شیعه نیوز: نویسنده در این مطلب با مراجعه به سخنان آن حضرت(علیه السلام) بر آن است تا برخی از ابعاد و مسایل مربوط و مرتبط با عدالت و اعتدال را تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
اعتدال در چارچوب عدالت
واژه اعتدال از باب افتعال بر گرفته از واژه عدل به معنای دوری از افراط و تفریط است؛ زیرا هر گونه گرایشی به هر سوی موجب خروج از میزان عدالت و ورود به مرزهای ظلم و انحراف خواهد بود. این که در فارسی اعتدال را به میانه روی و حرکت در جاده وسطی معنا کرده اند هرگز به معنای آن نیست که انسان میان حق و باطل قرار گیرد و هر از گاهی به یکی از آن ها متمایل شود؛ زیرا حرکت در میان حق و باطل هرگز به معنای عدالت و اعتدال نخواهد بود؛ بلکه این گونه نوسان موجب می شود که در نهایت از عدالت و حق زاویه گرفته و دور شوید.
فرهنگ نویسان درباره مفهوم اعتدال گفته اند که اعتدال حالتى بین دو طرف از لحاظ کمّ یا کیف است و به معناى تناسب، استقامت، قوام پیدا کردن و موزون بودن نیز آمده است.(لسان العرب، ابن منظور، ذیل واژه عدل)
در آیات قرآنی برای بیان این مفهوم غیر از واژه عدل، واژههاى دیگری چون «بین ذلک»، «حنیف»، «سوى»، «عفو» «قصد»، «وسط»، «وزن» و مشتقّات آنها استفاده شده است.
از نظر قرآن، هستی بر محور و مدار عدالت و اعتدال آفریده شده و مساله تسویه و تناسب و میزان در آن به شدت مراعات شده است.(اعلی، آیه ۲؛ حجر، آیه ۱۹)
همین مساله در باره انسان و نیز احکام اسلامی که مطابق فطرت (روم، آیه ۳۰) است مراعات شده تا به دور از هر گونه افراط و تفریطی در چارچوب اعتدال و عدالت، امتی شکل گیرد که نمونه و اسوه جهانیان باشد. از این روست که امت اسلام را به عنوان امت وسط و میانه معرفی می کند(بقره، آیه ۱۴۳) که در چارچوب اعتدال زندگی خود را سامان می دهند و از هر گونه ظلم به خود و دیگران در امان هستند.(فاطر، آیه ۳۲)
این میانه روی به معنای آن است که در مدار حق و عدل حرکت می کنند و هرگز متمایل به باطل و ظلم نمی شوند. با نگاهی به مصادیق و مواردی که قرآن برای اعتدال بیان می کند می توان به سادگی معنا و مفهوم میانه روی را درک کرد. به عنوان نمونه در آیات ۶۳ تا ۷۵ سوره فرقان درباره رفتارهای اقتصادی امت اسلام و مومنان می فرماید که آنان بندگان خدایی هستند که نه اسراف می کنند و نه بخل می ورزند، بلکه در احسان و انفاق طریق میانه و مستقیم را در پیش می گیرند. پس آن چنان انفاق نمی کنند که چیزی برای خودشان نماند و نه آن که بخل ورزند و دست از انفاق بردارند.(اسراء، آیه ۲۹)
امیرمومنان(علیه السلام) بر اساس همین حکم و قانون الهی در خطبه ۱۲۶ نهجالبلاغه میفرمایند: الا و ان اعطاء المال فی غیر حقه تبذیر و اسراف؛ آگاه باشید که بخشیدن مال در غیر موردش تبذیر و اسراف است.
