شیعه نیوز:
پرسش
آیا میتوان گفت؛ به دلیل اینکه آیه تطهیر در وسط آیه قرار دارد، دلیل بر حصر نیست؟! و اهلبیت چه کسانى هستند؟
پاسخ اجمالی
در پاسخ به بخش اول سؤال میتوان گفت: اینکه آیه تطهیر در بین آیاتی است که به زنان پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) خطاب شده، نهایت چیزى که اقتضا میکند این است که هم سیاق با مطالب قبل و بعد خود است و اگر اختصاصى به همسران پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) نداشته باشد، لااقل به نحو عموم آنها را شامل میشود. اما باید توجه داشت که اولاً: با فرض پذیرش چنین مطلبى، بیش از یک ظهور سیاقى نیست و ظهور سیاقى تاب مقاومت در مقابل ادله محکم را نخواهد داشت. ناگزیر باید از این قرینه به دلیل وجود قراین زیاد دیگر، دست برداشت. ثانیاً: سیاق آیات چنین اقتضایى ندارد که آیه تطهیر شامل زنان پیامبر شود.
نکته اوّل: در گفتار و نوشتار التفات و آوردن جمله معترضه، - و لو به سیاق واحد و همگون آن- بدون قرینه به گفتار و نوشتار لطمه میزند، اما اگر به همراه قرینه باشد، نه تنها مخالفتى با فصاحت و بلاغت ندارد، بلکه موجب زیبایى کلام میشود؛ لذا ضرورتى ندارد که در آیه تطهیر به دلیل اینکه آیه در وسط آیاتى است که به زنان پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) خطاب شده است، گفته شود که شامل زنان پیامبر هم میشود؛ چون ممکن است از باب التفات یا جمله معترضه به افراد مشخصى(اصحاب کساء) اشاره کند و منحصر در آنها باشد و قراین زیادى این ادعا را تأیید میکند.
نکته دوم: در این آیات پیامبر مورد خطاب است که به زنانش اینگونه بگوید: «یا ایها النبى قل لازواجک...».
در ادامه هم خداوند خطاب را متوجه بیت رسالت و مقام نبوت ساخته، تا این نکته را بفهماند که علت این همه امر و نهى به زنان پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) برای این است که از این ناحیه هم پلیدى بر اهل بیت وارد نیاید؛ چون خداوند اراده کرده که پلیدى را از اهل بیت دور کند، پس سیاق هم منافات با حصر آیه تطهیر در اصحاب کساء ندارد.
پاسخ بخش دوم سؤال: با بیان پیشین شاید دیگر نیازى به پاسخ مجدد نباشد و فقط بر این نکته باید تأکید ورزید که در روایات متواتر بیان شده است که مراد از اهل بیت؛ پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم )، امام على، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسین( علیه السلام ) هستند و سایر ائمه هم به لحاظ حکم و تأویل آیه تطهیر، مشمول آن میشوند.
پاسخ تفصیلی
آنچه در سؤال بدان استناد شده؛ همان چیزى است که در کلمات بعضیها آمده که چون آیه تطهیر در ضمن آیات مربوط به نساء النبى( صلی الله علیه و آله و سلم ) قرار دارد، اگر اختصاص به زنان پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) نداشته باشد، حدّاقل آنها را به نحو عموم در بر میگیرد، اما این یک ادعاى بدون دلیل است، به علاوه ادله زیادى بر خلاف آن وجود دارد.
توجه به نکات زیر ما را در دستیابى به حقیقت این موضوع کمک میکند:
اگر چه ما معتقدیم که نظم و ترتیب قرآن در زمان پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) و توسط آنحضرت صورت پذیرفته، اما باید توجه داشت که به مفاد دستهاى از روایات، آیه تطهیر مستقلاً نازل شده و حتى در یک روایت نیامده است که این آیه در ضمن آیات نساء النبى نازل گردیده است. شاهد این است که اگر این آیه از اینجا برداشته شود به انسجام و اتصال آیات خللى وارد نمیشود.[1]
اگر در این قسمت گنجانده شده است، بدین جهت بود که قرآن به تمام اعضاى خانواده پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) اشاره داشته باشد و آنها را دو دسته کند، عدهاى زنان پیامبر و دستهاى دیگر اهل بیت نبى( صلی الله علیه و آله و سلم )، و بفهماند که تمام فامیلها و بستگان پیامبر از یک تار و پود نیستند، بلکه در این بین عده خاصى هستند که عنایت خاص الهى شامل حال آنها شده و از ناپاکیها، پاکیزه گردیدهاند.
