شیعه نیوز:
پرسش
بنیانگذار علوم قرآنی در جهان چه کسی است؟
پاسخ اجمالی
علوم قرآنی از همان ابتدای نزول قرآن شکل گرفت، و فرد خاصی را نمیتوان واضع علوم قرآنی به شمار آورد. البته امام علی( علیه السلام ) با توصیه به فراگیری ادبیات قرآنی در این زمینه نقش چشمگیری داشتند. روایت در این زمینه میگوید: «عَنْ أَبِی الْأَسْوَدِ الدُّئَلِیِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع فَرَأَیْتُهُ مُطْرِقاً مُتَفَکِّراً فَقُلْتُ: فِیمَ تُفَکِّرُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ؟ فَقَالَ: إِنِّی سَمِعْتُ بِبَلَدِکُمْ هَذَا لَحْناً فَأَرَدْتُ أَنْ أَصْنَعَ کِتَاباً فِی أُصُولِ الْعَرَبِیَّةِ فَقُلْنَا: إِنْ فَعَلْتَ هَذَا أَحْیَیْتَنَا، ثُمَّ أَتَیْتُهُ بَعْدَ ثَلَاثٍ، فَأَلْقَى إِلَیَّ صَحِیفَةً فِیهَا: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ، الْکَلَامُ کُلُّهُ: اسْمٌ وَ فِعْلٌ وَ حَرْفٌ، فَالاسْمُ مَا أَنْبَأَ عَنِ الْمُسَمَّى، وَ الْفِعْلُ مَا أَنْبَأَ عَنْ حَرَکَةِ الْمُسَمَّى وَ الْحَرْفُ مَا أَنْبَأَ عَنْ مَعْنًى لَیْسَ بِاسْمِ وَ لَا فِعْلٍ، ثُمَّ قَالَ لِی: تَتَّبِعُهُ وَ زِدْ فِیهِ مَا وَقَعَ لَکَ. وَ اعْلَمْ یَا أَبَا الْأَسْوَدِ أَنَّ الْأَشْیَاءَ ثَلَاثَةٌ: ظَاهِرٌ وَ مُضْمَرٌ وَ شَیْءٌ لَا ظَاهِرٌ وَ لَا مُضْمَرٌ، وَ إِنَّمَا تَتَفَاضَلُ الْعُلَمَاءُ فِی مَعْرِفَةِ مَا لَیْسَ بِظَاهِرِ وَ لَا مُضْمَرٍ. قَالَ أَبُو الْأَسْوَدِ: فَجَمَعْتُ مِنْهُ أَشْیَاءَ وَ عَرَضْتُهَا عَلَیْهِ فَکَانَ مِنْ ذَلِکَ حُرُوفُ النَّصْبِ فَذَکَرْتُ فِیهَا «إِنَّ وَ أَنَّ وَ لَیْتَ وَ لَعَلَّ وَ کَأَنَّ» وَ لَمْ أَذْکُرْ «لَکِنَّ»، فَقَالَ لِی: لِمَ تَرَکْتَهَا؟ فَقُلْتُ: لَمْ أَحْسِبْهَا مِنْهَا، فَقَالَ: بَلَى هِیَ مِنْهَا فَزِدْهَا فِیهَا».[1]
ابی اسود دئلی میگوید؛ خدمت على بن ابى طالب( علیه السلام ) رسیدم. دیدم سرش را پایین انداخته و در حال تفکّر است. گفتم ای امیر مؤمنان به چه مىاندیشید؟ فرمود: شنیدم در شهر شما کسى قرآن را اشتباه مىخواند؛ لذا تصمیم گرفتم درباره اصول و مبانى زبان عربى، نوشتهاى تهیه کنم. گفتم اگر این کار را بکنید ما را زنده کردهاید و این زبان را در میان ما ماندگار ساختهاید.
سه روز بعد که خدمت حضرت رسیدم، نوشتهاى به من داد که در آن آمده بود؛ بسم اللّه الرحمن الرحیم. زبان به طور کلّى از سه عنصر تشکیل شده است. اسم و فعل و حرف. اسم آن است که از مسمّى خبر مىدهد، فعل آن چیزى است که از حرکت (کار) مسمّى خبر مىدهد و حرف آن چیزى است که از معنایى خبر مىدهد که نه اسم است، نه فعل. سپس به من فرمود: تو این مطلب را دنبال کن و چیزهایى که به نظرت مىرسد بر آن بیفزاى و بدان اى ابو الاسود که اشیاء سه گونهاند: آشکار و پنهان و چیزى که نه آشکار است و نه پنهان، و میان دانشمندان درباره شناخت آنچه که نه آشکار است و نه پنهان اختلاف است.
ابو الاسود میگوید: من مطالبى را گرد آوردم و خدمت آنحضرت رساندم. از آن جمله حروف ناصبه بود که اینها را اسم بردم: «اِنّ، اَنّ، لَیْتَ، لعلّ و کأنَّ». اما لکنّ را نام نبردم. امام به من فرمود: چرا آنرا کنار گذاشتهاى؟ گفتم؛ آنرا از حروف ناصبه به شمار نیاوردهام. فرمود: چرا، آن هم جزء این حروف است. و حضرت آنرا بر آن حروف افزود.
برای آگاهی بیشتر: مقصود از علوم قرآنی، ۳۳۰۱۷
[1]. شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، الفصول المهمة فی أصول الأئمة (تکملة الوسائل)، محقق، مصحح، القائینى، محمد بن محمد الحسین، ج 1، ص 684، موسسه معارف اسلامى امام رضا علیه السلام، قم، چاپ اول، 1418 ق، 1376 ش.
T