شیعه نیوز: توسل به پیشوایان معصوم (علیهم السلام) آثار بسیار مفیدی را به همراه دارد که برخی از آنها عبارتند از:
شکوفایی استعدادها
بی شک به سراغ ائمه و اولیا رفتن، سعه صدر و مناعت طبع را برای انسان به ارمغان میآورد و انسان را از عدم شایستگی دور میسازد. توسل باعث میشود از خُلق و خوی پیشوایان دین بهرهمند شده، اساس پیوند با امامان موجبات قرب به خداوند را فراهم میکند. این امر دور شدن از عناصر مادی را به همراه دارد. امام امت (علیه السلام) با پیروی از خُلق و خوی امیر مؤمنان (علیه السلام) و فرامین اخلاقی و اجتماعی آن امام بزرگوار، صاحب روح بزرگی به عظمت کوه شدند، تا آنجا که با سران کفر و شرک سازش نکرده و از آنها نهراسیدند و هرگز فکر سازش با آنها را در ذهن مبارکش راه ندادند زیرا رهبر فقید، به بیانات امیر مؤمنان (علیه السلام) آگاه است که آن امام همام فرمود: «یتنافون فی دنیا دنیه و یتکالبون علی جیفه مریحه و عن قلیل یتبر التابع من المتبوع و القائد من المقود فیتزایلون بالبغضاء و یتلا عنون عند اللقاء.[۱]» در احراز پُست دنیایی بر همدیگر سبقت میگیرند و چون سگها، به جان مرداری بدبو میافتند. طولی نمیکشد که تابع از متبوع و رهبر از پیرو بیزاری میجوید. اینها با بغض و کینه از هم جدا میشوند و به هنگام ملاقات یکدیگر را لعن و نفرین میکنند.
حال ستمگرانِ دنیا طلب و شیفته مقام و ریاست چنین است، ولی وضع ارادتمندان به ائمه (علیهم السلام) به صورتی دیگر است.
توسل به ائمه (علیهم السلام) جان و روح را آماده برای پیوند با خدا میسازد. اگر این معنا در وجود بشر محقق شود، او از بسیاری از وابستگیهای کاذب میرهد. ما این جریان را در حیات طیبه ائمه (علیهم السلام) و پیامبران شاهد بودهایم؛
امام حسین (علیه السلام) در ظهر عاشورا و آخرین دقایق زندگی بعد از رنج مصیبت و داغهای جگرسوزی ـ که هر کدام برای در هم شکستن یک جمع و ملّت کفایت میکرد ـ با کمال آرامش و رضای باطن، با خدا راز و نیاز و نیایش دارد. او جملاتی فرمود که هر کدام برای بشریتی که طالب آسایش و عبودیت خدا است، گوهری درخشان است. میفرماید: خدا قریبُ الرحمه است؛ رحمت او نزدیک است. امام بر خلاف افراد گرفتار شده، با دید انتقادی به خدا نمینگرد. امام معتقد است خدا صادق الوعد است. او وعده خدا را درست میداند. بر خلاف برخی که در مشکلات ظن به خدا پیدا میکنند. امام باور دارد خدا حسن البلاء است[۲]؛ امتحانش نیکو است. امام حسین (علیه السلام) همه مصائب، تلخیها و حادثه دردناک کربلا را ـ که چشم همه انبیاء، اولیاء، امامان، مؤمنان و مردم آزاده را گریان کرد ـ از دید امتحان مینگرد. در زیارت غیر معروفه عاشورا میخوانیم: «یالها من مصیبه ما افجعها و انکاها لقلوب المؤمنین و المسلمین.[۳]»: ای وای از آن مصیبت که چه داغدار و دردناک برای دلهای مؤمنان و مسلمانان بود!
عنایت الهی
اگر ما به ائمه خود در عمل و گفتار و شؤون زندگی اقتدا کنیم و راه درست را طی کنیم، آنچه خداوند به آنان عنایت فرموده، به ما نیز ارزانی خواهد داشت. البته مقام انبیاء ـ که رسولان و پیامآوران الهیاند ـ محفوظ است و کسی مدعی جایگاه آنان نیست، ولی مقصود این است که توسل و ارادت به ائمه، مقامات بلند معنوی را به ارمغان میآورد. لذا منزلت امام امت (علیه السلام) یا بزرگانی دیگر به دست نیامده است مگر بعد از سعی و کوشش، با توکل بر خداوند و ارادت خاص و عمیق به ائمه در تاریخ، افرادی که با توسل و ارادت و توجه، در دل ائمه (علیهم السلام) جای گرفتند و زنده و جاوید شدند، فراوانند و اکنون جایگاه ابدی آنها در دل حکما و عارفان و گوهرشناسان هر زمان و مکان است.
