آموزه هاى فرقه ى وهابّى نه تنها توسّل به آن ذوات مقدس را جایز نمى داند ، بلکه آن را شرک مى شمرد ، متوسّل را مشرک نامیده ، و خونش را مباح مى داند . (فراموش نکنیم که مسأله توسل را همه فرقه هاى اسلامى به جز فرقه وهابى قبول دارند .)
عقیده وهّابیون درباره توسّل
وهّابیون درباره توسل چنان واکنشی از خود نشان می دهند ، به طوری که در خطبه هاى نماز جمعه و غیر آن، پیوسته این نکته را تکرار مى کنند که توسّل به رسول خد(صلى الله علیه وآله) و اولیاى الهى شرک است ، سپس اضافه مى کنند : « مَنْ یُشْرِکْ بِاللهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ ; هر کس به خدا شرک ورزد ، بهشت بر او حرام است . » 1
این نظریه را محمد بن عبدالوهاب بینان گذار فرقه وهّابیت در عربستان به گونه اى واضح در کتاب خود آورده است . او به صراحت مى گوید : « من عبدالله لیلا و نهاراً ثمّ دعا نبیّاً او ولیّاً عند قبره، فقد اتّخذ إلهین اثنین ولم یشهد أن لا اله الاّ الله; اگر کسى در تمام شب و روز خدا را عبادت کند ، آنگاه نزد قبر پیامبر و یا ولىّ خدا ، آنان را بخواند (و حاجتى بطلبد) در واقع دو معبود براى خود برگزیده ، و گواهى نداده است که معبودى جز خداى یگانه نیست ».2
همچنین به نظر وى مسلمان واقعى کسى است که نه تنها خود به اولیاى الهى توسّل نجوید ، بلکه باید از چنین افرادى برائت جوید و آنان را کافر بداند ! وى مى نویسد: « لا یصحّ دین الإسلام الاّ بالبراءة ممّن یتقرّب إلى الله بالصلحاء و تکفیرهم ; اسلام کسى پذیرفته نیست ، مگر آنکه از کسانى که به واسطه صالحان به خدا تقرّب مى جوید بیزارى جسته و آنان را کافر بشمارد .» 3
از این رو، محمد بن عبدالوهاب ریختن خون این افراد را مباح مى شمارد و بیان می کند : « إجماع المذاهب کلّهم على أنّ من جعل بینه وبین الله وسائط یدعوهم انّه کافر مرتدّ حلال المال والدّم ; همه مذاهب اجماع دارند ! بر اینکه هر کس بین خود و خداوند واسطه اى قرار دهد و آنان را بخواند ، کافر و مرتدّ است و مال و خونش حلال است .» 4
شرک را به چه کسی نسبت می دهند ؛ شیعه یا اهل کتاب ؟!
بعضى از مفتیان سعودى در حالى که ازدواج با زنان اهل کتاب را مجاز مى داند 5، ازدواج با شیعیان را مجاز نمى داند و در علّت آن آورده اند : «لانّ المعروف عن الشیعة دعاء أهل البیت و الاستغاثة بهم و ذلک شرک أکبر; زیرا که شیعه اهل بیت را مى خواند و به آنان توسّل مى جوید و این بزرگ ترین شرک است.»6
این در حالى است که مسیحیان رسماً قائل به تثلیث یعنى خدایان سه گانه « اب و ابن و روح القدس » هستند .
در استفتاى دیگرى نوشته اند : « إذا کان الواقع کما ذکرت من دعائهم علیّاً والحسن و الحسین و نحوهم فهم مشرکون شرکاً أکبر یخرج من ملّة الاسلام فلا یحلّ أن نزوّجهم المسلمات، و لا یحلّ لنا أن نتزوّج من نسائهم و لا یحلّ لنا ان نأکل من ذبائحهم; اگر ـ آن گونه که گفته مى شود ـ آنان على و حسن و حسین را بخوانند (مثلاً یا على و یا حسن و یا حسین بگویند) مشرکند و از ملّت و آئین اسلام خارج مى شوند و ازدواج با آنان حرام است ، نه مى توان به آنان زن داد و نه از آنان زن گرفت و ذبیحه آنان نیز حلال نیست .» 7
بنابراین، وهّابیون توسّل را شرک مى دانند و هر کس به اولیاى الهى متوسّل شود را مشرک مى شمارند و ازدواج با آنان را جایز نمى دانند و ذبیحه آنان را نیز حلال نمى شمرند .