حضرت علی(علیه السلام) در نامهای به زیاد مینویسد: فَدَعِ الْأِسْرفَ مُقْتَصِداً؛ اسراف را کنار بگذار و میانه روی را پیشه کن.(نهج البلاغه، نامه ها)
امامان(علیه السلام) نمادهای اعتدال
از آن جایی که عدالت و اعتدال اصل بنیادین در هستی و رفتارهای صالحان و مومنان است، پیشوایان دین نیز این گونه هستند و هرگز از دایره اعتدال بیرون نرفته و نمی روند(اسراء، آیه ۲۹ و آیات دیگر) آنان در تمامی سلوک و سبک زندگی خود عدالت و اعتدال را مراعات می کنند و اسوه و الگوهای عینی معتدلان هستند. از این روست که امیرمومنان علی(علیه السلام) در وصف و توصیف خود به عنوان پیشوایان دین می فرماید: نَحْنُ النُّمْرُقَهُ الْوُسْطَى بِهَا یَلْحَقُ التَّالِی وَ إِلَیْهَا یَرْجِعُ الْغَالِی؛ «ما تکیهگاهى هستیم در میانه، آن که عقب ماند خود را به آن برساند و آن که پیشى گرفته به سوى آن بازگشت نماید».( نهج البلاغه فیض الاسلام ص ۱۱۳۷؛ ترجمه شرح نهجالبلاغه(ابنمیثم)، ج ۵ ، ص ۵۰۴)
درهمین رابطه امام رضا (علیه السلام) می فرمایند: ما اهل بیت محمد( صلی الله علیه و آله و سلم )، امتی میانه هستیم که درک نمی کنند ما را و به ما نمی رسند افرادی که غلو و افراط و زیاده روی می کنند و افرادی هم که دنبال رو ما هستند از ما جلو نمی افتند و سبقت نمی گیرند. (کافی، ج ۱، ص ۱۰۰)
اعتدال در سلوک فردی و اجتماعی از منظر امیرمومنان
امیرمومنان علی (علیه السلام) که تمام زندگی خود را بر مدار عدالت و انصاف سامان داده است ، در زندگی فردی و اجتماعی خود آن را مراعات کرده و دیگران را بدان تشویق و ترغیب می کرد. آن حضرت (علیه السلام) گوشزد می کند که عدالت در مقام مفهوم و بیان وسیع است ولی در مقام عمل بسیار تنگ و سخت است. به این معنا که کم تر کسی توان آن را دارد که عدالت را نسبت به خود و خویشان مراعات کند. بنابراین، این که انسان بتوان در همه سلوک و رفتار خویش اعتدال را مراعات کند و به سمت افراط و تفریط کشیده نشود بسیار سخت است. از این روست که پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) بارها در میانه روی و اعتدال تاکید می کند و الزام آن را خواهان می شود و می فرماید: یا ایها الناس علیکم بالقصد، علیکم بالقصد، علیکم بالقصد؛ ای مردم بر شما باد میانه روی و اعتدال.(نهج الفصاحه، حدیث ۱۰۵۷)
از نظر امیرمومنان اصولا کسی نمی تواند مدعی ایمان باشد در حالی که معتدل نیست. ایشان در بیان صفات مومن می فرماید: المؤمن سیرته القصد؛ شیوه مؤمن، اعتدال و میانه روی است.( غرر الحکم و درر الکلم، ج ۱، ص ۳۸۸) و در صفات متقین نیز می فرماید: فَالْمُتَّقُونَ … مَلْبَسُهُمُ الْاِقتِصادُ؛ پوشش پرهیزگاران اعتدال و میانه روی است.(نهج البلاغه، صفات متقین)
همچنین حضرت در خطبهای دیگر میانهرویدر هنگام دارایی را از نشانههای پرهیزکاران میداند و میفرماید: فَمِنْ عَلامَهِ أَحَدِهِمْ، اِنَّکَ تَری له قَصْداً فی غَنی؛ … پس علامت یکی ازآنها[پرهیزکاران] واقعی این است که تو او را در عین دارایی در حالتاعتدال میبینی.