هر که با مردان حق پیوست، عنوانی گرفت
قطره چون واصل به دریا میشود، دریا شود
همان طور که چرخش ایام و گردش روزگار توأم با تکریم ائمه و اهل بیت عصمت (علیهم السلام) است، همچنان زمان و مکان اختصاص به آنان دارد. عناصر با ارزشی که عشق، علاقه، ارادت، خضوع و خشوع خود را به محضر مبارک اهل بیت (علیهم السلام) ارائه دادهاند، نام و یاد آنها محترم و عزیز در همه زمانها و مکانها خواهد بود. نمونه این افراد فراوان است:
۱ـ «سلمان فارسی» که مفتخر به خطاب «سلمان منا اهل البیت» است و حضرت علی (علیه السلام) فرمود: او مثل لقمان حکیم است و امام صادق (علیه السلام) او را بهتر از لقمان دانست و حتی روایاتی میگوید سلمان اسم اعظم میدانست. ایمان ده درجه دارد که سلمان در درجه دهم از ایمان بود و از نعمتهای بهشتی در دنیا بهرهمند بود. بهشت مشتاق او بود و خدا و رسول (صلی الله علیه و آله) او را دوست میداشتند. خداوند، رسول (صلی الله علیه و آله) را امر به محبت چهار نفر کرد که سلمان یکی از آنها است. آیاتی در مدح او و امثال او آمده است. جبرئیل هرگاه بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) نازل میشد، مأمور بود از طرف خدا، سلمان را سلام برساند.
از امام صادق (علیه السلام) سؤال شد: «از شما ذکر سلمان فارسی را بسیار میشنویم، چرا؟! حضرت فرمود: «مگویید سلمان فارسی؛ بگویید سلمان محمّدی! بدان که باعث کثرت ذکر من از او سه فضیلت بزرگ است؛ اول اختیار کردن او خواست امیر المؤمنین (علیه السلام) را بر خواسته خود؛ دوم، دوست داشتن او فقرا را و پیش داشتن فقرا بر اغنیا و دیگر محبّت او به علم و علما.» از امام باقر (علیه السلام) روایت شده است: «جماعتی از صحابه نشسته بودند و ذکر نسب خود میکردند و به آن افتخار میکردند و سلمان در میان آنها بود. پس عُمَر رو به جانب سلمان کرد و گفت: اصل و نسب تو چیست؟ سلمان گفت: انا سلمان بن عبدالله، کنتُ ضالاً فهد انی الله بمحمّد (صلی الله علیه و آله) و کنتُ عائلاً فاغنانی الله بمحمّد (صلی الله علیه و آله) و کنتُ مملوکاً فاعْتِقَنی الله تعالی بمحمّد (صلی الله علیه و آله) . فهذا حسبی و نسبی یا عمر.»[۴]:
من سلمان پسر عبدالله هستم. من گمراه بودم، خدا مرا به وسیله محمّد (صلی الله علیه و آله) هدایت کرد. من محتاج بودم، خدا مرا به وسیله محمّد (صلی الله علیه و آله) بینیاز کرد، و بردِه بودم، خدا به وسیله محمّد (صلی الله علیه و آله) مرا آزاد نمود.
۲ـ ابوذر، که رسول الله (صلی الله علیه و آله) او را «صدیق امت» و «شبیه عیسی بن مریم» در زهد خواند. علامه مجلسی در «عین الحیوه» فرمود: «از اخبار استفاده میشود بعد از رتبه معصومین (علیهم السلام) در میان اصحاب کسی همانند ابوذر در قدر و منزلت نیست.»[۵] ابوذر زندگی و عمر خود و فرزندش را در راه دفاع از علی (علیه السلام) و اسلام نثار کرد و در دیار غربت خود و فرزندش دار فانی را ترک کردند.
