منطقه شده است؟ مهمتر از همه امارات متحده عربی و عربستان سعودی مانند دو قلعه غیر قابل نفوذ مقابل دخالت قدرت های خارجی در روابط بین المللی از خود محافظت می کنند.
انتقال ریاست پارلمانی به ریاست جمهوری و کودتای ناکام ژوئیه ٢٠١٦ موجب تضعیف سیاست "رساندن اختلافات به صفر در روابط بین المللی " ترکیه گردید. ترکیه در حال حاضر در شرایطی به سر می برد که مدام در حال اخذ تصمیماتی حساب شده برای مسایل داخلی کشور بوده و مشکلات داخلی را به روابط بین المللی رجحان داده است،این وضعیت سبب شده تا ترکیه از آن تصویر قدرت اول بی نقص در منطقه فاصله گرفته و به یک دولتی لایه لایه با تصمیماتی غیر قابل پیش بینی بدل شود .این جایگاه را می توان از عواقب دخالت های ترکیه در جنگ داخلی سوریه دانست.
از آگوست ٢٠١٦ارتش ترکیه در سه نوبت جدا گانه (سپر فرات ،شاخه ی زیتون و بهار صلح) وارد خاک سوریه شد و هدف از این مداخله چیزی جز شکست گروهی کردکه کنترل منطقه ای در شمال سوریه را در دست دارند (که ترکیه این گروه را تروریست می نامد) نبود .با انتقادات شدیدی که از سوی دیگر کشورهای عربی متوجه قطر شد،اما دوحه کاملا با ترکیه متحد ماند و از او حمایت کرد.
دبیر کل اتحادیه عرب،احمد ابوالغیظ ،پس از آخرین عملیات بهار صلح این اقدام را "تعرض به سرزمینی عربی و تجاوز به حاکمیت آن" نامید . سومالی و قطر تنها کشورهای عربی ای بودند که با احتیاط و ملاحظات نسبت به این اقدام اظهار نظر کردند.
سامح شکری وزیر خارجه مصر به رویترز گفت: «ملاحظات قطر او را با متجاوزین در یک سنگر قرار می دهد.»
پر واضح است که موضع متفق القول جهان عرب در قبال اقدام ترکیه و حمایت پر هزینه ی قطر در جانبداری از ترکیه هیچ کدام کمکی به اردوغان برای دستیازی به ارمان رهبریت منطقه نمی کند. مصر و عربستان که پیش از این از عملیات سپر فرات حمایت کرده بودند،در مورد عملیات بهار صلح موضعی سخت مقابل اردوغان اتخاذ کردند تا جایی که عادل الجبیر وزیر امور خارجه ی عربستان در اینباره گفت: «تجاوزات ترکیه رنج مردم سوریه را عمیقتر کرده است.»
از آغاز جنگ داخلی سوریه ،ایران خود را در تضاد با اهداف ترکیه در سوریه دید. ترکیه از مخالفین سوری حمایت کرد در حالیکه ایران اولین متحد رئیس جمهور اسد بود .هردو طرف یکدیگر را متهم به تحریک تفرقه افکنی و نفرت پراکنی بین فرقه های سوری و کمک به بی ثباتی سوریه نمودند. اختلافات در سایر مناطق مورد مناقشه همچون عراق و یمن اشکار تر شد . اما این مناقشات گاه و بی گاه این دوکشور مانع از روابط دیپلماتیک و منظم دو طرف نشده است. ایران و ترکیه به همراه روسیه در در چارچوب نشست های روند صلح استانه در مورد کاهش تنش های سوریه و برقراری صلح و امنیت در این کشور با هم دیدار می کنند. فرهاد رضایی ، محقق مرکز سیاست بین الملل استانبول در این باره می گوید: «رابطه ی بین ایران و ترکیه چیزی فراتر از لفاظی های دوستانه و مصلحت اندیشی است.» او این رابطه را تلفیقی از کلمه دشمن و دوست معرفی کرده و رابطه ی این دو کشور را کاملا مصلحتی دیده است .به هر حال اگر رقابت های منطقه ای بین این دو کشور را مد نظر نباشد ،شاید بتوانند به سختی روابطی بر پایه ی همکاری های عمیق و حمایت های دو جانبه داشته باشند.
سیاست خارجی ترکیه را می توان به چهار راه تشبیه کرد .در دهه گذشته اردوغان نقش بسزایی در حوادث منطقه بازی کرده است،کشور را درگیر مسائل عدیده ای در منطقه نموده ،اتحاد محکمی با قطر به وجود اورد و در مقیاسی وسیع، با ایران تحت تحریم، در ارتباط است.
شاید این اقدامات با تمایلات ارمان گرایانه ترکیه برای رسیدن به شکوه ژئوپلتیکی و اسلامی در منطقه همسو باشد ،اما این اقدامات او را در جایگاه انتخاب بین دو قطب، بدون هیچ نقشه روشنی برای رسیدن به رهبری کل منطقه قرار داده است. اقدامات اخیر ترکیه در سوریه در عملیات بهار صلح نشان داد که اردوغان امنیت داخلی کشورش را به اینده نامعلومی که از نفوذ در منطقه خواهد داشت رجحان داده است . در نتیجه رویاهای نئو عثمانی اردوغان حد اقل به دلایلی نظیر مشکلات چند لایه ای و غیر قابل پیش بینی منطقه ،مناقشات همسایه جنوبی ، و فشار مسائل امنیت داخلی به سختی به عقب رانده شده است. در آینده ،به فرض مساوی بودن تمامی متغیر ها، دو راه برای ترکیه می ماند ،یا نفوذ خود را در منطقه با وجود دو قطبی بودن شرایط حفظ می کند ویا عقب نشینی کرده و بر امنیت داخلی خود تمرکز می کند .