و اگر آنان ، هنگامى که (با گناه و نافرمانى) به خود ستم مى کردند ، به نزد تو مى آمدند و از خدا طلب آمرزش مى کردند و پیامبر هم براى آنها استغفار مى کرد ، خدا را توبه پذیر و مهربان مى یافتند
همه ی فرق جز، وهابیون مشرکند !
مى دانیم سایر فرقه هاى اسلامى نیز به بزرگان دین متوسل مى شوند و زیارتگاه هاى آنها در شهرهاى مختلف گواه این مدّعاست و لابد همه آنها کافر و مشرکند و خون و اموالشان حلال است و از اینجاست که سرچشمه ترورها ، کشتارها و خونریزى هاى بى حساب آنها روشن مى شود !
معناى توسّل چیست؟
لغوى مشهور ، خلیل بن احمد مى گوید: « وسّلتُ الى ربّى وسیلة أى عملتُ عملا أتقرّب به إلیه وتوسّلتُ إلى فلان بکتاب او قرابة أى تقرّبتُ به إلیه ; به سوى پروردگارم وسیله اى جستم یعنى عملى را انجام دادم که با آن به او تقرّب جستم و نزدیک شدم . وقتى مى گویم : به فلانى با کتابى و یا به سبب خویشاوندى توسّل پیدا کردم ، یعنى به آن وسیله به او نزدیک شدم و تقرّب یافتم .» 8
لغوى دیگر ابن منظور نیز مى نویسد: « توسّل إلیه بوسیلة إذا تقرّب إلیه بعمل ; به سوى او با وسیله اى توسّل جست ، یعنى با انجام عملى به او نزدیک شد .»
سپس وی از جوهرى نقل مى کند که : « الوسیلة ما یُتقرّب به إلى الغیر; وسیله آن چیزى است که به وسیله آن به دیگرى تقرّب جسته مى شود .» 9
بنابراین ، توسّل به معناى استفاده از چیزى براى تقرّب به دیگرى است و توسّل به پروردگار نیز به معناى استفاده از امورى مشروع براى تقرّب به پروردگار است که با انجام کارهاى نیک به او تقرّب مى جوییم .
توسّل به اولیای الهی به چه معنا است ؟
توسّل به اولیاى الهى به معناى شفیع قرار دادن آنها نزد خداست ، « در واقع ماهیّت توسّل با ماهیت طلب شفاعت یکى است... آنها (اولیاى الهى) در پیشگاه خدا براى کسى که به آنها متوسّل شده ، شفاعت مى کنند .»10
البته روشن است که توسّل به اولیاى الهى به معناى مستقل دانستن آنها در تأثیر و رفع مشکلات نیست ; بلکه از آنها به سبب آبرومندى و بندگى شایسته نزد خداوند ، مى خواهیم تا از خداوند طلب کنند تا مثلاً مشکل ما را مرتفع سازد و یا گناهان ما را بیامرزد و گاه از خود آنان مى خواهیم باذن الله و با اجازه تکوینى پروردگار مشکلى را از ما مرتفع سازد.
برداشت نادرست از توسّل !
امّا آنچه که نادرست است آن است که کسى اولیای الهی را مستقل در تأثیر و تصرّف بداند وآنان را در عرض پروردگار رافع مشکلات و برآوردنده حاجات بدون کمک خواستن از خداوند بشمارد .
ریشه قرآنى توسّل
توسّل به اولیاى الهى دو گونه است ؛ گاه از خود آنان کمک خواسته مى شود که با اذن الهى رفع مشکل کنند .
گاه نیز از آنان مى خواهیم که واسطه بین ما و خدا شده ، تا خداوند مشکل ما را رفع کند; و این هر دو نحوه توسّل ریشه قرآنى دارد .
« وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ بِإِذْنِی فَتَنفُخُ فِیهَا فَتَکُونُ طَیْراً بِإِذْنِی وَتُبْرِءُ الاَْکْمَهَ وَالاَْبْرَصَ بِإِذْنِی وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِی ; و با اذن من ، از گِل چیزى به صورت پرنده مى ساختى و در آن مى دمیدى و به اذن من پرنده اى مى شد و کور مادرزاد ومبتلا به بیمارى پیسى را به اذن من شفا مى دادىومردگان را به اذن من زنده مى کردى»
اولیاى الهى با اذن خداوند رفع مشکل مى کنند!
