شیعه نیوز:
پرسش
در آیه 52 سوره اسرا؛ چرا میفرماید وقتی برانگیخته میشوید میپندارید که زمان کمی در گور درنگ کردهاید در صورتی که در روایات به هوشیاری کامل مردگان شهادت داده شده است. منظور آیه چیست؟
پاسخ اجمالی
اندک پنداشتن مدت زمان توقف انسان از آفرینش تا معاد، واقعیتی است که در چند آیه قرآن کریم بدان اشاره شده است.
به عنوان نمونه در سوره اسراء ابتدا گفتار کفار و منکران حشر و قیامت بیان شده و نیز اعلام میشود که این منکران هیچ دلیلی ندارند، جز آنکه پذیرش معاد برای آنان دشوار به نظر میآید؛ از اینرو عنوان میدارند که وقتى ما مردیم و گوشت بدن ما خاک شد و از ما جز استخوانى باقى نماند، و اجزای خاک شده بدن ما پراکنده و متفرّق شد، آیا دوباره از قبرهایمان برانگیخته و مبعوث خواهیم شد؟!
بعد از نقل این ماجرا، پروردگار در آیه 52 این سوره میفرماید: «یَوْمَ یَدْعُوکُمْ فَتَسْتَجِیبُونَ بِحَمْدِهِ وَ تَظُنُّونَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِیلًا»؛ روزى شما را میخواند، فرمان او را با ستایش میپذیرید و گمان میبرید که جز اندکى توقف نکردهاید.
برخى از مفسران معتقدند که این آیه، خطاب به مؤمنان است؛ زیرا آنها هستند که خدا را با ستایش، اجابت و در برابر احسانش، او را حمد میکنند و مدت توقف خود را در عالم برزخ کوتاه میشمارند؛ چرا که عالم قبر را خود با خوشى گذرانده و عذابى ندیدهاند. بدیهى است که روزهاى شادى و نشاط، کوتاه هستند.[1]
به هر حال، در اینکه منظور از جمله «وَ تَظُنُّونَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِیلًا» چیست؟ آیا زبان حال کافران و مشرکان است، یا همه انسانها، اعم از مؤمن و کافر، و یا منظور از درنگ و توقف زندگی در دنیا بوده و یا مربوط به عالم قبر و برزخ نیز میباشد، میان مفسران محل بحث و گفتوگو است.
بعضى از مفسران گفتهاند؛ منظور اشاره به توقف در دنیا است؛ یعنى آنروز است که میدانید زندگى دنیا چندان طولانى نبوده، ساعاتى کوتاه و بسیار زودگذر بود؛ زیرا این تغییر و تحول، خیلى سریع انجام میگیرد و میبینند مدت توقف آنها در آخرت، نسبت به دنیا طولانى است.[2]
برخی میگویند؛ شاید براى بیان نزدیک بودن قیامت باشد که در آیه 51 همین سوره(یَقُولُونَ مَتى هُوَ قُلْ عَسى أَنْ یَکُونَ قَریبا)، تذکر داده که ساعت قیامت نزدیک است.[3]
گفتنی است؛ اینگونه آیات که مدت زمان زندگی دنیا و برزخ را بسیار اندک معرفی میکند، در قرآن بسیار وجود دارد؛ مانند: «إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِیلًا»،[4] و «وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ ما لَبِثُوا غَیْرَ ساعَةٍ».[5]
برخی از مفسران این موضوع را اختصاص به عالم برزخ دادهاند و میگویند؛ اینکه قرآن فرمود، شما پس از برانگیخته شدن گمان میکنید که جز اندکى در قبرها درنگ نکردهاید، و این در حالی است که شاید میلیونها سال آنان در قبر بودهاند. این احساس بدان جهت است که روح انسان پس از مردن در عالم مجرّدات زندگى میکند و آن عالمى است که از حساب و تاریخ و گذشت ایام و زمان و مکان، آنگونه که در جهان مادى وجود دارد، خبرى نیست. این حالت براى همه وجود دارد و مؤمن و کافر در آن شریک هستند؛ و لذا تصورشان این است که مدت زمان برزخ آنها بسیار اندک بوده است، و این مطلب از آیات زیر استفاده میشود:
«وَ یَوْمَ یَحْشُرُهُمْ کَأَنْ لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا ساعَةً مِنَ النَّهارِ یَتَعارَفُونَ بَیْنَهُمْ»؛[6] و روزى که آنها را برانگیزد گویى جز ساعتى از روز درنگ نکردند. آشنایى دهند میان خودشان.
«وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ ما لَبِثُوا غَیْرَ ساعَةٍ»؛[7] و روزى که قیامت برپا شود، مجرمان سوگند یاد میکنند که جز ساعتى (در عالم برزخ) درنگ نکردند![8]
بعضی نیز معتقدند؛ مردگان بعد از برانگیخته شدن در قیامت، از آن جهت مدت توقف در قبر را کوتاه تصور میکنند که با مردن (حتی با هوشیاری) درکی از مدت زمان ندارند.[9] به همین جهت تصورشان این است که مدت کوتاهی را در عالم قبر و برزخ گذراندهاند.
تمام آنچه گفته شد مرتبط با نظری است که هوشیاری در عالم برزخ را برای تمام مردگان متصور میداند وگرنه نظراتی نیز وجود دارد که بیشتر انسانها مدتی بعد از مرگ و قطع تمام علایق دنیوی در خمود کامل به سر میبرند.[10]
[1]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 6، ص 649،، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[2]. همان؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 11، ص 276، تهران، ناصر خسرو، چاپ اول، 1364ش.
[3]. بانوی اصفهانی، سیده نصرت امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج 7، ص 322، تهران، نهضت زنان مسلمان، 1361ش.
[4]. مؤمنون، 114.
[5]. روم، 56.
[6]. یونس، 45.
[7]. روم، 55.
[8]. جعفری، یعقوب، کوثر، ج 6، ص 307، قم، هجرت، چاپ اول، 1376ش؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 16، ص 483، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[9]. رشیدالدین میبدی، احمد بن ابی سعد، کشف الأسرار و عدة الأبرار، تحقیق، حکمت، علی اصغر، ج 5، ص 571، تهران، امیر کبیر، چاپ پنجم، 1371ش.
[10]. ر. ک: 5674.
T