به عبارت دیگر؛ اگر هم بپذیریم که در آیات قبل و بعد آیه تطهیر به زنان پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) خطاب شده، میتوانیم از دو راه دیگر اثبات نماییم که مراد از اهل بیت تنها اصحاب کساء - پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم )، علی، فاطمه، حسن و حسین( علیه السلام )- هستند.
الف) التفات: التفات یکى از شیوههاى بیان است و موجب زیبا شدن گفتار و نوشتار میشود؛ مثل آنچه در فاتحة الکتاب آمده است که در آنجا خطاب از غائب (الحمد لله) به حاضر (ایاک نعبد) تبدیل شده است و التفات در آیه تطهیر هم براى فهماندن این نکته است که زدودن پلیدى از اهل بیت، به گونهاى از اهمیت برخوردار است که حتى به زنان پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم )، چنین امر و نهى شده تا از ناحیه آنها عیب و ایرادى به اهل بیت نرسد.[2]
ب) اعتراض: آوردن جمله معترضه در کلام بلیغان و فصیحان رایج است و علت آن این است که مطلب بهتر در خاطرهها نقش بندد و استفاده از آن در قرآن بارها تکرار شده است.[3] در آیه مورد نظر، براى اینکه کسى توهّم نکند که اهل بیت عصمت و طهارت با همسران پیامبر یکسانند، چنین جمله معترضهاى آمده است؛ یعنى در جایی که سخن از امکان گناه و کارهای ناپسند برای زنان پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) هست، این امکان وجود دارد که چنین احتمالى هم در حق اهل بیت عصمت و طهارت داده شود، در حالی که آنها از اینگونه کردار به دور هستند؛ لذا در جملهاى معترضه تذکر داده شد: «انما یرید الله لیذهب...».[4]
در این آیات، بعد از 20 ضمیر جمع مؤنث، لحن خداوند عوض و بهجاى آن ضمیر مذکر آورده شد، و این بزرگترین قرینه است که باید از ظهور سیاقِ ادعا شده، دست برداشت و نباید آیه تطهیر را خطاب به زنان پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) دانست.
اهل لغت بر این عقیده اند، که کلمه «اهل» بر همسر اطلاق نمیشود، مگر از باب مجاز،[5] و در آیه 73 سوره، هود، اگر چه «اهل بیت» بر همسر اطلاق شده است، اما باید گفت که استعمال اعم از حقیقت است و با فرض وجود قرینه، مانعى از اراده معناى مجازى وجود ندارد و در آیه فوق الذکر قرینه بر چنین استعمالى وجود دارد، اما در آیه تطهیر نه تنها بر این مجازیت قرینهاى نیست، بلکه قرینه بر خلاف آن وجود دارد؛ از این رو بعد از نزول آیه تطهیر امسلمه از پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) سؤال میکند که آیا او هم از اهل بیت است؟ یا از پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) درخواست میکند که او را جزو اهل بیت قرار دهد،[6] در حالى که اگر کلمه «اهل» شامل زنهاى پیامبر میشد، سؤال یا درخواست امسلمه بیمورد بود.