طبیعى است که هر فرد مسلمان زمانى مى تواند یکی از اولیاى الهى را واسطه قرار دهد و یا از وى در دشوارى ها کمک بخواهد که خداوند چنین اذنى را به او داده باشد ، وگرنه این کمک خواستن معنا و جایگاهی نخواهد داشت ؛ در واقع مشروعیّت این عمل ، متوقّف بر اذن خداوند است .
در قرآن کریم درباره حضرت عیسى(علیه السلام) آمده است که آن حضرت با اذن الهى مشکلاتى را مرتفع مى ساخت ، بیمارانى را شفا مى داد و حتى مردگانى را زنده مى کرد ؛
در آیه 110 سوره مائده خداوند خطاب به حضرت عیسى (علیه السلام) مى فرماید: « وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ بِإِذْنِی فَتَنفُخُ فِیهَا فَتَکُونُ طَیْراً بِإِذْنِی وَتُبْرِءُ الاَْکْمَهَ وَالاَْبْرَصَ بِإِذْنِی وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِی ; و با اذن من ، از گِل چیزى به صورت پرنده مى ساختى و در آن مى دمیدى و به اذن من پرنده اى مى شد و کور مادرزاد ومبتلا به بیمارى پیسى را به اذن من شفا مى دادىومردگان را به اذن من زنده مى کردى .»
نکته اینکه ، آن حضرت اعلام مى کند که من با اذن خداوند این امور را انجام مى دهم .
درخواست از اولیاى الهى براى دعا و طلب مغفرت از خداوند!
نوع دیگر توسّل به اولیاى الهى آن است که انسان از آنان بخواهد که براى او نزد خداوند دعا و یا استغفار نمایند و از خداوند بخواهند که گناهش را بیامرزد . این نوع خواستن نیزدر قرآن مطرح شده است ؛
1- بنى اسرائیل هنگامى که در بیابان گرفتار بودند ، خطاب به موسى گفتند : « یَا مُوسَى لَنْ نَصْبِرَ عَلَى طَعَام وَاحِد فَادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الاَْرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا ; اى موسى ، هرگز حاضر نیستیم به یک نوع غذا اکتفا کنیم ، از خداى خود بخواه که از آنچه از زمین مى روید ، از سبزیجات ، خیار، سیر، عدس و پیاز براى ما برویاند .»11
بنى اسرائیل از آن حضرت مى خواهند که در پیشگاه خدا دعا کند ، تا با رویاندن سبزیهاى متنوّع ، مشکل آنها را برطرف سازد. 12
2- هنگامى که فرزندان حضرت یعقوب(علیه السلام) به خطاى خویش پى بردند ، خطاب به آن حضرت گفتند : « یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ ; اى پدر! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه، که ما خطاکار بودیم .»
حضرت یعقوب(علیه السلام) نیز در پاسخ درخواست آنان گفت : « سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّى إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ; به زودى براى شما از پروردگارم آمرزش مى طلبم که او آمرزنده و مهربان است .» 13
بنابراین ، گناهکاران مى توانند از اولیاى الهى درخواست کنند تا براى آنها از خداوند طلب مغفرت نمایند .
3- خداوند به افرادى که گناه کرده اند مى گوید اگر نزد رسول خد(صلى الله علیه وآله) بروند و علاوه بر استغفار از گناهان خویش ، از آن حضرت نیز بخواهند براى آنان استغفار کند خداوند آنها راخواهد بخشید ؛ « وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَّحِیماً ; و اگر آنان ، هنگامى که (با گناه و نافرمانى) به خود ستم مى کردند ، به نزد تو مى آمدند و از خدا طلب آمرزش مى کردند و پیامبر هم براى آنها استغفار مى کرد ، خدا را توبه پذیر و مهربان مى یافتند .» 14
بنابراین ، یکى از راههاى بخشش گناهان ، درخواست از رسول خدا(صلى الله علیه وآله)، براى استغفار است که مورد سفارش خداوند قرار گرفته است .
