به گزارش «شیعه نیوز»، برخی از جانشان مایه میگذارند و خون یا یکی از کلیههایشان را میدهند، برخی غذا نمیپزند اما غذا میدهند آن هم به حیوانات. عدهای زباله جمع میکنند، برخی برای مبارزه با فقر فرهنگی نذر میکنند؛ کتاب میخرند و حتی برایش پویش هم راه انداختهاند. همچنین دیده شده انیمیشنهایی با عنوان هشتگ نذر فرهنگی ساخته و در شبکههای اجتماعی بازنشر شده است.
در کتاب «باورهای عامیانه مردم» نوشته حسن ذوالفقاری با همکاری علی اکبر شیری، نذر اینگونه تعریف شده است: «نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا به جا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک کند. نذری دادن یکی از آداب دینی و آیینی مردم ایران است که به مناسبتهای مختلف انجام میشود.» نذر در هر جایی از ایران آدابی هم دارد. یکی از آداب مشترک نذری در کشور ما این است که غذاهای نذری را حرام نکنند زیرا گناه دارد. نذر کردن حیوان هم یکی از انواع آن است و باورهای عامه در این زمینه جالب توجه است. برای مثال اگر انسان یک حیوان اهلی داشته باشد و در حق آن بگوید: «تیغ را به رویش حرام کردم»، نوعی نذر است و آن حیوان یک موجود مقدس به شمار میرود. باور دیگر این بوده که شکارچیها پس از شکار، باید چهل شکار نذری میدادند تا آهی از طرف شکارها به آنها بلایی وارد نکند.
مدتی است نذرهای فرهنگی طرفدار پیدا کرده است و تبلیغات بسیاری هم در این باره میشود و با پویشهایی از جمله پویش مردمی نذر کتاب برای مناطق کم برخوردار همراه شده است. یکی از نذرهای فرهنگی که مورد توجه قرار گرفته، نذر خون است. هر ساله در ایام خاص مثل ماه مبارک رمضان، شبهای قدر، محرم و صفر، اربعین حسینی یا تولد امام حسین (ع)، عدهای از مردم برای نجات جان بیماران به صورت خودجوش به پایگاههای انتقال خون مراجعه میکنند و معتقدند این ایام بهترین زمان برای اهدای خون است.
به گفته بشیر حاجی بیگی - سخنگوی سازمان انتقال خون - فرهنگ اهدای خون در کشور ما از زمان جنگ تحمیلی نهادینه شد. در واقع مردم اهدای خون را جزء واجبات میدانستند تا با این کار به داد مردم برسند، البته که این کار ثواب هم دارد. اهدای خون با توجه به حس مسئولیت اجتماعی انجام میشود. نیاز به خون و فرآوردههای آن به صورت روزانه همیشگی است و منحصر به زمان خاصی نیست اما اینکه برخی میخواهند در ایام خاصی این کار را انجام دهند هیچ مشکلی ندارد. در تمامی روزها و ایام سال به خون احتیاج است. تمام خونهای اهدایی تاریخ مصرف دارند و به مدت ۴۵ روز در یخچالهای مجهز بانک خون نگهداری و بعد از این مدت معدوم میشوند.
دروغ نگفتن، غیبت نکردن، در زندگی افراد پرس وجو نکردن، تعارف بیجا نکردن، اسراف نکردن، دل کسی را نشکستن یا حتی کم کردن زبالهها در مدت زمان مشخص، ریختن خرده نانهای سر سفره یا برنجهای ته مانده قابلمه برای پرندهها یا نذر ظروف یک بار مصرف گیاهی، بخشی از مدلهای متفاوت نذریهای دیگر است.
اسماعیل آذرینژاد - فعال فرهنگی و اجتماعی - شاید یکی از بهترین افرادی باشد که در سالهای اخیر سعی کرده نذر رفتاری و فرهنگی را ترویج دهد. او با سفر به روستاهای مختلف برای کودکان قصه میخواند، به آنها کتاب یا لوازم التحریر جایزه میدهد. کارهای این طلبه جوان موجب شده نذر فرهنگی مورد توجه دیگران هم قرار بگیرد و درباره چگونگی اجرای این موضوع از او کمک بخواهند یا وارد تعامل شوند، مثل خانمی که ساکن خارج از کشور است و نذر کرده در دههی آخرماه مبارک رمضان به ایران سفر کند تا هم با خانوادهاش دیداری تازه کند و هم با سفر به روستاها، کارهای فرهنگی انجام دهد.
«اصل نذر در دین آمده است اما اگر به منابع دینی مراجعه کنیم، با وجوه دیگری به جز طعام دادن هم آشنا میشویم. برای مثال امیرالمومنین نذر میکرده که روزه بگیرد یا مادر حضرت مریم وقتی فرزندش به دنیا می آید نذر کرده در خدمت معبد باشد. در دین به نذرهای رفتاری بیشتر از نذر غذا تاکید شده است. البته این جمله به معنای این نیست که نذر غذا وجود نداشته باشد. اینکه نذر میکنیم غذا دهیم هم به جای خودش خوب است و پشت آن اهداف و فلسفهای وجود دارد. اما اینکه به یک باره در یک یا دو روز حجم زیادی از هزینههای مادی ما صرف نذر غذا شود چندان پسندیده نیست.»