از همین باب است که زید بن ارقم میگوید: عنوان اهل بیت بر زنان صدق نمیکند.[7]
طبق روایاتى که از اهل سنت نقل شده است، عائشه و امسلمه به صراحت اعلام داشتند که آیه تطهیر در شأن آنها نازل نشده است.[8] و به گفته علامه امینى، اگر این آیه زنان پیامبر را در بر میگرفت حتماً عائشه در جنگ جمل آنرا بر پیشانى شترش مینوشت، ولى او این کار را نکرد با اینکه به اینگونه دلایل نیازمند بود.[9]
با این وجود؛ دو طایفه مدعى شدند که آیه تطهیر در شأن زنان پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) نازل شده است. طائفه اول، برخى از راویان؛ مانند عکرمه، مقاتل بن سلیمان و عروة بن زبیر هستند که نوعاً نظریه شخصى خود را بیان داشتند و جایى هم که از ابن عباس روایت نقل کردهاند، به دروغگویى متهماند.[10]
طائفه دوم، برخى از مفسران اهل سنت هستند که با استناد به سیاق واحد، چنین مطلبى را ادعا کردهاند، اما وحدت سیاق - بر فرض قبول – نمیتواند در برابر ادله محکم مذکور مقاومت کند.
در آیه 29 سوره احزاب، کلمه «تردن» بیانگر این نکته است که ذات پروردگار، مشیت فوق العادهاى درباره زنان پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) ندارد؛ یعنى آنها را مختار نمود و تذکر داد که اگر بخواهند افتخار همسرى پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) را داشته باشند، باید روش صالحان را در پیش گیرند.
اما در آیه تطهیر، بخش «انما یرید الله» حکایت از مشیت و اراده تکوینى[11] ازلى حق تعالى بر پیدایش خاندانى دارد که از هر نوع زشتى پاکاند.
به عبارت روشن تر، در آیه تطهیر از طرفى «انما» آمده که بیانگر حصر اراده در زدودن پلیدی و تطهیر است، و از طرفى دیگر «عنکم» مقدم بر «اهل البیت» شده و کلمه «اهل» هم از باب حصر و اختصاص مفتوح شده و این دو بر حصر اذهاب رجس و تطهیر در اهل بیت و آنهایى که در «عنکم» مورد خطاباند، دلالت دارند؛ یعنى خدا اراده کرده تنها و فقط از شما اهل بیت رجس را بزداید.
بنابراین، اهل بیت از ویژگى خاصى بهرهمندند و «یُرید» دلالت بر ارادهاى از طرف خدا دارد که به دورى پلیدى از این خاندان تعلق گرفته است و این عنایت و توفیق شامل همه انسانها نمیشود، بلکه آنهایى از این عنایت ویژه بهرهمند میشوند که با اختیار و خواسته خود زمینه آنرا فراهم کنند.
این اراده، اراده تخلفناپذیر است و نمیتواند مربوط به زنان پیامبر باشد؛ چون در آیات قبل از آیه تطهیر تصریح شده که ممکن است شما بانوان به زندگى پست دنیایى میل پیدا کنید و در این صورت افتخار همسرى پیامبر را نداشته باشید.[12]
الف و لام در کلمه اهل البیت براى عهد است و اشاره دارد به حادثهاى که اتفاق افتاده است؛ یعنى کلمه اهل البیت، مانند «یوم الدار» که عنوان مشخصى است براى روزى که پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) عدهاى را در خانه ابوطالب جمع کرده بود و نبوتش را اعلام فرمود، عنوان مشیر[13] است و حکایت میکند از کسانى که در خانه معیّن(طبق روایات این خانه، خانه امسلمه بوده) در روز معیّنى زیر عباى پیامبر بودند و آنها عبارتاند از پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم )، على، فاطمه، حسن و حسین( علیه السلام )؛[14] یعنى عنوان اهل البیت با عنوان آل عبا و اصحاب کساء فرقى ندارد.
به تعبیر فنى این یک قضیه خارجیه است نه حقیقیه، و قضایاى خارجیه گاهى این گونهاند که یک عنوان مشیر موضوع قضیه قرار میگیرد؛ مثلاً اگر گفته شود این دو عالم را اکرام کن؛ یعنى این دو شخص را که در خارج وجود دارند، و این بدیهى است که در قضایاى خارجیه حکم شامل غیر موضوع نمی شود.
اما شواهد:
الف) در آیات قبل و بعد «بیت» به صورت جمع به بانوان اضافه شده که به معناى اتاق خانمها است، پس «البیت» هم باید اتاق مخصوصى باشد.