فرآوری : زهرا اجلال
بخش قرآن تبیان
آموزه هاى فرقه ى وهابّى نه تنها توسّل به آن ذوات مقدس را جایز نمى داند ، بلکه آن را شرک مى شمرد ، متوسّل را مشرک نامیده ، و خونش را مباح مى داند . (فراموش نکنیم که مسأله توسل را همه فرقه هاى اسلامى به جز فرقه وهابى قبول دارند .)
عقیده وهّابیون درباره توسّل
وهّابیون درباره توسل چنان واکنشی از خود نشان می دهند ، به طوری که در خطبه هاى نماز جمعه و غیر آن، پیوسته این نکته را تکرار مى کنند که توسّل به رسول خد(صلى الله علیه وآله) و اولیاى الهى شرک است ، سپس اضافه مى کنند : « مَنْ یُشْرِکْ بِاللهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ ; هر کس به خدا شرک ورزد ، بهشت بر او حرام است . » 1
این نظریه را محمد بن عبدالوهاب بینان گذار فرقه وهّابیت در عربستان به گونه اى واضح در کتاب خود آورده است . او به صراحت مى گوید : « من عبدالله لیلا و نهاراً ثمّ دعا نبیّاً او ولیّاً عند قبره، فقد اتّخذ إلهین اثنین ولم یشهد أن لا اله الاّ الله; اگر کسى در تمام شب و روز خدا را عبادت کند ، آنگاه نزد قبر پیامبر و یا ولىّ خدا ، آنان را بخواند (و حاجتى بطلبد) در واقع دو معبود براى خود برگزیده ، و گواهى نداده است که معبودى جز خداى یگانه نیست ».2
همچنین به نظر وى مسلمان واقعى کسى است که نه تنها خود به اولیاى الهى توسّل نجوید ، بلکه باید از چنین افرادى برائت جوید و آنان را کافر بداند ! وى مى نویسد: « لا یصحّ دین الإسلام الاّ بالبراءة ممّن یتقرّب إلى الله بالصلحاء و تکفیرهم ; اسلام کسى پذیرفته نیست ، مگر آنکه از کسانى که به واسطه صالحان به خدا تقرّب مى جوید بیزارى جسته و آنان را کافر بشمارد .» 3
از این رو، محمد بن عبدالوهاب ریختن خون این افراد را مباح مى شمارد و بیان می کند : « إجماع المذاهب کلّهم على أنّ من جعل بینه وبین الله وسائط یدعوهم انّه کافر مرتدّ حلال المال والدّم ; همه مذاهب اجماع دارند ! بر اینکه هر کس بین خود و خداوند واسطه اى قرار دهد و آنان را بخواند ، کافر و مرتدّ است و مال و خونش حلال است .» 4
شرک را به چه کسی نسبت می دهند ؛ شیعه یا اهل کتاب ؟!
بعضى از مفتیان سعودى در حالى که ازدواج با زنان اهل کتاب را مجاز مى داند 5، ازدواج با شیعیان را مجاز نمى داند و در علّت آن آورده اند : «لانّ المعروف عن الشیعة دعاء أهل البیت و الاستغاثة بهم و ذلک شرک أکبر; زیرا که شیعه اهل بیت را مى خواند و به آنان توسّل مى جوید و این بزرگ ترین شرک است.»6
این در حالى است که مسیحیان رسماً قائل به تثلیث یعنى خدایان سه گانه « اب و ابن و روح القدس » هستند .
در استفتاى دیگرى نوشته اند : « إذا کان الواقع کما ذکرت من دعائهم علیّاً والحسن و الحسین و نحوهم فهم مشرکون شرکاً أکبر یخرج من ملّة الاسلام فلا یحلّ أن نزوّجهم المسلمات، و لا یحلّ لنا أن نتزوّج من نسائهم و لا یحلّ لنا ان نأکل من ذبائحهم; اگر ـ آن گونه که گفته مى شود ـ آنان على و حسن و حسین را بخوانند (مثلاً یا على و یا حسن و یا حسین بگویند) مشرکند و از ملّت و آئین اسلام خارج مى شوند و ازدواج با آنان حرام است ، نه مى توان به آنان زن داد و نه از آنان زن گرفت و ذبیحه آنان نیز حلال نیست .» 7
بنابراین، وهّابیون توسّل را شرک مى دانند و هر کس به اولیاى الهى متوسّل شود را مشرک مى شمارند و ازدواج با آنان را جایز نمى دانند و ذبیحه آنان را نیز حلال نمى شمرند .