آذرینژاد بعد از این حرفها ادامه میدهد: «امیرالمومنین چاه میکند و آن را وقف مردم میکرد. بحث نذر و وقف در یک راستا قرار میگیرند. در واقع نذر به این معنا است که پولی را از اموالمان برای خدمت به دیگران جدا کنیم. این پولی که میخواهیم از مالمان جدا کنیم بهتر است طبق اولویت بندی صورت بگیرد و به اینکه چه کاری برای جامعه فعلی که ما در آن زندگی میکنم، مناسبتر است، فکر کنیم؛ کاری که مردم از آن استفاده کنند و در راستای تولید کشور باشد. یعنی کاری ریشهای، اساسی و بنیادی انجام شود.»
این مدرس میگوید: «بعد از روستاگردیهای من، یک روز پسرم حسین گفت: من هم خواستهای از خداوند دارم و میخواهم در ماه محرم پنج بار به روستاها بیایم و برای بچهها قصه بخوانم. این شیوه نذر کردن را میتوان گسترش داد. چند سال پیش یکی در اهواز نذر کتاب داشت یا برای مثال در حال حاضر نذر دانش آموزان، طبیعت یا حیوانات میکنند. اگر چنین نذرهایی بیشتر تبلیغ شود و مردم برای انجام آن اولویتها را در نظر بگیرند، خیلی بهتر است. در روایتها نیز تاکید شده، صدقهها جاریه باشد. این یعنی وقتی من میخواهم پولی را از مالم جدا کنم جایی سرمایهگذاری شود که اثر و ماندگاری آن بیشتر باشد. برای مثال یکی نذر میکند، مدرسهای بسازد، تا زمانی که آن آجر در مدرسه پابرجاست، آن صدقه جاری و آن عمل خیر پایدار است. هر چه بتوانیم فعالیتهای پایداری داشته باشیم، نیازهای جامعه را بسنجیم و سپس وقف یا نذر کنیم به توصیههای دینی نزدیکتر است.»
گاهی هم نذر فرهنگی برای نسلهای قدیمیتر غیر قابل تصور است زیرا در باور آنها، نذری دادن از گذشته با پهن کردن بساط دیگ در حیاطها و کوچهها همراه بوده است. امری که با زندگی آپارتمان نشینی کمی دشوارتر شده است، با این حال آنها ترجیح میدهند حجم نذری را پایین بیاورند و غذایشان را روی اجاق گاز آشپزخانه کوچک خانههای جدید بپزند اما روش نذریشان تغییر نکند. چالشی هم که نسل جدید با قدیمیترها دارند همین است که حالا روش نذریها فرق کرده و به جای غذا پختن میتوان کارهای دیگری انجام داد.
آذرینژاد در این باره معتقد است: «تغییر این نگاه برعهده متولیان دینی است. همه کسانی که نذر میکنند، در افکارشان نوعی پس زمینه دینی وجود دارد اما آموزش درباره اینکه کدام نذر، وقف یا صدقه بهتر است، به کم کاری رسانهها و متولیان دین بر میگردد. باید بدانیم که پیامبران و ائمه هم بیشتر نذر رفتاری میکردند. نمیخواهم بگویم نذر غذا تعطیل شود، اتفاقا بهتر است این گونه نذرها هم باشند، ما اطعام به فقرا و نیازمند را هم داریم اما از طرفی چاه کنی امیرالمومنین(ع) یا نذر رفتاری مادر حضرت مریم را هم داریم. وظیفه متولی فرهنگ، دین و اصحاب رسانه است که جامعه را متوجه اولویتهای نذر کنند و اینکه فرد با انجام کدامیک به درگاه خدا مقربتر میشود.»
او درباره اینکه با توجه به وضعیت امروز جامعه کدامیک از نذرها (فرهنگی یا پخت غذا) بهتر است و اولویت دارد؟ توضیح میدهد: «هنگامی که به روستاها سفر میکنم و میبینم این فضاها فاقد سرویس بهداشتی یا مدارس هستند و فقر امکانات آموزشی دارند، با خودم فکر میکنم ارتقاء دانشِ دانش آموزان اولویت جامعه امروز من است پس چرا باید حجم زیادی از اموالم را برای تقرب به خدا صرف پخت غذا کنم. یکی از طرحهای امسال من این بود که درهفته دو وعده صبحانه به دانش آموزان دهیم. زیرا میدیدم دانش آموزانی که به مدرسه میآمدند، صبحانه نمیخورند و به دلیل فقر مالی، سوء تغذیه دارند. اگر همان نذر غذا را برای دانش آموزی که سوء تغذیه دارد، صرف کنیم، هدفمندتر است. اینکه نذر کنیم برای سلامت دانش آموزان شیر، خرما یا گردو بدهیم، خیلی شکمی است اما فلسفه دارد.»
این فعال فرهنگی و اجتماعی ادامه میدهد: «مشکلی که ما داریم این است که در یک روز حجم بسیار زیادی غذا پخته میشود، میتوان برای توزیع این غذاها هدف داشت و درباره اینکه آن را به دست کدام قشر از جامعه برسانیم، فکر کنیم. برای مثال مدتی پیش فردی تماس گرفت و گفت من هر سال غذا نذری میدادم اما تصمیم گرفتیم امسال آن را برای ارتقاء دانشِ دانش آموزان هزینه کنم. به همین دلیل برای کتابخانه روستاها، کتاب خریداری کرد. امسال موردهای بسیار مشابهی در این زمینه داشتیم و یکی دیگر از افراد هم نذر کرد چند توالت در روستاها بسازد.»