۳ـ «مالک اشتر» از جمله همین افراد نمونه است. علی (علیه السلام) وقتی او را به مصر گسیل داشت، به آنها نوشت: «به سوی شما بندهای از بندگان خدا را فرستادم که آرام و قرار در ایام خوف نداشت (ایامی که اسلام نیاز به جوانمردی داشت) او برای فاجران از آتش نار شدیدتر است.» وقتی حضرت خبر شهادت او را دریافت، فرمود: «مرگ مالک از مصائب روزگار است. مرگ او مرا در هم شکست.»[۶]
۴ـ «مُعلّی بن خنیس» از اصحاب امام صادق (علیه السلام) است که از روایات فهمیده میشود او از اولیاء الله و اهل بهشت است. وی وکیل امام صادق (علیه السلام) در نفقات عیال امام بود.[۷]
صحابه بزرگوار ائمه (علیهم السلام) که عظمت و بزرگی هر کدام به اندازه خود شمهای از عظمت امامان است، افراد بیشماری هستند که شرح حال آنها در منتهی الآمال قمی ـ قدّس سرّه ـ جمع آوری شده است. انسان با نظر به این بزرگمردان عظمت آنها را در مییابد. امام صادق (علیه السلام) وقتی ابوحمزه ثمالی را میدید، میفرمود: «من وقتی تو را میبینم،[۸] آرامش مییابم.»
جایگاه رفیع معنوی رهروان کوی ولایت و امامت ـ که در هر عصر و زمانی موجب خیر و برکت برای خود و ملت خود بودند ـ از کجا حاصل شده است؟! آیا تنها تحصیلات، مقام سیاسی و یا اجتماعی چنین کارآیی و قدرتی دارد و میتواند امیال شیطانی را محدود و یا هدایت کند؟!
بیشک سعی و کوشش افراد پرهیزگار و عبودیت خدا و توسل و ارادت به ائمه (علیهم السلام) ، چنین عناصر با ارزشی پدید آورده است که حافظ منافع مردم و مسلمانان در زمینههای مختلف بودهاند. در واقع این افراد سهم زیادی در تحقق اهداف عالیه ائمه دارا بودند و موجبات رضایت خدا و رسول (صلی الله علیه و آله) و ائمه (علیهم السلام) را به دست آوردند و از همین راه، اقدامات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی مخالفان ـ اعم از خلفا، دشمنان دوستنما و منافقان ـ را خنثی کردند. از اینرو وقتی امام صادق (علیه السلام) در «منی» در جمع اصحاب و دانشمندان نشسته بود و «هشام» وارد شد، امام (علیه السلام) او را در صدر مجلس نزد خود جای داد. این امر تعجب اصحاب را برانگیخت که امام (علیه السلام) فرد جوانی را بر اصحاب بزرگسال مقدم داشته است، لذا امام صادق (علیه السلام) به ایشان فرمود: «این شخص، ناصر و یاور ما با دل و زبان و دست خود است.»[۹]
درست است که اراده امام معصوم اگر بر تحقق امری تعلق گرفت، آن کار واقع میشود و اگر امام فرمان بدهد، فرمان او ـ حتی نزد فرشتگان، اجنه، حیوان، جماد و نبات ـ مطاع است، اما اراده مبارک حضرت باری تعالی بر آن تعلق گرفته است که امور از مسیر طبیعی خود جریان یابد. در مسیر تحقق این هدف، وجود این افراد بسیار مؤثر و کارگشا بوده است. از این رو، امام کاظم (علیه السلام) «علی بن یقطین» را امر فرمود که به وزارت خود در دربار هارون ادامه دهد. امام به او فرمود: «امید است خدا به وسیله تو جبران کمبود را کند و به وسیله تو آتش مخالفان را از دوستانش خاموش کند. ای علی! کفاره وزارت تو احسان به برادرانت است. تو یک چیز را برای من ضامن باش، تا من هم سه چیز را برای تو ضمانت کنم؛ تعهد کن احدی از دوستان ما را ملاقات نکنی، مگر حاجت او را روا کنی و اکرامش نمایی و من ضامن میشوم برای تو که هرگز زیر سقف زندان نروی و هرگز شمشیر بر تو فرود نیاید و فقر در خانه تو راه پیدا نکند.»[۱۰]
پس توسل و توجه به ائمه، انسان را برای کمال و سلامت نفس و شکوفایی استعدادها آماده میکند، چون توجه و توسل، زمینهساز تعدیل غرائز و امیال و خواستههای انسانی است، انسانی که مستعد حرکت در مسیر کمال است.