و اگر آنان ، هنگامى که (با گناه و نافرمانى) به خود ستم مى کردند ، به نزد تو مى آمدند و از خدا طلب آمرزش مى کردند و پیامبر هم براى آنها استغفار مى کرد ، خدا را توبه پذیر و مهربان مى یافتند
همه ی فرق جز، وهابیون مشرکند !
مى دانیم سایر فرقه هاى اسلامى نیز به بزرگان دین متوسل مى شوند و زیارتگاه هاى آنها در شهرهاى مختلف گواه این مدّعاست و لابد همه آنها کافر و مشرکند و خون و اموالشان حلال است و از اینجاست که سرچشمه ترورها ، کشتارها و خونریزى هاى بى حساب آنها روشن مى شود !
معناى توسّل چیست؟
لغوى مشهور ، خلیل بن احمد مى گوید: « وسّلتُ الى ربّى وسیلة أى عملتُ عملا أتقرّب به إلیه وتوسّلتُ إلى فلان بکتاب او قرابة أى تقرّبتُ به إلیه ; به سوى پروردگارم وسیله اى جستم یعنى عملى را انجام دادم که با آن به او تقرّب جستم و نزدیک شدم . وقتى مى گویم : به فلانى با کتابى و یا به سبب خویشاوندى توسّل پیدا کردم ، یعنى به آن وسیله به او نزدیک شدم و تقرّب یافتم .» 8
لغوى دیگر ابن منظور نیز مى نویسد: « توسّل إلیه بوسیلة إذا تقرّب إلیه بعمل ; به سوى او با وسیله اى توسّل جست ، یعنى با انجام عملى به او نزدیک شد .»
سپس وی از جوهرى نقل مى کند که : « الوسیلة ما یُتقرّب به إلى الغیر; وسیله آن چیزى است که به وسیله آن به دیگرى تقرّب جسته مى شود .» 9
بنابراین ، توسّل به معناى استفاده از چیزى براى تقرّب به دیگرى است و توسّل به پروردگار نیز به معناى استفاده از امورى مشروع براى تقرّب به پروردگار است که با انجام کارهاى نیک به او تقرّب مى جوییم .
توسّل به اولیای الهی به چه معنا است ؟
توسّل به اولیاى الهى به معناى شفیع قرار دادن آنها نزد خداست ، « در واقع ماهیّت توسّل با ماهیت طلب شفاعت یکى است... آنها (اولیاى الهى) در پیشگاه خدا براى کسى که به آنها متوسّل شده ، شفاعت مى کنند .»10
البته روشن است که توسّل به اولیاى الهى به معناى مستقل دانستن آنها در تأثیر و رفع مشکلات نیست ; بلکه از آنها به سبب آبرومندى و بندگى شایسته نزد خداوند ، مى خواهیم تا از خداوند طلب کنند تا مثلاً مشکل ما را مرتفع سازد و یا گناهان ما را بیامرزد و گاه از خود آنان مى خواهیم باذن الله و با اجازه تکوینى پروردگار مشکلى را از ما مرتفع سازد.
برداشت نادرست از توسّل !
امّا آنچه که نادرست است آن است که کسى اولیای الهی را مستقل در تأثیر و تصرّف بداند وآنان را در عرض پروردگار رافع مشکلات و برآوردنده حاجات بدون کمک خواستن از خداوند بشمارد .
ریشه قرآنى توسّل
توسّل به اولیاى الهى دو گونه است ؛ گاه از خود آنان کمک خواسته مى شود که با اذن الهى رفع مشکل کنند .
گاه نیز از آنان مى خواهیم که واسطه بین ما و خدا شده ، تا خداوند مشکل ما را رفع کند; و این هر دو نحوه توسّل ریشه قرآنى دارد .
« وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ بِإِذْنِی فَتَنفُخُ فِیهَا فَتَکُونُ طَیْراً بِإِذْنِی وَتُبْرِءُ الاَْکْمَهَ وَالاَْبْرَصَ بِإِذْنِی وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِی ; و با اذن من ، از گِل چیزى به صورت پرنده مى ساختى و در آن مى دمیدى و به اذن من پرنده اى مى شد و کور مادرزاد ومبتلا به بیمارى پیسى را به اذن من شفا مى دادىومردگان را به اذن من زنده مى کردى»
اولیاى الهى با اذن خداوند رفع مشکل مى کنند!