ب) طبق روایات آیه شامل شخص پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) هم میشود و براى شمول پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) آیا راهى غیر از چنین تفسیرى باقى میماند؟
ج) در آیه 73، سوره هود، کلمه «اهل البیت» با ال و لام آمده و در آنجا منظور «اهل خانه»؛ یعنى حضرت ابراهیم( علیه السلام ) و ساره هستند و یقیناً احتمالاتى؛ مانند اهل قبله یا زنان ابراهیم و یا اقرباى ابراهیم، در آنجا منتفى است و این میتواند راهنماى ما در فهم کلمه اهل البیت در آیه تطهیر باشد.[15]
با دقت در این آیات و آیه تطهیر میتوان ادعا کرد که سیاق آیه نه تنها دلالتى بر شمول آیه تطهیر نسبت به زنان پیامبر - چه به نحو اختصاص که فقط زنان پیامبر را در برگیرد و چه به نحو عموم که شامل زنان و غیر زنان شود- ندارد، بلکه موافق با این نظر است که آیه در شأن اصحاب کساء نازل شده است.
در این آیات، پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) مورد خطاب است: «یا ایها النبى قل لازواجک...»؛ یعنى خداوند به پیامبرش دستور داده که زنان خود را بین خدا و رسول و بین زندگانى دنیا مخیّر سازد. به علاوه فرموده: «یا نساء النبى من یأت منکنّ بفاحشة مبینة یضاعف لها العذاب و...» و این خطاب به زنها یا در استمرار فرمان خداوند به پیامبرش است که باید این دستورات را به زنانش ابلاغ کند، و یا از باب التفات است که خداوند مستقیماً به زنان پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) خطاب میکند.
فلسفه التفات در این آیه این است که زنان پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) منسوب به پیامبرند و براى حفظ حرمت مقام نبوت و بیت رسالت، خداوند آنها را مخاطب ساخته و فرمود، اگر از شما کسى زشتى آشکارى را مرتکب گردد دو برابر عذاب میشود و در ادامه خداوند مقام نبوت و بیت رسالت را مخاطب ساخته تا این نکته را بفهماند که سبب التفات به زنان پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) و نیز علت صدور این اوامر و نواهى، از بین بردن هرگونه پلیدى و پاکیزه ساختن این خانه است.
«انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس...»؛ یعنى اینکه خداوند از زنان پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) به اراده تشریعى خواسته تا این کارها را انجام دهند، به خاطر این است که از شما اهل بیت و مقام و بیت نبوت، پلیدى را دور کند و شاهد ما این است که آیه فرمود: «لیذهب عنکم الرجس» و نفرمود «الاذهاب الرجس» و لام براى تعلیل است، پس خداوند اراده کرده تکالیفى را متوجه زنان پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) کند. علت این اراده اذهاب پلیدى از اهل بیت است، تا از این ناحیه هم، به اهل بیت نبوت پلیدى و نقصى وارد نشود.
این حکایت از اراده تکوینى بر دور کردن پلیدى از اهل بیت دارد و این اصل و اساس است و آن قدر این اصل از اهمیت برخوردار است که خداوند حتى حاضر نیست از ناحیه منسوبین به این بیت هم خسارتى به این بزرگواران وارد آید؛ لذا با امر و نهى تشریعى کیفر و پاداش دو برابر، براى همسران پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) مقرر کرده است.[16]
نتیجه اینکه، اولا: حصر آیه تطهیر در اصحاب کساء مخالفتى با سیاق ندارد، و اگر هم با ظهور سیاقى، منافات داشته باشد از باب التفات یا جمله معترضه، با توجه به قراین موجود باید گفت که آیه حصر در اصحاب کساء دارد.
