به گزارش «شیعه نیوز»، قدرت گرفتن گروههای تروریستی در غرب آسیا و به آشوب کشیدن کشورهایی همچون سوریه وعراق، شرایط نوینی را رقم زده که موجب بروز تغییر و تحولاتی در سیاست کشورهای آسیای مرکزی نسبت به مسئله افراطگرایی و تروریسم شده است.
یکی از این تحولات جدید، امکان ظهور و بروز گروه داعش در کشورهای آسیای مرکزی است زیرا با شکست داعش در سوریه و عراق، احتمال کوچ اعضای این گروه تروریستی به افغانستان و پاکستان و سپس انتشار آن در آسیای مرکزی وجود دارد.
در این بین مسئله مهم، احتمال تجمع تروریستهای داعش در مناطق شمالی افغانستان و سپس تقویت آن برای گسیل داشتن به دره فرغانه است که بین سه کشور یعنی تاجیکستان، ازبکستان و قرقیزستان واقع شده و به طور سنتی، پایگاه عمده گروههای افراطی و محل تجمع آنها به حساب میآید.
آنچه مسئله حضور گروههای تروریستی نظیر داعش را در افغانستان، پاکستان و کشورهای آسیای مرکزی پیچیده تر میکند، اهداف این گروهها است به نحوی که گروههای تروریستی جدید بر خلاف پیشینیان خود که داعیه دار ایجاد خلافت در جغرافیای محدود بودند، در پی گسترش سرزمینهای تحت کنترل خود و ایجاد خلافت جهانی هستند
بر این اساس بحث انتقال تروریسم و گسترش گروههایی همچون داعش در افغانستان، پاکستان و آسیای مرکزی از جهات مختلف قابل بحث و بررسی است. آنچه در گام نخست، احتمال بروز و ظهور داعش در منطقه آسیای مرکزی را تشدید می کند، وجود اتباع کشورهای این منطقه در صف جنگجویان این گروه تروریستی در سوریه و عراق است که حکایت از وجود و فعالیت قابل توجه شبکه های جذب آن در منطقه دارد.
بنابراین فعالیت شبکههای افراطی که اعضا و هواداران خود را جذب گروههای تروریستی همچون داعش میکنند، از نقش تعیینکنندهای در احتمال بروز ناامنی در منطقه آسیای مرکزی برخوردار است. چنانکه بسیاری از پیکارجویان اهل کشورهای آسیای مرکزی که در سوریه مبارزه میکردند، در کشور خود با شبکههای جذب این گروهها در ارتباط بودهاند.
با توجه به شیوههای مختلف جذب، فعالیت سلولی و شبکه ای این ساختارهای افراطی و تروریستی میتواند در آینده چالشهای زیادی برای کشورهای آسیای مرکزی بوجود آورد. در واقع شبکههای جذب میتوانند به جای انتقال اتباع آسیای مرکزی به خاورمیانه، از آنها در داخل قلمرو سرزمینی کشور خود و حتی سراسر منطقه آسیای مرکزی استفاده کنند.
بر این اساس میتوان گفت که گروهی همچون داعش در سالهای گذشته از امکان قابل توجهی برای جذب نیروی بومی در آسیای مرکزی برخوردار بوده است و چنین امری میتواند یکی از عوامل ظهور و بروز این گروه در آینده منطقه باشد.
علاوه بر زمینه های داخلی، در طول سال های گذشته برخی از بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای نیز تلاش زیادی جهت صدور ایدههای مذهبی تندروانه نظیر وهابیت به کشورهای آسیای مرکزی کرده اند.
سلطه هفتاد ساله اتحاد جماهیر شوروی و سیاستهای شدید دین زدایی دولت کمونیست که خود در پی سالها سلطه روسیه تزاری بر منطقه شکل گرفته بود، هرگونه ارتباط مشخص و مستمر میان مسلمانان منطقه و عرصه گسترده تر جهان اسلام را از میان برد و همین امر، زمینه ای را برای تلفیق اسلام با خرافات، عرف و آداب و سنن و نیز باورهای غلط به وجود آورد.