این مطلب برگرفته از آیه قرآن است؛زیرا قرآن در بیان عبادالرحمن و صفات مومن می فرماید که ایشان امتی معتدل و مقتصد هستند که در همه امور زندگی خود میانه روی و اقتصاد و اعتدال را مراعات می کنند.(مائده،آیه ۶۶؛ لقمان، آیه ۳۲؛ فاطر، آیه ۳۲؛ بقره، آیه ۱۴۳)
اصولا از نظر امیرمؤمنان علی(علیه السلام) این که انسانی بتواند سبک و شیوه زندگی خود را مبتنی بر اعتدال سامان دهد، این خود گواه و نشانه ای از خیر در زندگی اوست که خداوند به او عنایت و مرحمت فرموده است. ایشان می فرماید: زمانی که خداوند متعال اراده کند به بنده اش خیری برساند، میانه روی و تدبیر را به او الهام می کند و بی تدبیری و زیاده روی را از او دور می سازد(همان، ج ۳، ص ۱۷۵)
خداوند در آیه ۹ سوره نحل خود را موظف به این دانسته که راه میانه و معتدل را به بندگانش نشان دهد و این کار را نیز انجام داده و در آموزه های قرآنی این را به درستی تبیین و توضیح داده است.
پس چنان که پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: خیر الامور اوسطها؛ بهترین کارها همان میانه آن است، امت اسلام بر مدار اعتدال تعلیم و تربیت شده است.(بقره، آیه ۱۴۳)
انسان مومن به سبب همان پیروی از عقل و وحی ،هماره در مسیر اعتدال حرکت می کند و مشی او در گفتار و رفتار اقتصاد و میانه روی است(لقمان، آیه ۱۹)؛ اما کسانی که دچار ناتوانی عقل هستند هماره از مسیر اعتدال به دامن افراط و تفریط می غلتند و کشیده می شوند و همین کم خردی سبب اصلی افراط و تفریط است. کسانی که دچار افراط و تفریط می شوند، عموما دست خوش نوعی عدم تعادل و توازن هستند و اگر در همان حال بتوانند به وجدان و عقل خود مراجعه کنند، درمی یابند که هر جا دست خوش ضعف عقل گردیده اند، به عدم تعادل مبتلا شده، راه افراط و تفریط پیموده اند. امام علی (علیه السلام) می فرماید: «العاقل من وضع الاشیاء مواضعها و الجاهل ضدّ ذلک؛ عاقل کسی است که هر کاری را به وقت و در جای خود انجام می دهد، و جاهل کسی است که ضدّ این عمل می کند. (میزان الحکمه، ج ۶، ص ۴۱۷)
آن حضرت (علیه السلام) هم چنین جهالت و نادانی را عامل دیگری برای گرایش به افراط و تفریط و خروج از دایره اعتدال معرفی می کند و می فرماید:لایری الجاهل الا مفرطا او مفرّطا؛ جاهل جز افراط و تفریط دیده نمی شود.( نهج البلاغه، حکمت ۷۰)
انسان ها عادت کرده اند که وقتی چیزی را دوست بدارند درباره آن غلو کنند؛ زیرا محبوبیت و محبت موجب می شود که شخص کور و کر شود و از حالت اعتدال خارج شود. از سوی دیگر همین مساله عامل تملق گویی و چاپلوسی می شود. از این روست که امیرمومنان علی(علیه السلام) می فرماید: :«الثّناءُ بأکثرِ من الاستحقاق ملق و التقصیرُ عن الاستحقاق یمیُّ او حسد، ثنا گفتن بیش از حد شایستگی، تملق است و کمتر از آنچه سزاوارند، یا ناشی از عجز است یا منشأ آن حسد است.( نهج البلاغه، کلمات قصار)