ثانیا: مراد از اهل البیت؛ پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) و على، فاطمه، حسن و حسین( علیه السلام ) هستند، یا از این باب که این اصطلاح یک اصطلاح ویژهاى در قرآن است،[17] و یا اینکه اهل البیت عنوان مشیر است.[18]
در پایان لازم است به این سؤال پرداخته شود که اگر اینگونه است، پس چرا ائمه اطهار ( علیه السلام ) واژه اهل بیت را برخود تطبیق کردهاند؟[19]
در پاسخ این سؤال باید گفت؛ بنابر این تفسیر که خطاب در آیه متوجه بیت نبوت و مقام رسالت است و سعه و ضیق محدوده این بیت باید از طریق قراین و روایات مشخص شود و قراین موجود بیانگر این نکتهاند که آیه تطهیر خواسته زمامدارى مسلمانان را بر عهده اهل بیت بگذارد.
اما شواهد:
الف) حضرت علی( علیه السلام ) در جمع مهاجر و انصار، براى اولویت خود نسبت به زمامدارى مسلمانان به اهل بیت بودن خود تمسک کرد.[20]
ب) آنحضرت( علیه السلام ) در شوراى شش نفره عمر، براى اثبات شایستگى خود، از آیه تطهیر کمک میگیرند.[21]
ج) امام حسن( علیه السلام ) هم زمانی که به خلافت رسید، در اثبات لیاقت خود براى زعامت امت اسلامى به آیه تطهیر استناد کرد.[22]
د) امام حسین( علیه السلام ) هم از این عنوان در اثبات شایستگى خود، کمک گرفتهاند.[23]
هـ) پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) به مدت شش ماه یا بیشتر هر روز صبح، زمانى که براى اقامه نماز به مسجد مشرف میشدند، بر در منزل فاطمه(س) و على( علیه السلام ) میایستادند و میفرمودند: «انما یرید الله لیذهب...».[24]
آیا پیامبر هدفى جز این داشت که به مردم اعلام کنند، بعد از او به سراغ خانه دیگرى نروند؟!
لذا است که این عنوان شامل ائمه اطهار میشود؛ چرا که آنها رهبران واقعى امت اسلامیاند.
این مطلب حتى بنابر این تفسیر که «الف و لام» براى عهد خارجى است و عنوان «اهل البیت» عنوان مشیر باشد نیز صادق است؛ زیرا طبق این دیدگاه هم کلمه «اهل البیت» از دو دید مورد لحاظ قرار میگیرد:
این کلمه به مناسبت نزول مورد لحاظ قرار گیرد.
این عنوان به مناسبت حکمى که بر آن بار شده است؛ یعنى زدودن رجس و اثبات طهارت، مورد لحاظ واقع شود.
به لحاظ اول اهل بیت تنها آل کساء هستند؛ یعنى همان پنج شخصیتى که در روز مشخص در زیر عبا بودند.
اما به لحاظ دوم؛ چون سایر ائمه( علیه السلام ) در مفاد آیه تطهیر با پنج تن آل عبا، شریک و یکسانند؛ لذا این عنوان بر آنها هم صادق است و شاید به همین مناسبت است که پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: «سلمان از ما اهل بیت است».[25]
در همین راستا امام صادق( علیه السلام ) در جواب ابن کثیر، فرمود: «اهل البیت همان پنج نفر هستند، اما ائمه دیگر با استمداد از آیه دیگرى از قرآن؛ یعنى "اولوا الارحام بعضهم اولى ببعض فى کتاب الله" مشمول این عنایت ویژه گردیدهاند»؛[26] یعنى تأویل آیه، رهبران دیگر را مورد این عنایت و زدودن رجس از آنان قرار داده است. تأویل آیه تطهیر، آیه اولوا الارحام است که اثبات مینماید آیه تطهیر شامل ائمه اطهار هم میشود.[27] اما نه از طریق لفظ، بلکه از باب شرح و تأویل.
[1]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 16، ص 311 - 312.
[2]. نفحات اللاهوت، ص 85؛ اهل بیت در آیه تطهیر، ص 58 - 61.
[3]. یوسف، 28 - 29؛ نمل، 34 - 35 ؛ بقره، 73 - 75؛ واقعه، 76؛ لقمان، 13 و 16.
[4]. ر. ک: اهل بیت در آیه تطهیر، ص 60 - 62؛ اشراقى، شهاب الدین و فاضل لنکرانى، اهل بیت، ص 53 - 81.