طبیعى است که هر فرد مسلمان زمانى مى تواند یکی از اولیاى الهى را واسطه قرار دهد و یا از وى در دشوارى ها کمک بخواهد که خداوند چنین اذنى را به او داده باشد ، وگرنه این کمک خواستن معنا و جایگاهی نخواهد داشت ؛ در واقع مشروعیّت این عمل ، متوقّف بر اذن خداوند است .
در قرآن کریم درباره حضرت عیسى(علیه السلام) آمده است که آن حضرت با اذن الهى مشکلاتى را مرتفع مى ساخت ، بیمارانى را شفا مى داد و حتى مردگانى را زنده مى کرد ؛
در آیه 110 سوره مائده خداوند خطاب به حضرت عیسى (علیه السلام) مى فرماید: « وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ بِإِذْنِی فَتَنفُخُ فِیهَا فَتَکُونُ طَیْراً بِإِذْنِی وَتُبْرِءُ الاَْکْمَهَ وَالاَْبْرَصَ بِإِذْنِی وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِی ; و با اذن من ، از گِل چیزى به صورت پرنده مى ساختى و در آن مى دمیدى و به اذن من پرنده اى مى شد و کور مادرزاد ومبتلا به بیمارى پیسى را به اذن من شفا مى دادىومردگان را به اذن من زنده مى کردى .»
نکته اینکه ، آن حضرت اعلام مى کند که من با اذن خداوند این امور را انجام مى دهم .
درخواست از اولیاى الهى براى دعا و طلب مغفرت از خداوند!
نوع دیگر توسّل به اولیاى الهى آن است که انسان از آنان بخواهد که براى او نزد خداوند دعا و یا استغفار نمایند و از خداوند بخواهند که گناهش را بیامرزد . این نوع خواستن نیزدر قرآن مطرح شده است ؛
1- بنى اسرائیل هنگامى که در بیابان گرفتار بودند ، خطاب به موسى گفتند : « یَا مُوسَى لَنْ نَصْبِرَ عَلَى طَعَام وَاحِد فَادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الاَْرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا ; اى موسى ، هرگز حاضر نیستیم به یک نوع غذا اکتفا کنیم ، از خداى خود بخواه که از آنچه از زمین مى روید ، از سبزیجات ، خیار، سیر، عدس و پیاز براى ما برویاند .»11
بنى اسرائیل از آن حضرت مى خواهند که در پیشگاه خدا دعا کند ، تا با رویاندن سبزیهاى متنوّع ، مشکل آنها را برطرف سازد. 12
2- هنگامى که فرزندان حضرت یعقوب(علیه السلام) به خطاى خویش پى بردند ، خطاب به آن حضرت گفتند : « یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ ; اى پدر! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه، که ما خطاکار بودیم .»
حضرت یعقوب(علیه السلام) نیز در پاسخ درخواست آنان گفت : « سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّى إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ; به زودى براى شما از پروردگارم آمرزش مى طلبم که او آمرزنده و مهربان است .» 13
بنابراین ، گناهکاران مى توانند از اولیاى الهى درخواست کنند تا براى آنها از خداوند طلب مغفرت نمایند .
3- خداوند به افرادى که گناه کرده اند مى گوید اگر نزد رسول خد(صلى الله علیه وآله) بروند و علاوه بر استغفار از گناهان خویش ، از آن حضرت نیز بخواهند براى آنان استغفار کند خداوند آنها راخواهد بخشید ؛ « وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَّحِیماً ; و اگر آنان ، هنگامى که (با گناه و نافرمانى) به خود ستم مى کردند ، به نزد تو مى آمدند و از خدا طلب آمرزش مى کردند و پیامبر هم براى آنها استغفار مى کرد ، خدا را توبه پذیر و مهربان مى یافتند .» 14
بنابراین ، یکى از راههاى بخشش گناهان ، درخواست از رسول خدا(صلى الله علیه وآله)، براى استغفار است که مورد سفارش خداوند قرار گرفته است .
فرآوری : زهرا اجلال
بخش قرآن تبیان