این زمینه سست اعتقادی سبب شد تا پس از فروپاشی شوروی، اسلام افراطی مورد حمایت برخی کشورهای فرامنطقه ای بتواند در منطقه نفوذ کند و پیروانی در هر یک از کشورها جذب کند. به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان، عامل محرک بسیار مهمی بود که به گروههای افراطی در آسیای مرکزی جان تازه ای بخشید.
پس از آن، وهابیهای عربستان و دیگر گروههای اسلامگرا از پاکستان و ترکیه و سایر کشورها به سمت مناطق مسلماننشین شوروی سابق حرکت کردند. عربستان، به منظور جذب مسلمانان روسیه و جمهوریهای سابق شوروی به افکار سلفی ـ وهابی، مبلغان زیادی را به این منطقه اعزام کرد. به این ترتیب ظهور و گسترش وهابیت در تمام کشورهای منطقه با رشد چشمگیری مواجه شد.
علاوه بر این مجاورت با گروههای افراطی در افغانستان و تاثیرپذیری از آنها به همراه سیاست برخی از بازیگران فرامنطقه ای همچون آمریکا نیز نقش غیر قابل انکاری در رشد افراط گرایی در آسیای مرکزی داشته اند و در آینده نیز میتوانند تاثیر قابل توجهی در بروز و ظهور داعش در منطقه داشته باشند.
در مجموع روند تحولات و همچنین بررسی عوامل تاثیرگذار موجود نشان میدهد که در آینده گرایش مردم به جریانهای افراطی همچنان ادامه خواهد یافت. زیرا سیاستهای مذهبی دولتهای منطقه جهت کنترل جریانهای مذهبی، نتیجه عکس داده و جوامع نیز در مسیر شناخت درست از اسلام قرار نگرفتهاند.
این در حالی است که آسیای مرکزی، منطقه ای جذاب برای جریانهای افراطی محسوب میشود؛ چرا که شکافهای قومی، مذهبی و هویتی، بسترها، ظرفیتها، پتانسیلها و جذابیتهای مناسبی برای ورود و رشد تفکرات افراطی ایجاد کرده است.
بیشک اگر دولتهای منطقه دست به اتخاذ تدابیر مناسب نزنند و فضا را برای رشد اسلام میانهرو و سنتی باز نکنند، گرایشهای رادیکال با شتاب بیشتری در این کشور رشد خواهند کرد. چنین مسئله ای میتواند آسیای مرکزی را از لحاظ امنیت داخلی با چالشهایی نظیر افراط گرایی و اعمال خشونتآمیز نظیر ترور مواجه کند.
آنچه در این روند اهمیت دارد، طرح های درازمدت آمریکا و ریم صهیونیستی برای منطقه آسیای مرکزی است. نقش بازیگرانی همچون ایالات متحده امریکا، عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی در پدید آمدن و تداوم حیات گروههای تروریستی نظیر داعش بر کسی پوشیده نیست.
با توجه به اهداف و نیات خصمانهای که این بازیگران نسبت به ایران و نقش آفرینی منطقه روسیه در بحران سوریه دارند، این امکان وجود دارد که از گروههای تروریستی همچون داعش برای پیشبرد اهداف خود سود جویند و این گروه را جهت به چالش کشاندن ایران و روسیه در افغانستان و کشورهای آسیای مرکزی فعال کنند.
این امر علاوه بر آنکه موجب درگیر شدن ایران و روسیه در نقاط مرزی خود با گروههای تروریستی میشود، امکان گسترش دامنه چنین اقداماتی را در داخل این کشورها نیز فراهم میکند. همچنین این رویداد میتواند از تمرکز تهران و مسکو بر تحولات خاورمیانه بکاهد که چنین امری نیز در راستای مقاصد و اهداف غرب و رژیم صهیونیستی است.