دوری از گناه
اصولاً کسی که خود را نیازمند به عنایات ائمه میبیند و عرض ارادت به ایشان را لازمه کمال و ترقی میداند، نفس خود را ملزم میکند که در همه حال دور از گناه زندگی کند، زیرا گناه عارضهای بنیان بر انداز و خطرناک است، که فرد گناهکار را در مسیر هلاکت قرار میدهد و غرائز و استعدادهای او را به انحراف و سرانجام خاموشی هدایت میکند. لذا علی (علیه السلام) فرمود: «و التوبه من ورائکم.» توبه باید پشت سر شما باشد. یعنی اگر گناه کردی، باید توبه کنی. البته کوشش شود انسان گناه نکند، زیرا بسیار اتفاق افتاده که فرد گناهکار موفق به توبه نشده است. مرحوم شیخ بهایی ـ قدّس سرّه ـ فرمود: «مَثَل کسی که گناه کرده، مَثَل کسی است که تریاک خورده، و همانطور که تریاک خورده، (باید) سریع به شستشوی معده او پرداخته (شود، که اگر شستشو ندهند، تریاک حل شده و در خون جاری میشود و فرد مسموم میشود.) گناهکار باید زود توبه کند و آثار آن را برطرف سازد.»
حداقل آثاری که برای گناه میتوان تصور کرد، بیگانگی انسان با خدا و عبادات و ادعیه و نماز است. فرد آلوده اگر نماز هم بخواند، بهرهای از آن نمیبرد ـ گرچه خواندن آن بهتر از ترک است.
حضرت علی (علیه السلام) میفرماید: «تماهدوا امر الصلاه و حافظوا علیها و استکثر و منها … الا تسمعون الی جواب اهل النار حین سئلوا ما سلککم فی سقر قالوا لم نک من المصلین[۱۱] و انها لتحت الذنوب حت الورق و نُطلقها اطلاق الربق.[۱۲]»: نماز را به پا دارید، مواظبت از آن را به عهده گیرید. زیاد به آن توجه کنید و فراوان نماز بخوانید … مگر به پاسخ دوزخیان در برابر این پرسش که چه چیز شما را به دوزخ کشانیده است، گوش ندادید که میگویند: ما از نمازگزاران نبودیم. نماز گناهان را همچون برگهای پاییز میریزد و غل و زنجیرهای معاصی را از گردنها میگشاید. اگر انسان گناه کرد و از برکات محروم ماند، کلام (نماز) قدرت عفو معاصی او را دارد. خدا «فعّال ما یشاء» است و عفو و بخشش، نشانه محبّت و رحمت است. غیر از خدا چه کسی قدرت عفو خطاکار را دارد ـ گذشته از اینکه اهل بیت، شفاعت و رسیدگی میکنند.
یکی از اصحاب در مدینه روزی شیشه شرابی با خود داشت. در هنگام عبور رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از مسیر، ترس و غصه آن شخص مسلمان را فرا گرفت که به پیامبر چه بگوید، لذا با خدا عهد کرد اگر از این جریان به سلامت بگذرد، دیگر لب به شراب نمیزند. در این هنگام با رسول خدا رو به رو شد، پیامبر فرمود: «چه در دست داری؟» مرد گفت: «سرکه است.» پیامبر (صلی الله علیه و آله) دست دراز کرد و فرمود: «مقداری از آن را در دست من بریز.» مرد مسلمان میگوید، سر شیشه را باز کردم و مقداری در دست حضرت ریختم؛ ناگهان بوی سرکه در فضا منتشر شد. فریاد زدم: الله اکبر! الله اکبر! پیامبر (صلی الله علیه و آله) علّت تکبیر را جویا شد. جریان را بازگو کردم. پیامبر فرمود: «اولئک یبدل الله سیئات بالحسنات».