مومن در همه امور زندگی به ویژه امور مهم اساسی و اجتماعی، می بایست معتدل باشد و هرگز از دایره اعتدال خارج نشود. به عنوان نمونه وقتی به کسی نزدیک می شود نباید آن چنان نزدیک شود که همه اسرارش را بداند تا بتواند وقتی به هر علتی از او دور شد از شرش در امان باشد. امام صادق(علیه السلام) می فرماید رعایت جانب احتیاط و اعتدال را توصیه نموده و می فرماید: لاتثقنَّ بأخیک کلَّ الثقه فان صرعهَ الاسترسال لاتستقالُ؛ به برادرت زیاد اطمینان و اعتماد مکن که در این صورت، قابل جبران نیست.( بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۱۷۴)
از امام صادق (علیه السلام) در شرح روش امام علی (علیه السلام) نقل شده که فرمود: یکی از اشراف عرب نزد امام آمد. حضرت پرسیدند: آیا در بلاد شما کسانی هستند که خود را به کار خیر شهرت داده اند و جز به آن شناخته نمی شوند؟ گفت بلی. فرمودند: آیا گروهی هستند که خود را به شر شناساندهاند و جز به آن شناخته نمی شوند؟ گفت: آری. حضرت فرمودند: آیا در میان شما کسانی هستند که از بدیها دوری می کنند و کارهای نیک انجام میدهند؟ گفت: بلی. حضرت فرمودند: اینها بهترین های امت محمد ( صلی الله علیه و آله و سلم ) هستند، همان گروه میانه که تندروها باید به سوی آنها برگردند و کندروها به آنان بپیوندند. (بحارالانوار، ج ۵۶، ص ۱۷۸)
در این حدیث از نظر امام علی(علیه السلام) تندروها کسانی هستند که می خواهند صرفا خود را به کار خیر بشناسانند و امام با تأکید روی اعتدال، پرهیز از بدی و تمایل به خوبی را ملاک می داند.
امام علی (علیه السلام) در سخن دیگری نیز باز تندروی و کند روی را نادرست خوانده و با تأکید بر این که «الْیَمِینُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّهٌ» تأکید نمودند که «وَ الطَّرِیقُ الْوُسْطَى هِیَ الْجَادَّهُ» و سپس فرمودند این راهی است که قرآن و نبوت روی آن تأکید دارند. مسیری که منفذ سنت است و مسیر عاقبت. سپس فرمودند: جهالت در یک شخص به این است که قدر و اندازه خویش را نشناسد. (نهج البلاغه، ص ۵۹)
حضرت علی(علیه السلام) در وصایای خود به امام حسن مجتبی(علیه السلام)میفرماید: وَاقْتَصِدْ ی بُنَیَّ فی مَعیشَتِکَ وَ اْقتَصدْ فی عِبادَتِکَ وَ عَلَیْکَ فیه بِالْأَمْرِ الدّائِمِاَلَّذی تُطیقُهُ؛ فرزند عزیزم، در تلاش معاش و انجام دادن عباداتمیانهرو و معتدل باش و از زیادهروی بپرهیز.در این امر، به اندازهای کهتوان داری، پیوسته کوشا باش.(نهج البلاغه)
در سنت و سیره امیرمومنان(علیه السلام) است که ایشان اعتدال را نسبت به دشمن نیز مورد توجه و تاکید قرار می دهد و در حالی که در بستر شهادت بود نسبت به قاتل خود سفارش عدالت و اعتدال می کرد و می فرمود: ای فرزندان عبدالمطلب! مبادا بعد از شهادت من، در خون مسلمانان غوطه ور شوید و بگویید: علی کشته شد و به بهانه آن، خون هایی را بریزید. آگاه باشید! تنها قاتل من کشته خواهد شد. هنگامی که من از این ضربه ای که بر من زده است، شهید شدم، تنها یک ضربه کاری بر او بزنید و پس از کشتن، بدن او را مثله نکنید.( نهج البلاغه، نامه ۴۷)
این ها تنها گوشه ای از سخنان و سلوک و سیره امیرمومنان علی(علیه السلام) است که تمامی زندگی اش بر مدار عدالت و اعتدال سامان یافته است. اما هرگز اعتدال به معنای حرکت میان حق و باطل و گرایش به باطل در شرایط خاص و یا سخت نبوده است بلکه به معنای پرهیز از افراط و تفریط و حرکت در خط مستقیم میانه روی است.
نویسنده: خلیل منصوری