خورشیدگرفتگی یا کُسوف وقتی رخ میدهد که سایه ماه، بر بخشی از زمین بیفتد و در نتیجه از دید قسمتهایی از کرهٔ زمین، قرص ماه روی قسمتی از قرص خورشید را می پوشاند. این پدیده هنگامی رخ میدهد که زمین و ماه و خورشید به ترتیب در یک خط راست یا تقریباً در یک خط راست قرار بگیرند و این شرایط ممکن است تنها در زمان ماه نو برقرار گردد. گرفتگی کامل خورشید را باید یکی از منظرههای بسیار زیبا و در عین حال ترسناک طبیعت دانست.
انواع خورشیدگرفتگی
*خورشیدگرفتگی حلقوی
این نوع از خورشیدگرفتگی، هنگامی رخ میدهد که از سطح زمین اندازهٔ ظاهری ماه کوچکتر از اندازهٔ ظاهری خورشید دیده شود. در این وضعیت، در مکانهایی از کرهٔ زمین که به خط واصل مرکز خورشید و مرکز کرهٔ ماه خیلی نزدیک هستند، تنها حلقهٔ پرنوری از خورشید دیده میشود و درون حلقه (که روی تاریک ماه است) کاملا تاریک دیده میشود.
*خورشیدگرفتگی کلی
این نوع از خورشیدگرفتگی، هنگامی رخ میدهد که از سطح زمین اندازهٔ ظاهری ماه، اندکی بزرگتر از اندازهٔ ظاهری خورشید دیده شود. در این وضعیت، در مکانهایی از کرهٔ زمین که به خط واصل مرکز خورشید و مرکز کرهٔ ماه خیلی نزدیک هستند، تمام سطح خورشید توسط روی تاریک ماه پوشانده میشود.
در این نوع خورشیدگرفتگی امکان رؤیت جو خورشید وجود دارد که زیبایی این پدیده عمدتا به همین موضوع برمیگردد. معمولاً هر ۱٫۵ سال یک بار خورشید گرفتگی کلی روی میدهد، اما هر انسان در طول عمرش شاید یک بار شانس تماشای این پدیده را داشته باشد.
در خورشیدگرفتگی کلی (کسوف کامل) زمین، ماه و خورشید در یک راستا قرار میگیرند، در این حالت کل قرص خورشید در پشت ماه پنهان میشود. سایه ماه فقط چند کیلومتر از سطح زمین را در بر میگیرد و به موازات حرکت ماه در مدار خود، یک مسیر طولانی منحنی شکل در روی زمین میپیماید. تنها کسانی میتوانند گرفتگی خورشید را ببینند که در جایی از این مسیر باریک و طولانی واقع باشند.
در هر نقطه، مدت گرفتگی کامل، بیشتر از دو تا پنج دقیقه طول نمیکشد. هر چه گرفتگی کامل نزدیکتر میشود، آسمان تاریکتر میشود و ستارگان بیشتری پدیدار میشوند. هنگامی که قرص خورشید کاملاً پوشانده میشود، هاله سفید رنگ درخشانی در اطراف ماه میدرخشد. این همان تاج است که بصورت هالهای از گازهای رقیق و داغ از خورشید جریان دارند. در کنار قرص سیاه ماه، حلقه باریک و سرخ رنگی از گازهای خورشید به چشم میخورد که فامسپهر نام دارد.
*خورشیدگرفتگی جزئی
هرگاه خورشیدگرفتگی اتفاق میافتد، در مکانهایی از سطح کرهٔ زمین که از خط واصل مرکز خورشید و مرکز کرهٔ ماه دور هستند، امکان رؤیت گرفت کلی یا گرفت حلقوی وجود ندارد. در چنین نقاطی - که شامل مساحت بیشتری از زمین میشود - دو قرص خورشید و ماه هممرکز دیده نمیشوند و در نتیجه روی تاریک ماه، تنها قسمتی از قرص خورشید را میپوشاند که به این حالت گرفت جزئی گفته میشود.
*خورشیدگرفتگی مرکب
در بعضی از خورشیدگرفتگیها، از سطح زمین اندازهٔ ظاهری ماه و خورشید خیلی به یکدیگر نزدیک است. در این وضعیت که خیلی به ندرت رخ میدهد، ممکن است در نقاطی از سطح زمین خورشیدگرفتگی کلی و در نقاط دیگری خورشیدگرفتگی حلقوی دیده شود که به این حالت خورشیدگرفتگی مرکب اطلاق میگردد. در این حالت نیز در دیگر نقاط سطح زمین، خورشیدگرفتگی جزئی دیده خواهد شد.
بنابر تعالیم اسلام و نظر تمام مراجع تقلید، خواندن نماز آیات بر تمام مکلفینی که کسوف را درک میکنند واجب است.
*کیفیت نماز آیات
نماز آیات دو رکعت است که هر رکعت پنج رکوع دارد و به سه طریق خوانده میشود:1- بعد از نیت تکبیر بگوید و یک حمد و یک سوره تمام بخواند و به رکوع رود، سپس سر از رکوع بردارد و دوباره یک حمد و یک سوره بخواند باز به رکوع رود تا پنج مرتبه و بعد از بلند شدن از رکوع پنجم دو سجده نماید و برخیزد و رکعت دوم را هم مثل رکعت اول به جا آورد و تشهد بخواند و سلام دهد.2- بعد از نیت و تکبیر و خواندن حمد، آیههای یک سوره را پنج قسمت کند و یک آیه یا بیشتر از آن را بخواند و به رکوع رود و سربردارد و بدون این که حمد بخواند قسمت دوم از همان سوره را بخواند و به رکوع رود و همینطور تاپیش از رکوع پنجم، سوره را تمام نماید و بعد از آن به رکوع پنجم رود و بعد از سر برداشتن دو سجده کند و رکعت دوم را هم مثل رکعت اول بجا آورد و بعد از سجده دوم تشهد بخواند و سلام دهد.3- رکعت اول را به طریق اول بخواند و رکعت دوم را به طریق دوم، (توضیحالمسائل امام(ره)، مسائل 9 -1507). در ضمن پیش از رکوع دوم و چهارم و ششم و هشتم و دهم نماز آیات مستحب است قنوت بخواند و اگر فقط یک قنوت پیش از رکوع دهم بخواند کافی است، همان، مساله 1512). لازم به ذکر است که نماز آیات به سبب چهار چیز واجب می شود:1-گرفتن خورشید.2- گرفتن ماه.3- زلزله (در موارد ذکر شده، ترسیدنشرط نیست).4- رعد و برق و بادهای سیاه و سرخ، درصورتی که بیشتر مردم بترسند (بنا براحتیاط واجب) (همان، مساله 1491 ).