[5]. اهل لغت بین «اهل رجل» و «اهلبیت» او فرق گذاشتهاند و استعمال اهلبیت را بر زنان از باب مجاز و مسامحهگویى میدانند. ر. ک: تاج العروس، ج 1، ص 217؛ لسان العرب، ج 1، ص 38؛ مفردات راغب، ص 29. لذا به مفاد بعضى از روایات پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) گرچه امسلمه را از اهل و همسران خود میداند، اما نپذیرفتند که از اهلبیت او باشند. ر. ک: الدر المنثور، ج 5، ص 198؛ مشکل الآثار طحاوى، ج 1، ص 334؛ جامع البیان، ج 22، ص 7؛ نفحات اللاهوت، ص 84؛ مرقاة الوصول، ص 106؛ بحار الانوار، ج 35، ص 217 و 228.
[6]. ر. ک: تفسیر ابن کثیر، ج 3، ص 484 و 485.
[7]. منهاج السنة، ج 4، ص 21؛ صحیح مسلم، ج 7، ص 123؛ بحار الانوار، ج 35، ص 230 و ج 23، ص 117؛ الصواعق المحرقه، ص 147؛ البرهان فى تفسیر القرآن، ج 3، ص 324؛ الصراط المستقیم، ج 1، ص 185؛ احقاق الحق و ابطال الباطل، ملحقات آیت الله مرعشى نجفى، ج 9، ص 323؛ اهل بیت در آیه تطهیر، ص 119.
[8]. تهذیب تاریخ دمشق، ج 4، ص 908؛ مجمع البیان، ج 8، ص 356؛ ینابیع المودة، ص 249؛ الصواعق المحرقه، ص 141؛ اهل بیت در آیه تطهیر، ص 20 - 28؛ المیزان، ج 16، ص 316 - 324.
[9]. به نقل از: اهل بیت در آیه تطهیر، ص 78.
[10]. ر. ک: اهل بیت در آیه تطهیر، ص 22؛ دلائل الصدق، ج 2، ص 95؛ احقاق الحق و ابطال الباطل، ج 2، ص 502.
[11]. اراده تکوینى ارادهاى است که به فعل خود مرید؛ یعنى به تکوین و ایجاد آن تعلق میگیرد و این اراده هم براى خدا است و هم براى بشر، امّا اراده تکوینى بشر همیشه شدنى نیست و مقهور اراده ازلى میباشد. اما اراده تشریعى ارادهاى است که به فعل دیگرى تعلق میگیرد بدین اعتبار که وى آنرا به اختیار خود انجام دهد. و این همان امر و نهى خدا است که از طرف مکلف، هم امتثال آن امکان دارد و هم عدم امتثال آن.
[12]. ر. ک: اهل بیت، ص 81 - 92.
[13]. یعنى عنوانى که اشاره به خارج دارد و آن چیزى که موضوعیت دارد خارج است نه عنوان.
[14]. تفسیر نور الثقلین، ج 4، ص 276 - 277.
[15]. ر. ک: اهل بیت، ص 112 - 142.
[16]. ر. ک: اهل بیت در آیه تطهیر، ص 38 - 51.
[17]. ر. ک: المیزان، ج 16، ص 312.
[18]. ر. ک: اهل بیت، ص 112.
[19]. تفسیر نور الثقلین، ج 4، ص 275.
[20]. ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 6، ص 11 - 12.
[21]. غایة المرام، ص 265.
[22]. قاموس الرجال، ج 6، ص 20.
[23]. لهوف، ص 53.
[24]. تفسیر ابن کثیر، ج 3، ص 483؛ مسند احمد بن حنبل، ج 3، ص 259.
[25]. قاموس الرجال، ج 4، ص 423.
[26]. تفسیر نور الثقلین، ج 4، ص 273.
[27]. ر. ک: اهل بیت، ص 112 – 143، 5 - 53.
آیات مرتبط
سوره الأحزاب (33) : وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَىٰ ۖ وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ ۚ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا
T