اگر انسان گناه کند، از توفیقات الهی محروم میشود. او چگونه میتواند گذشته خود را جبران کند؟! اگر او از دستیابی به نمازی صحیح بازماند، چگونه میتواند تلافی نماید؟! نماز واقعی میتواند زنجیرهای بردگی ناشی از هوا و هوس را از گردن او بردارد. دوری از گناه، استعداد خواندن نماز سازنده را به انسان میدهد. فرد نمازگزار، مستقل و آزاد از قیود و سلطه نفس و شیاطین میشود.
گناه از عوامل بر انگیختن خشم الهی است. اگر فرد و جامعه آلوده، توبه و جبران گذشته نکند، با کیفر خطای خود مواجه میشود. بر همین اساس است که انبیاء و ائمه (علیهم السلام) هرجا خطا و عصیانی مشاهده میکردند، اقدام به ارشاد، هدایت و نصحیت مینمودند، و در صورتی که تشخیص میدادند زمینه مناسب نیست و نتیجهای به بار نخواهد آورد، به مقابله و رویارویی میپرداختند. برای آنها مطرح نبود طرف مقابل چه کسی است و یا چه نسبتی با امام یا پیامبر دارد. این گونه انتسابها و مقامها نقشی در انجام وظیفه نداشت. لذا حضرت علی (علیه السلام) حتی با پدران و پسران اگر بر خلاف حق بودند، به جنگ بر میخاست.
«و لقد کان مع رسول الله (صلی الله علیه و آله) نقتُل آباءنا و ابناءنا و اخواننا و اعمامنا ما یزید ذلک الا ایماناً و تسلیماً و مُضیاً علی اللقم.»[۱۳]: در رکاب پیامبر آنچنان مخلصانه میجنگیدیم و برای پیشبرد حق و عدالت میجنگیدیم که از هیچ چیز باک نداشتیم. حتی حاضر بودیم پدران، فرزندان، برادران و عموهای خود را در این راه ـ اگر بر حق نباشند ـ نابود کنیم. این پیکار بر تسلیم و ایمان ما میافزود و ما در جاده وسیع حق و بردباری در برابر ناراحتیها و جهاد و کوشش پیگیر با دشمن، ثابت قدم میساخت.
در دنیای متمدن و پیشرفته امروز آنچه برای امت ایران امری ضروری و لازم در راستای حفظ عظمت و سربلندی است، دوری از معاصی است. در واقع پشتوانه این ملّت در مجامع بین المللی تقرب به خدا است که از مسیر تقوا و دوری از گناه حاصل میشود. وقتی مشیت بالغه الهی بر عزت امتی تعلق گرفت، آن امت ـ تا در مسیر بندگی او است ـ روی ذلت و خواری نمیبیند، زیرا امام حسین (علیه السلام) در اول زیارت عرفه میفرماید: «الحمد لله الذی لیس لقضائه دافعٌ و لا لعطائه مانعٌ.»: حمد برای خدایی است که قضا و امر او را چیزی دفع نمیکند و جلوی عطای او را نمیگیرد.
اگر معاصی فراوان شد و افراد توبه و عبودیت نکردند و در مسیر گناه باقی ماندند، نجات آنان از دست بشر خارج میشود و شفاعت ائمه (علیهم السلام) هم مؤثر واقع نمیگردد، حتی از پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله) شفاعت در مورد این افراد پذیرفته نمیشود. قرآن میفرماید: «استغفر لهم او لا تستغفر لهم ان تستغفر لهم سبعین مره فلن یغفر الله لهم.»[۱۴] (علیهم السلام) ای رسول (صلی الله علیه و آله) ! چه برای آنها استغفار کنی، و چه نکنی، حتّی اگر هفتاد بار برای آنها استغفار کنی، هرگز خدا آنها را نمیآمرزد! چرا که خداوند و پیامبرش را انکار کردند.
و در جای دیگر میفرماید: «و ان یمسسک الله بضرٍ فلا کاشف له الا هو و ان یردک بخیر فلاراد لفضله.»[۱۵] (علیهم السلام) اگر خدا برای امتحان یا کیفرِ گناه زیانی به تو رساند، هیچ کس جز او آن را بر طرف نمیسازد؛ و اگر اراده خیری برای تو کند، هیچ کس مانع از فضل او نخواهد شد!
