به گزارش «شیعه نیوز»، فایل صوتی "مداحی عربی ویژه اربعین حسینی" به لهجه عامیانه «خلیجی - عراقی» با نوای حاج میثم مطیعی که مورخ 94/08/14 در هیئت شهدای گمنام اجرا شده است، در ادامه قابل دریافت می باشد. در این مداحی به خاطرات حضرت زینب "سلام الله علیها" در روز عاشورا اشاره شده است.
شاعر: حازم حسن از بحرین
أربعينك تسوه يا بو سكنة كل ما بالعمر
یا اباعبدالله، اربعین تو با تمام زندگی برابر است
Your Arbaeen is equal, oh Aba Abdillah, to life
أربعينك ذكريات و ما يتانيها الصبر
یا حسین، اربعین تو خاطراتی است که کسی را یارای صبر در برابر آن نیست
Your Arbaeen is a memory that no one can endure
الجراحات احْسَبِتها وْ مَـقدر احصيها اشكِثُر
آمدم تا زخمهایت را بشمرم ولی از بس زیاد بودند، نتوانستم
I approached to count your numerous wounds, but they were too rife
أعتذر مـنّـك يــ مـولاي وْ مِــن الزهــره العِــذُر
ای مولای من! از شما و حضرت زهرا عذر میخواهم
Master! From you and Zahra s.a, forgiveness, I wish to secure
صعبة أبدأ مدري من راسك و من ذاك الحَجَر
سخن گفتن درباره مصیبت شما دشوار است. از سر شروع کنم یا از سنگ؟
Speaking of your trials is tough, should I start from your head or the stone?
خلّف الجبهة جـــريحة و الأثـر ظَــل منحــفُـر
سنگی که آمد و پیشانی مبارکتان را مجروح کرد در حالی که خون از آن جاری واثر سنگ باقی بود
The stone that struck, making your forehead bleed, left an impression
لو أقول الخيل داســـت صــدرك وْ أصبح حُفَر
یا اینکه درباره اسب هایی صحبت کنم که بر سینه شما تاختند و آن را حفره حفره کردند
Or should I recall horses wrecking your chest as you lay prone?
هَــم صعُــب أذكــر عقيـلتكم بعــد ذاك الخـدر
سخت است که درباره زینبتان صحبت کنم که بعد از آن همه حجاب و جبروت
It’s tough talking of your Zainab after all her oppression
تركب اعلى النــوق و ترحـــل للشماتة و الأسُر
بر شتری سوار شد که دشمن افسارش را به دست داشت و او را به اسارت بردند و در راه ها و بازارها گرداندند
On a camel, marched through streets, steered by foes in captivity
لكن الأصعب يـبو السجّاد مــن هـــذا الأمــر
یا اباعبدلله، سخت تر از همه اینها این بود که
But, Aba Abdillah, the most testing thing she had to face
إنّها شافت صاعــد ابسيفه على صدرك شمُر
زینب دید شمر با شمشیرش بر سینه ات نشسته است
Was when she was able to see Shimr, armed, on your chest, with clarity
أربعينك نار تلهب ما يطفيها الدهر
اربعین تو آتشی است که زبانه می کشد و روزگار نمیتواند آن را خاموش کند
Your Arbaeen is a fire inside, that time can’t erase