شیعه نیوز:
پرسش
هدف امام علی( علیه السلام ) از جمله «کنت فی أیام رسول الله ص کجزء من رسول الله ص ینظر إلیّ الناس کما ینظر إلى الکواکب فی أفق السماء ثم غض الدهر منی فقرن بی فلان و فلان ثم قرنت بخمسة أمثلهم عثمان فقلت وا ذفراه ثم لم یرض الدهر لی بذلک حتى أرذلنی فجعلنی نظیرا لابن هند و ابن النابغة لقد استنت الفصال حتى القرعى»، چیست؟
پاسخ اجمالی
برای پاسخ به این پرسش، ابتدا نگاهی به آن فراز از سخن امام علی( علیه السلام ) خواهیم داشت که این ضرب المثل در آن وجود دارد.
حضرتشان در بیان جایگاه خود در زمان رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) و بیتوجهی به این جایگاه بعد از رحلت پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمودند:
«من در زمان رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) مانند پاره تن او بودم، و مردم مانند نگاهکردنشان به ستارههای آسمان، (با دیده احترام) به من نیز مینگریستند؛ اما روزگار به طورى چشمش را از من فروبست که فلان و فلان را همردیف من قرار داد؛ سپس همطراز پنج نفرى شدم که برجستهترین آنها عثمان بود و گفتم: واى بر یادگار رسول خدا! اما روزگار به این مقدار هم راضى نشد و تا جایی از ارزش من(نزد مردم) کاست، که امروز هم طراز پسر هند(معاویه) و پسر نابغه(عمرو عاص) شدم! همه بچهشتران چاق شدند، حتی بچهشترهای بیمار!».[1]
برای روشن شدن معنای ضرب المثل «لَقَدِ اسْتَنَّتِ الْفَصالُ حَتَّى الْقَرْعى» که در کلام امام علی( علیه السلام ) نیز از آن استفاده شده است، نخست کلمات کلیدی آنرا معنا میکنیم:
1. «اسْتَنَّت» فعل ماضی و مفرد مؤنث از ریشه «سنن» به معنای چاق شدن است.[2]
2. «فصال» جمع «فصیل» بوده و از ریشه «فصل» به معنای جدا ساختن است. «فصیل» بچهشتری است که او را از شیر گرفتهاند (و میان او و مادرش فاصله انداختهاند).[3]
3. «قرع» در لغت به معنای باقی نماندن مو به دلیل پیری و یا مریضی بر روی سر است.[4] و به همین دلیل، به شتران بیمار، «قرعی» گفته میشود.
با توجه به معانی این لغات، ترجمه فارسی این ضرب المثل آن است که همه بچهشتران، چاق شدند، حتی شتران بیمار و از کار افتاده![5] این معنا تقریباً معادل این ضرب المثل جدید فارسی است:
«وقتی شهر شلوغ بشه، قورباغه هم هفتتیرکش میشه!»
به هر حال، این ضرب المثل عربی درباره اشخاصی مورد استفاده قرار میگیرد که جایگاه خود را نشناخته و ادعای چیزی را میکنند که صلاحیت آنرا ندارند.[6]
امام علی( علیه السلام ) که جایگاهش از رحلت پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) مورد تعرّض واقع شده بود،[7] بعد از آنکه معاویه با همراهی عمرو عاص در صدد کسب خلافت بود، این سخن را بر زبان آورد که معنایش این است که اگرچه من از خلفای سهگانه نیز برتر بودم ولی به هر حال، آنان از اولین مسلمانان و مهاجران بودند و در دوره پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) نیز از افراد شناخته شده به شمار میآمدند، اما اکنون کار به جایی رسید که فردی مانند معاویه که در سپاه کفار بود و در نبردها علیه پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) شرکت میکرد و تنها بعد از فتح مکه و در سالهای پایانی عمر رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) ناگزیر به اسلام گرویده بود، اکنون به دنبال آن است که خود را همطراز من به مردم معرفی کند.
[1]. ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغة، محقق، مصحح، ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 20، ص 326، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ اول، 1404ق.
[2]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق، مصحح، میر دامادی، جمال الدین، ج 8، ص 263، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
[3]. همان، ج 11، ص 522.
[4]. همان، ج 8، ص 262 – 263.
[5]. همان، ج 8، ص 263.
[6]. همان.
[7]. ر. ک: «بیعت امام علی ( علیه السلام ) با خلفا»، 1530؛ «همکاری امام علی ( علیه السلام ) با خلفا»، 2990؛ «سکوت و عدم مخالفت علی( علیه السلام ) در زمان زمامداری»، 1585.
T