دارا شدن روحی خاضع در برابر خدا
ارادت به ائمه (علیهم السلام) سعه صدر و عظمت روح برای انسان به ارمغان میآورد. به ویژه تدبّر در زندگی آنها دل و روح طغیانگر آدمی را به تفکر و حرکت سازنده گرایش میدهد. به ویژه «بلال حبشی» در پرتو ارادت به پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام) پا را از زمین فراتر گذارده، تا عرش رحمان ارتقا یافت و چنان مقامش شامخ گردید که وقتی بر بام کعبه اذان گفت و به جای «اشهد ان لا اله الا الله»، «اسهد ان لا اله الا الله» گفت، برخی تقاضا کردند بلال اذان نگوید، پیامبر قبول فرمود و به بلال امر کردند تو اذان نگو و دل بلال شکست لذا جبرئیل نازل شد و گفت: «یا رسول الله! خدا دوست دارد بلال اذان گوید.»[۱۶] این چه مقامی است که به خاطر بلال، جبرئیل نازل میشود و فرمان خدا را در تأیید و تقویت او میآورد! این مقام به خاطر ارادت به اهل بیت (علیهم السلام) حاصل شده است. بیشک امروز نام و یاد ائمه همان برکات را ایجاد میکند که در زمان حیات حضرات بوده است. زیرا ایشان «شهدای دار الفنا» و «شفعای دار البقا» یند.[۱۷]
مگر هزاران جوان که نیاز جبههها را در هشت سال تأمین کردند، چیزی جز شور، عشق نشأت گرفته از ارادت به ائمه (علیهم السلام) بود؟! آنها با سرمایه محبت به اهل بیت به مصاف خصم رفتند و به نحوی عمل کردند که دانشمندان، روانشناسان و جامعهشناسان غرب متحیر ماندند، که در جبهههای ایران چه نیرویی است که مدرنترین سلاح، خط دفاعی آنها را نمیشکند! نیرو و مهمات ایران نسبت به امکانات گستردهی عراق قابل قیاس نبود، اما عشق و ارادت جوانان به ائمه (علیهم السلام) آنها را چنان ساخت و پرداخت کرد که به جز خدا، رسول و ائمه ندیدند، این همان سرمایه دنیا و آخرت است.
آیا امثال سلمان فارسی، امام خمینی(ره) و فقهای عارف، در گذشته و حال، از رهگذر ارادت به ائمه (علیهم السلام) مسیر قرب به خدا را طی نکردند، تا از مصادیق «موتوا قبل ان تموتوا» شدند! قبل از آنکه مرگ به سراغشان برود، طوری زندگی میکردند که آنچه را، که در آستانه مرگ قرار بود مشاهده کنند، امروز دیدند؛ امام خمینی(ره) از حسینیه جماران نظارهگر عالم ملک و ملکوت بود و عالم را محضر خدا میدانست، محضری که گناه در آن روا نبود.
پی نوشتها
[۱] . خطبه ۱۵۱، نهج البلاغه.
[۲] . نهج الشهاده، مجموعه سخنان امام حسین (علیه السلام) ، ص ۴۱۴٫
[۳] . مفاتیح الجنان، ص ۴۶۵، زیارت عاشورای غیر معروفه.
[۴] . منتهی الآمال، صفحه ۱۱۳ ـ ۱۱۴، با تغییر الفاظ و تخلیص.
[۵] . منتهی الآمال، ص ۱۱۵٫
[۶] . منتهی الآمال، ص ۲۱۲٫
[۷] . منتهی الآمال، جلد ۲، ص ۱۷۸٫
[۸] . منتهی الآمال، جلد ۲، ص ۱۶۷٫
[۹] . منتهی الآمال، جلد ۲، ص ۲۵۲٫
[۱۰] . منتهی الآمال، ص ۲۴۷٫
[۱۱] . سوره مدثر، ۴۳ ـ ۴۲٫
[۱۲] . کلام ۱۶۹، نهج البلاغه.
[۱۳] . نهج البلاغه، خطبه ۵۵٫
[۱۴] . سوره توبه، آیه ۸۰٫
[۱۵] . یونس، ۱۰۶٫
[۱۶] . خزینه الجواهر، نهاوندی، ص ۵۰۳٫
[۱۷] . زیارات جامعه کبیره.
نویسنده : عباس شهیدی – تلخیص از کتاب توسل در نگاه قرآن و حدیث، ص۲۱-۴۸
منبع: سایت اندیشه قم