۰

نقش حرف «لا» در ابتدای برخی سوگندهای قرآنی مانند آیه نخست سوره قیامت چیست؟

در ابتدای برخی سوگندهای قرآنی، حرف «لا» در ابتدای سوگند آمده است؛ مانند آیات اول و دوم ابتدای سوره قیامت که می‌فرماید: «لا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیامَةِ وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَة» و نیز آیه ابتدایی سوره بلد.در این‌که نقش حرف «لا» در این آیات چیست، مفسران نظریات متفاوتی ارائه کرده‌اند.
کد خبر: ۱۹۷۵۶۷
۱۰:۱۰ - ۳۱ شهريور ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پرسش
اگر «لا اقسم» به معنای «سوگند نمی‌خورم» است، پس چرا در قرآن مجید به معنای مثبت ترجمه شده است؟
پاسخ اجمالی
در ابتدای برخی سوگندهای قرآنی، حرف «لا» در ابتدای سوگند آمده است؛ مانند آیات اول و دوم ابتدای سوره قیامت که می‌فرماید: «لا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیامَةِ وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَة» و نیز آیه ابتدایی سوره بلد.
در این‌که نقش حرف «لا» در این آیات چیست، مفسران نظریات متفاوتی ارائه کرده‌اند:
1. غالب مفسران معتقدند که حرف «لا» به معنای نفی نبوده، بلکه تنها برای تأکید بوده و نه تنها سوگند را نفى نمی‌کند، بلکه آن‌را مؤکدتر می‌کند؛[1] زیرا قرآن به امورى مهم‌تر از قیامت، مانند ذات پاک خدا، سوگند یاد کرده بنابر این، دلیلى ندارد که به روز قیامت در این‌جا قسم یاد نشود.[2]
2. حرف «لا» نشانگر جمله‌ای مستقل و مقدّر است؛ یعنى نه چنین است که کفار می‌گویند. من قسم می‌خورم به روز قیامت. و «لا» ردّ بر مشرکانی است که بعث و نشور را انکار کرده‌اند. پس گویا گفته چنین نیست که شما گمان کرده‌اید. آن‌گاه سوگند به روز رستاخیز خورده می‌شود، و قیامت که شما برانگیخته خواهید شد، تا این‌که فرق و امتیازى باشد میان سوگند انکارى و سوگند ابتدایى و استینافى.[3]
3. «لا» در این‌جا نافیه بوده و معنایش این است که سوگند نمی‌خورم به روز قیامت؛ از جهت ظهور، و واقعیتش؛ به دلایل عقلى و نقلی. به عبارتی، آن قدر واضح است که نیازی به سوگند نیست. و برخی این‌گونه تفسیر کرده‌اند که سوگند نمی‌خورم به روز قیامت؛ به دلیل آن‌که شما اقرار به آن نمی‌کنید.[4] و یا این‌که موضوع به قدرى مهم است که به آن سوگند یاد نمی‌کنم (مثل این‌که گاهى مردم به یکدیگر می‌گویند به جان تو قسم یاد نمی‌کنم که برتر از سوگند است).[5]
4. حرف «لا»، صله است؛ یعنی از آن‌جایی که قرآن بعضی از آن به بعض دیگرش متصل و مرتبط است، پس در حکم یک کلام است؛ از این‌رو، گاهی یک مطلبی در یک سوره بیان می‌شود، و جوابش در سوره دیگر می‌آید؛ مانند قول خدای متعال که در سوره حجر می‌فرماید: «وَ قالُوا یا أَیُّهَا الَّذِی نُزِّلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ إِنَّکَ لَمَجْنُونٌ»؛[6] (و گفتند: اى مردى که قرآن بر تو نازل شده، حقا که تو دیوانه‌اى). اما جوابش در سوره قلم آمده است: «ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ»؛[7] (که تو، به فضل پروردگارت، دیوانه نیستى).[8] در این صورت شاید بتوان گفت؛ این همان احتمال دوم است؛ یعنی ردّ بر مشرکانی است که بعث و نشور را انکار کرده‌اند و در این آیات، سخن آنها را با سوگند پاسخ می‌دهد.
[1]. برای نمونه؛ ر. ک: طوسى، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج ‏10، ص 189، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا؛ ابوالفتوح رازى، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن، ج ‏20، ص 44، مشهد، بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوی، 1408ق؛ درویش، محیى الدین، إعراب القرآن و بیانه، ج ‏10، ص 295، سوریه، دارالارشاد، چاپ چهارم، 1415ق؛ بیضاوى عبدالله بن عمر، أنوار التنزیل و أسرار التأویل، ج ‏5، ص 265، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1418ق.
[2]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏25، ص 274، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[3]. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏10، ص 596، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[4]. همان.
[5]. تفسیر نمونه، ج ‏25، ص 274.
[6]. حجر، 6.
[7]. قلم، 2.
[8]. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج ‏20، ص 91، تهران، ناصر خسرو، چاپ اول، 1364ش.
آیات مرتبط

سوره الواقعة (75) : فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ
سوره الحاقة (38) : فَلَا أُقْسِمُ بِمَا تُبْصِرُونَ
سوره المعارج (40) : فَلَا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ إِنَّا لَقَادِرُونَ
سوره القيامة (1) : لَا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيَامَةِ
سوره القيامة (2) : وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ
سوره التكوير (15) : فَلَا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ
سوره الانشقاق (16) : فَلَا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ
سوره البلد (1) : لَا أُقْسِمُ بِهَٰذَا الْبَلَدِ

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: