شیعه نیوز: نَهْضَت تنْباکو، عنوانِ جنبش سراسری مردم ایران به رهبری علمای دینی برای مخالفت با قرارداد واگذاری امتیاز انحصار بازرگانی توتون و تنباکو به یک شرکت انگلیسی توسط ناصرالدین شاه قاجار است. سرانجام این امتیاز در پی فتوای تاریخی میرزای شیرازی فسخ شد. در سدۀ ۱۳ق/۱۹م، ایران صحنۀ رقابتهای سیاسی و اقتصادی میان دو دولت روسیه تزاری و بریتانیا بود. هر یک از دو دولت نیرومند میکوشیدند با گرفتن امتیازها و انحصارهای گوناگون، نفوذ خود را در ایران گسترش دهند.[۱] از جملۀ این امتیازات، انحصار بازرگانی توتون و تنباکو بود که به عرصهای برای ابراز نارضایی عمومی از دستگاه حکومت، و مخالفت اصولی علمای دینی با نفوذ بیگانگان تبدیل شد.
پیشینه
کشت توتون و تنباکو و استعمال دخانیات در ایران از دوران شاه عباس صفوی آغاز شد[۲] و کم کم به حدی رواج یافت که در زمان قاجار کالایی پرمصرف محسوب میشد.[۳] آنتوان کتابچی[۴] و محمدحسن خان اعتمادالسلطنه اولین کسانی بودند که برای ایجاد محل درآمدی جدید برای دولت به فکر استفاده از انحصار دخانیات افتادند.[۵]
در سفر سوم ناصرالدین شاه به اروپا (۱۳۰۷ق/۱۸۹۰م) با وساطت سرهنری درامند ولف، وزیر مختار انگلستان در ایران، مذاکراتی میان شاه و امین السلطان با ماژور جرالد تالبوت دربارۀ امتیاز تجارت توتون و تنباکو صورت گرفت.[۶] ظاهراً تالبوت دربارۀ منافع تجارت توتون و تنباکو در ایران اطلاعاتی از اعتمادالسلطنه کسب کرده بود.[۷] باید گفت که در این دوره افزایش تولید و صادرات توتون و تنباکو در ایران توجه خارجیان را به خود جلب کرده بود.[۸]
پس از بازگشت ناصرالدین شاه به ایران، تالبوت به تهران آمد و با پرداخت ۲۵ هزار لیره به ناصرالدین شاه در ۲۸ رجب ۱۳۰۷ق/۲۰ مارس ۱۸۹۰م / ۲۹ اسفند ۱۲۶۸ ش قراردادی در ۱۵ فصل به امضای او رساند.[۹]این قرارداد در ایران به قرارداد رژی، و شرکت عامل آن نیز به کمپانی رژی معروف شد (رژی در زبان فرانسه به معنای انحصار در معاملات بازرگانی است). به موجب این قرارداد که به امضای سرهنری ولف وزیر مختار انگلستان نیز رسید، دولت ایران در برابر دریافت سالانه ۱۵ هزار لیره و یک چهارم سود سالانه، امتیاز کلیۀ معاملات داخلی و خارجی توتون و تنباکو را به مدت ۵۰ سال به تالبوت و شرکایش واگذار کرد. تالبوت برای گرفتن این امتیاز علاوه بر شاه، مبالغی گزاف به صدر اعظم و نایب السلطنه و تنی چند از درباریان داد.[۱۰]
شروع نارضایتی ها
نارضایی گستردۀ همگانی از شاه و دولتمردان در ایران و نیز مخالفت بسیاری از اصلاح طلبان و بازرگانان با امتیازاتی که به خارجیان داده شده بود، موجب تحرک و تمرکز آنان بر قضیۀ تنباکو به عنوان پدیدهای که «بیش از هر امر دیگری ایرانیان را میشوراند و بر سر آن، مخالفت با دولت را آسانتر و با دامنۀ وسیع تری» میتوانست برانگیزد، شد.[۱۱]
در ۲۳ فوریۀ ۱۸۹۱ امین الدوله به نمایندگی از طرف بازرگانان با شاه دیدار کرد و مخالفت آنان را با امتیاز تنباکو به وی اطلاع داد[۱۲]. در همین وقت شب نامهای در مساجد و مدارس تهران منتشر شد که به گفتۀ عباس میرزا ملک آرا، برادر شاه، مضمون آن «ترغیب و تشجیع مردم به خروج کردن و خلع نمودن شاه از مقام سلطنت» بود.[۱۳] گفتهاند این همان اعلامیهای بود که در آن آشکارا به انتقاد از اعطای امتیازات گوناگون به خارجیان از جمله امتیاز تنباکو پرداخته، و همۀ طبقات مردم را به قیام در برابر شرایط موجود دعوت کرده بود [۱۴].
سید جمال الدین اسد آبادی
اولین قربانی
نوشتار اصلی: سید جمال الدین اسدآبادیشاه وقتی متوجه شد سیدجمال الدین اسدآبادی با مخالفان و اصلاح طلبان همراه شده است او را که از بیم دولت در حرم عبدالعظیم بست نشستـه بود به شکلی مفتضحانه از ایران اخراج کنند.[۱۵] سیدجمال الدین پس از خروج از ایران، نامۀ مفصلی دربارۀ مفاسد و نکوهش سیاستهای ناصرالدین شاه و امتیازهای اعطایی به خارجیان، به میرزای شیرازی نوشت.
حضور خارجیان
در ژانویۀ ۱۸۹۱/جمادی الآخر ۱۳۰۸ تالبوت برای اجرای مفاد امتیازنامه وارد ایران شد.[۱۶] دولت ایران با تأخیری یک ساله[۱۷] در اولین اطلاع رسانی رسمی برای آگاهی عموم بیانیهای دربارۀ اعطای امتیاز تنباکو و مزایای آن منتشر کرد.[۱۸]
در آوریل همان سال ارنشتاین، مدیر شرکت، وارد تهران شد. شاه و صدراعظم از بیم تحریک مردم به تالبوت و سپس به ارنشتاین توصیه کردند که کار خود را با ظرافت و احتیاط آغاز کنند و در ابتدای امر بر اجرای کامل و دقیق قرارداد اصرار نداشته باشند.[۱۹]
اوضاع تهران
در اواخر رجب ۱۳۰۸/ اوایل مارس ۱۸۹۱ بازرگانان و دست اندرکاران تجارت تنباکو پس از تجمع در مسجد شاه به سوی حرم عبدالعظیم حرکت کردند و در آنجا بست نشستند و در نامهای به شاه نوشتند که مطیع کمپانی انگلیسی نخواهند شد.[۲۰]
تلاشهای تالبوت نیز برای قانع کردن تجار که میگفت خسارتی به آنان وارد نخواهد آمد، به جایی نرسید.[۲۱]
هم زمان با نضج گرفتن مخالفت عمومی با قرارداد تنباکو، در اواخر مارس و در آوریل ۱۸۹۱ در تهران و تبریز اعلامیههایی به مخالفت با امتیاز تنباکو و انتقاد از شرایط کشور و اعطای امتیاز به خارجیان منتشر شد.[۲۲]به گزارش کدی، کاردار انگلستان در ایران، در همین ایام که مصادف با ماه رمضان ۱۳۰۸ بود، روحانیان نیز با استفاده از فرصت به مخالفت با قرارداد تنباکو و مداخلۀ بیگانگان در سرنوشت مسلمانان، بر منابر سخن میگفتند. او در گزارش خود از اینکه «این احساسات پرشور بایستی درست در زمانی برانگیخته شود که مدیر رژی تنباکوی ایران به تهران رسیده، و مشغول آماده کردن مقدمات کار است» ابراز تأسف میکند.[۲۳]
فشار شرکتدر این میان شرکت کار خود را آغاز کرد و عمارت بزرگی در باغ ایلخانی برای دفتر مرکزی ساخت. شمار بسیاری مرد و زن اروپایی به عنوان کارکنان شرکت وارد ایران شدند.[۲۴]شرکت رژی در اولین اقدام برای به کار انداختن مفاد امتیاز، اعلام کرد که دارندگان تنباکو باید کالای خود را فقط به شرکت بفروشند؛ و برای متخلفان مجازاتهای سخت مقرر شد. در جریان کار بر سر تعیین قیمت میان فروشندگان و مأموران شرکت کشمکشهایی رخ میداد که منجر به نارضایی مردم میشد.[۲۵] شرکت مهلتی ۶ ماهه مقرر کرد که از تاریخ ۷ جمادی الاول ۱۳۰۹ق/۹ دسامبر ۱۸۹۱م کلیـۀ عملیات بازرگانی توتون و تنباکو باید با اجازه و زیرنظر او باشد.[۲۶] رفتار مأموران نیز همواره موجب ترس و نگرانی و نارضایی مردم میشد.[۲۷]
درگیریهای شیراز
آیت الله سید علی اکبر فال اسیرینخستین درگیری میان مردم و دولت در شیراز بروز کرد. سیدعلی اکبر فال اسیری، مجتهد متنفذ شیراز، بر سر منبر با سخنانی پر شور مردم را برضد رژی برانگیخت. دولت وی را دستگیر (۸ شوال ۱۳۰۸ق/۱۷ مۀ ۱۸۹۱م) و از راه بوشهر و بصره به عتبات عالیات تبعید کرد. فال اسیری در بصره سیدجمال الدین اسدآبادی را دید و اسدآبادی از طریق او نامهای برای میرزای شیرازی ــ مرجع تقلید شیعیان در سامرا ــ فرستاد که در آن از واگذاری امتیازهای گوناگون به خارجیان و فروش کشور به دست ناصرالدین شاه سخن رانده، و میرزا را به قیام برضد این وضع فراخوانده بود.[۲۸]یک روز پس از اخراج سیدفال اسیری، مردم شیراز بازارها را بستند و خواهان بازگشت وی شدند. اما دولت به خواستۀ آنان اعتنا نکرد. با ورود کارکنان انگلیسی شرکت به شیراز، مردم در حرم شاه چراغ و تلگراف خانه تجمع کردند و خواهان اخراج خارجیان شدند؛ اما اجتماع آنان با تیراندازی سربازان و کشته شدن چند نفر پراکنده شد.[۲۹]
قیام تبریزیهاپس از شیراز دامنۀ آشوب به تبریز کشیده شد. مخالفت با رژی در تبریز آهنگی جدی و تند داشت. حاج میرزا جواد آقا، مجتهد با نفوذ تبریز، بر سر منبر به مخالفت با امتیاز رژی سخن گفت و مسلمانان را از همکاری با کارگزاران شرکت برحذر داشت.[۳۰]در اوایل محرم ۱۳۰۹ اعلامیهای تهدید آمیز در شهر پخش شد که در آن علاوه بر اروپاییان مقیم تبریز، کسانی که با کمپانی معامله میکردند و کسانی از علما که با نهضت همراهی نمیکردند، تهدید به قتل شده بودند؛ و روز عاشورا روز شورش اعلام شده بود.[۳۱] به دنبال این اعلامیه بسیاری از مردم تبریز مسلح شدند.[۳۲] آقا میرزا جواد مجتهد روز تاسوعا مردم را به آرامش دعوت کرد و از آنان خواست عریضهای به شاه بنویسند و لغو رژی را از او بخواهند.[۳۳] او خود نیز پس از مشورت با امیر نظام، پیشکار آذربایجان در تلگرامی به ناصرالدین شاه خاطرنشان کرد که تمام مردم آذربایجان با رژی مخالفاند و در صورت اصرار بر اجرای قرارداد، او نمیتواند جلوی مردم را بگیرد.[۳۴]به گزارش نمایندۀ سیاسی انگلستان در تبریز، آنچه آتش مخالفت را در تبریز دامن میزد، نامههایی بود که از طرف علمای تهران و دیگر جاها به تبریز رسیده بود و در آنها گفته شده بود که «برای محو رژی همۀ امیدها به مردم آذربایجان بسته شده است».[۳۵]در اواخر محرم ۱۳۰۹ جنبش تبریز گسترش یافت.[۳۶] شاه آقاعلی آشتیانی امین حضور را برای توضیح منافع و محاسن امتیاز تنباکو و راضی کردن حاج میرزا جواد و دیگر علما و ساکت کردن مردم، به تبریز فرستاد، که نتیجهای در برنداشت.[۳۷]
زمزمۀ لغو امتیازاینک شاه آشکارا به فکر لغو امتیاز افتاده بود؛ اما فشار انگلستان و اصرار امین السلطان مانع این کار بود.[۳۸] تبریز تنها هنگامی موقتاً آرام گرفت که اعلام شد قرارداد انحصار تنباکو فعلاً در آذربایجان به اجرا درنمیآید.[۳۹]
میرزای شیرازی
دخالت میرزای شیرازیدر این میان حضور میرزا حسن شیرازی، مرجع تقلید شیعیان در ماجرا آن را وارد مرحلهای دیگر کرد. میرزا در سامرا مقیم بود و در میان علما و مجتهدان مقیم عتبات عالیات مقامی ممتاز داشت.[۴۰] ظاهراً میرزای شیرازی پیش از صدور حکم تحریم، از طریق علمای بلاد از میزان نارضایی عمومی از قرارداد رژی اطلاع یافته بود.[۴۱] او در ۲۷ ذیحجۀ ۱۳۰۸ توسط نایب السلطنه کامران میرزا تلگرافی برای ناصرالدین شاه ارسال کرد و در آن ضمن اعتراض به تبعید سیدفال اسیری و درخواست بازگرداندن محترمانۀ او، صریحاً از اعطای امتیاز بانک و توتون و تنباکو و راه آهن و نظایر آن به بیگانگان و مداخلۀ آنها در امور کشور انتقاد کرد و از شاه خواست «این مفاسد را به احسن وجه تدارک» نماید.[۴۲]پس از این تلگراف به دستور ناصرالدین شاه میرزا محمود مشیر الوزاره، کارپرداز ایران در بغداد، با میرزای شیرازی دیدار کرد و لغو قرارداد را به کلی غیرممکن خواند[۴۳]، اما او قانع نشد و برخواستههای خود پافشاری کرد.[۴۴]
وضعیت اصفهانتقریباً هم زمان با مداخلۀ میرزا در ماجرا، شهر اصفهان نیز به یکی از کانونهای مهم نهضت تبدیل شد (صفر ۱۳۰۹/سپتامبر ۱۸۹۱).[۴۵]اولین اقدامها در اصفهان با سخنرانیهای روحانیان به رهبری شیخ محمدتقی معروف به آقا نجفی، مجتهد متنفذ و مشهور، و عریضه نگاریهای بازرگانان به ظل السلطان، پسر شاه و حاکم مقتدر اصفهان، آغاز شد.[۴۶] ظل السلطان به عریضۀ بازرگانان جوابهای تند و تهدیدآمیزی داد.[۴۷]
شهرهای دیگر ایرانپس از اصفهان، مشهد نیز به رهبری شیخ محمدتقی بجنوردی و حاج میرزا حبیب مجتهد شهیدی به نهضت ضد رژی پیوست. در اوایل اکتبر مردم در مسجد گوهرشاد تجمع کردند و خواهان لغو قرارداد شدند.روز بعد بازار و مغازهها تعطیل شد. هرچند صاحب دیوان، والی خراسان، کوشید با وعده و وعید مردم را ساکت کند، ممکن نشد؛ و تنها پس از آنکه مردم را به استفاده از قوۀ قهریه تهدید کرد، شهر مشهد پس از ۵ روز آرام گرفت.[۴۸]نهضت ضد رژی کم کم به شهرهای دیگر مثل قزوین، کاشان و یزد نیز گسترش یافت و در این شهرها هم شورشها و تظاهراتی در مخالفت با رژی برپا شد.[۴۹]
تحریم تنباکو
زمزمۀ تحریمفکر تحریم تنباکو نخستین بار در اصفهان از سوی آقا نجفی مطرح شد[۵۰] و در همانجا نیز پیش از تحریم سراسری به اجرا درآمد. با سرآمدن مهلت ۶ ماههای که ادارۀ رژی مقرر کرده بود، اصفهان بار دیگر دستخوش آشوب عمومی و اعتراض بازرگانان شد. پس از آنکه شکایات و اعتراضات تجار و مردم به جایی نرسید، آقا نجفی و برادرش شیخ محمدعلی و ملاباقر فشارکی در سخنرانیها و مجالس درس خود، خرید و فروش تنباکو و استعمال دخانیات را حرام اعلام کردند.[۵۱] هرچند این حکم در خارج از اصفهان نفوذ نیافت، اما در اصفهان همگان، حتی دیگر علمای شهر، از آن پیروی کردند.[۵۲] گفتهاند یک تاجر اصفهانی تمام موجودی تنباکوی خود را آتش زد تا به دست مأموران کمپانی نیفتد.[۵۳]
اولین واکنش به تحریمظل السلطان علمای اصفهان را برای لغو حکم زیر فشار گذاشت و از آنان خواست یا در انظار عموم قلیان بکشند و یا از شهر خارج شوند. آقا نجفی و برادرش سرسختانه مقاومت کردند؛ اما برخی از علمای دیگر ناچار شهر را ترک کردند. از جمله آقا منیرالدین شیرازی شبانه از شهر خارج شد و یکسره به سامرا نزد میرزای شیرازی رفت و گزارشی از اوضاع به او داد.[۵۴]
رویکرد جدی میرزای شیرازیدر تهـران نیز با نزدیک شـدن پایان مهلت ۶ ماهه، تحرک جدیدی آغاز شد. حاج میرزا حسن آشتیانی، مجتهد با نفوذ و مخالف جدی قرارداد، چند بار با شاه و امین السلطان دیدار کرد و مضار امتیاز رژی و مخالفت علما و مردم و بازرگانان را یادآور شد. در اوایل ربیع الآخر ۱۳۰۹ میرزای شیرازی که از تلگراف اول خود به ناصرالدین شاه نتیجهای جز بازگرداندن محترمانۀ سیدفال اسیری نگرفته بود، دوباره برای شاه تلگرافی فرستاد. این تلگراف لحنی صریحتر داشت و میرزا با یادآوری خطرات مداخله و سلطۀ خارجی بر امور معیشتی و بازرگانی مسلمین، گوشزد کرده بود که «مفاسد انفاذ این امور به مراتب، اعظم از صرف نظر از آنها ست» [۵۵]
فتوای تحریمدر اواخر ربیع الآخر ۱۳۰۹، ادارۀ رژی اعلام کرد که با پایان مهلت ۶ ماهه خرید و فروش توتون تنباکو و صادرات آن منحصر به کمپانی خواهد بود.[۵۶] در تهران و شهرهای دیگر نگرانی و نارضایی مردم بالا گرفت. در اول جمادی الاول ۱۳۰۹ق/۳ دسامبر ۱۸۹۱م صورت استفتایی از میرزای شیرازی دربارۀ کشیدن قلیان «با وضعی که از بابت عمل تنباکو پیش آمده» و حکم میرزا که در عبارتی موجز استعمال توتون و تنباکو را به هر شکل ممنوع میکرد، در تهران منتشر شد.[۵۷] بسم الله الرحمن الرحیم
الیوم استعمال توتون و تنباکو بِأیِّ نَحوٍ کان در حکم محاربه با امام زمان عجل الله تعالی فرجه است.از چند روز پیش از این در تهران شایع بود که میرزا استعمال تنباکو را تحریم کرده، و اصل حکم وی با پست در راه است.[۵۸] مردم با خوشحالی و هیجان از این حکم استقبال کردند. با وجود سخت گیری مأموران دولتی حکم تحریم به سرعت تکثیر و منتشر شد و از طرف علما و تجار به تمام شهرهای ایران مخابره گردید.[۵۹]
تاثیرات فتوای تحریم
واکنش دولت برابر فرمان میرزادولت در اولین واکنش اعلام کرد حکم تحریم جعلی است. آنگاه حاج کاظم ملک التجار را به اتهام جعل حکم دستگیر و به قزوین تبعید کرد.[۶۰] البته مدتی بعد میرزای شیرازی در پاسخ به سؤالهای علما و مردم در این باره، صحت انتساب این حکم را به خود صریحاً تأیید کرد[۶۱] و به تردیدها در این زمینه پایان داد.
همگرایی مردم با فتواحکم تحریم تنباکو با شور و هیجان، سرعت و دقت و انضباط کامل از سوی تمام طبقات مردم به کار بسته شد[۶۲] و به نماد همبستگی ملی تبدیل گردید. کسانی که چندان پایبند رعایت احکام شرعی نبودند و «در مرئی و منظر خاص و عام مرتکب هر نوع گناه میشدند» [۶۳] فرنگی مآبان[۶۴]، اقلیتهای مذهبی[۶۵]، کارکنان و خدمتکاران دربار و آبدارخانۀ شاه[۶۶]، درباریان و رجال دولتی[۶۷] و حتی همسران ناصرالدین شاه[۶۸] نیز با التزام کامل فتوای تحریم را رعایت میکردند.
حکومت در پی رفع تحریمیک هفته پس از صدور حکم تحریم، به دستور ناصرالدین شاه مجلسی از علمای بزرگ تهران و امین السلطان و رجال حکومتی در خانۀ نایب السلطنه تشکیل شد تا راه حلی برای پایان دادن به ماجرا پیدا کنند. علمای حاضر در جلسه سخت در برابر دولت ایستادند و به امین السلطان و «کسانی که از انگلیسیها رشوه گرفتهاند»، حمله کردند.[۶۹] سرانجام مقرر شد امین السلطان برای لغو قرارداد بکوشد و علما نیز پس از لغو قرارداد جواز استعمال دخانیات را صادر کنند.[۷۰]
آغاز رفع انحصارحوادث بعدی نشان داد که منظور امین السلطان لغو انحصار داخلی بوده است. ظاهراً دولت ایران و نیز دولت انگلستان پی برده بودند که حفظ قرارداد ممکن نیست و اصرار بر ادامۀ کار، دولت ایران را دچار مخاطره خواهد کرد.[۷۱] شاه و امین السلطان امیدوار بودند که پس از لغو انحصار داخلی اوضاع آرام گیرد.[۷۲] در ۱۶ جمادی الاول ۱۳۰۹ق/۲۷ آذر ۱۲۷۰ش؛ دوباره مجلسی از دولتیان و علما و بازرگانان تشکیل شد.[۷۳]امین السلطان پس از گزارشی مبسوط از کوششها و مذاکرات خود، اعلام کرد که انحصار داخلی تنباکو لغو شده است. آنگاه برای حفظ انحصار خارجی هم توجیهاتی ارائه کرد و از علما خواست در مساجد و منابر صریحاً حکم حلیت تنباکو را اعلام کنند[۷۴]. آشتیانی در پاسخ گفت: «منظور ما کوتاه کردن دست خارجی از امور مسلمین است و هنوز پای مداخلۀ فرنگی در میان است ».[۷۵] دولتیان استدلال کردند که لغو انحصار خارجی مستلزم پرداخت غرامتی سنگین و خارج از عهدۀ دولت است.[۷۶]علما که لغو حکم تحریم را در عهدۀ میرزای شیرازی میدانستند[۷۷]، سرانجام با فشار امین السلطان تلگرافی برای او ارسال، و اعلام داشتند که امتیاز تنباکو «از کل ممالک ایران برداشته شد»، و از میرزا خواستند از شاه تشکر کند.[۷۸] نظر به متن ابهام آمیز تلگراف که ممکن بود میرزای شیرازی را به اشتباه اندازد، علما و اعیان تهران طی گزارشی شرح مذاکرات آن جلسه را با تأکید بر اینکه امتیاز خارجی هنوز پابرجاست و تلگراف پیشین هم از زبان علما و در واقع تحمیلی بوده، به اطلاع میرزای شیرازی رساندند و از وی کسب تکلیف کردند.[۷۹]
رفع انحصار داخلیدر همان روز (۱۶ جمادی الاول/ ۲۷ آذر ۱۲۷۰ش) امین السلطان لغو انحصار داخلی تنباکو را به سراسر ولایات اطلاع داد[۸۰]. از طرف دولت نیز اعلامیهای در این باب منتشر شد [۸۱]؛ اما اعلامیهها با استقبال روبه رو نشد و همگان منتظر دستور میرزای شیرازی بودند.[۸۲]در ۲۳ جمادی الاول اعلامیهای بدون امضا در تهران منتشر شد حاوی این مطلب که به حکم آشتیانی اگر تا ۴۸ ساعت امتیاز تنباکو لغو نشود (تا روز دوشنبه) مردم آمادۀ جهاد شوند.[۸۳]این شایعه موجب شور و هیجان تازه در مردم، و اضطراب و نگرانی شدید در شاه و امین السلطان و خارجیان مقیم تهران شد.[۸۴] همین وقت (اواخر جمادی الاول ۱۳۰۹) مقالهای به قلم «یکی از علما» [۸۵] در تهران منتشر شد که در آن نسبت به اهداف و آمال بیگانگان، به ویژه «اهالی انگلیس که مکر و حیل آنها نسبت به اهالی مصر و هندوستان ظاهر و هویدا گردیده »، و مقایسۀ شرکت تنباکو با کمپانی هند شرقی که «در بدو ضبط هند به اسم تجارت، رعایای آنجا را تبعۀ خود ساختند »، به مردم ایران هشدار داده شده بود.[۸۶] بسیاری از مردم پس از انتشار شایعۀ جهاد در پی تدارک اسلحه و آذوقه برآمدند.[۸۷]
ورود شاه به جریانشاه شخصاً نامهای تند به آشتیانی نوشت و او را متهم به عوام فریبی و ریاست طلبی و «اقتباس به مجتهد تبریز و آقا نجفی اصفهانی» کرد. آشتیانی هم در پاسخ شاه نامهای محکم نوشت و «مفاسد» مداخلۀ خارجیان را برشمرد و متذکر شد که لغو حکم تحریم جز به دست میرزای شیرازی ممکن نیست. شاه که انتظار چنان پاسخی را نداشت، دوباره در نامهای دلجویانه و عذرخواهانه از وی خواست تا ماجرا را پایان یافته تلقی کند و به مردم هم اعلام کند که «این کار تمام شده و گذشته است ». آشتیانی در پاسخ به نامۀ اخیر ضمن تشکر از ناصرالدین شاه خاطر نشان کرد که مردم جز با لغو کامل امتیاز آرام نخواهند گرفت.[۸۸]
تکذیب شایعهعصر روز یکشنبه ۲۶ جمادی الاول، در پی بالا گرفتن نگرانیها از آنچه که ممکن بود در روز دوشنبه رخ دهد، آشتیانی علما و صاحبان منبر و محراب را فراخواند و از آنان خواست در مساجد و منابر این شایعه را تکذیب، و مردم را ساکت کنند.[۸۹] در ۳۰ جمادی الاول، پس از دو هفته انتظار، تلگراف کوتاهی از میرزای شیرازی رسید که در آن ضمن تشکر از شاه اظهار امیدواری کرده بود که «دست خارجه بالمره از ایران کوتاه شود ».[۹۰] این جواب که به کلی برخلاف میل دولت بود، موجب خشم ناصرالدین شاه شد.[۹۱]
توسل به قوه قهریهدولت که از عقب نشینیهای خود نتیجه نگرفته بود، مصمم به مقاومت در برابر علما و برخورد قاطع با آنان شد. در ۲ جمادی الآخر از طرف حاکم تهران به آشتیانی ابلاغ شد که یا در انظار عموم قلیان بکشد و یا شهر را ترک کند. آشتیانی یک روز مهلت خواست تا از تهران خارج شود.[۹۲] غالب علمای تهران اعلام کردند که همراه آشتیانی از شهر بیرون میروند. روز ۳ جمادی الآخر مردم برای جلوگیری از خروج آشتیانی بازارها و مغازهها را بستند و جمعیت انبوهی در اطراف خانۀ او گرد آمدند. جمعیت خشمگین و خروشان رهسپار کاخ شاه شدند و فریاد برآوردند که ما شاه را نمیخواهیم. تلاشهای نایب السلطنه در آرام کردن مردم هم بینتیجه بود. در تیراندازی نگهبانان به مردم ۷ تن کشته شدند؛ تا اینکه شاه تعهد داد ظرف ۳ روز انحصار داخلی و خارجی تنباکو را به کلی لغو کند و از آشتیانی خواست مردم را آرام کند. نزدیک غروب به کوشش آشتیانی و ملک التجار، مردم آرام و متفرق شدند.[۹۳]
رفع تحریمدولت، آشتیانی را زیر فشار گذاشت تا هرچه زودتر حکم تحریم را لغو کند؛ اما آشتیانی همچنان رفع این حکم را به میرزای شیرازی حواله میداد.[۹۴] از جملۀ این علما، شیخ فضل الله نوری بود که در ۹ جمادی الآخر ۱۳۰۹ در تلگرافی به میرزای شیرازی ضمن گزارش چگونگی ختم ماجرا و لغو امتیاز، از وی خواست تحریم را لغو کند.[۹۵]میرزای شیرازی که نمیخواست به سهولت رشتۀ کار را رها کند، بر مخالفت مداومت کرد و در پاسخ به درخواست علما، تلگرافی خطاب به آشتیانی فرستاد و از آشتیانی خواست به خط خودش تصریح کند که امتیاز به کلی مرتفع شده و «دست اجانب را از این عمل بالمره قطع نمودهاند… و الا تحریم به قوت خود باقی است».[۹۶] میرزا تلگراف هایی با همین مضمون برای علمای شهرهای دیگر نیز فرستاد.[۹۷]چند روز بعد میرزای شیرازی در تلگرافی به آشتیانی یادآور شد که باید به نیت متصدیان این قرارداد توجه داشت ودر صورتی که عین سندِ قرار داد، از فرنگیان گرفته نشود، اذن به حلیت داده نمیشود.[۹۸]به دستور شاه، ارنشتاین اعلامیهای منتشر کرد و ضمن اعلام موقوف شدن انحصار داخلی و خارجی، از کسانی که قبلاً تنباکو به شرکت فروخته بودند، خواست تنباکوی خود را پس بگیرند. با این همه، از سوی میرزای شیرازی خبری مخابره نشد. چند روز بعد (۲۲ جمادی الآخر) شاه در نامهای خطاب به نایب السلطنه و امین السلطان تأکید کرد که قرارداد به هم خورده است و به آنان دستور داد تجار و مردم را از این امر مطمئن کنند.[۹۹]
شاه دستور لغو انحصار میدهدچون خبری از جانب میرزای شیرازی نرسید، سرانجام آشتیانی و دیگر علمای تهران با ملاحظۀ اوضاع متشنج و نامعلوم شهر و احتمال تجدید آشوب و بلوا[۱۰۰]، و نیز بر اثر فشار دولت برای رفع حکم تحریم[۱۰۱]، به استناد پاسخ میرزای شیرازی به استفسار شیخ فضل الله نوری دربارۀ جواز رفع حکم تحریم درصورت برداشته شدن امتیاز[۱۰۲]، در ۲۵ جمادی الآخر ۱۳۰۹ق/۶ بهمن ۱۲۷۰ش، «از جانب میرزای شیرازی اعلان به حلیت دخانیات دادند» [۱۰۳]
نقش مرجعیتنهضت تنباکو اولین مقاومت فراگیر و در عین حال موفق مردم ایران در برابر قدرت مطلقۀ سلطنت قاجار و زمینۀ اصلی و پیش درآمد انقلاب مشروطیت به شمار میرود. علمای دینی در این پیروزی نقشی تعیین کننده و انکارناپذیر داشتند. افزون بر این باید از کوششهای روشنفکران و بازرگانان، رقابتهای روسیه و انگلستان، و تضادهای دولتمردان ایران نیز به عنوان عوامل ایجاد این حادثه و پیروزی مردم یاد کرد؛ اما در واقع، نارضایی شدید و گستردۀ مردم ایران از دولت و شخص ناصرالدین شاه اصلیترین عامل نهضت بود. این نکتهای است که حتی از دید درباریانی که در همان روزها به ثبت و ضبط وقایع نهضت پرداختهاند، دور نمانده است.[۱۰۴]دقت، ظرافت و صلابتی که میرزای شیرازی در برخورد با کمپانی رژی و در حقیقت بریتانیا از خود نشان داد، نه تنها مدیر کمپانی و دستیاران وی را «دریده سلیح و شکسته دهل» از ایران فراری داد، بلکه کابینه وقت امپراتوری بریتانیای کبیر (به ریاست لرد سالیسبوری) را نیز، که آفتاب در قلمرواش غروب نمیکرد را، با بحرانی شدید روبرو و سرنگون ساخت. معروف است که از میرزا حبیب الله رشتی از شاگردان خاص شیخ انصاری نقل شده که میفرمود: «استاد ما شیخ انصاری سه چیز داشت: علم، سیاست و زهد؛ که سیاست خود را به میرزای شیرازی داد.» [۱۰۵]
اعتمادالسلطنه دراین باره میگوید: «آفرین بر قلم جناب میرزا که بیشتر از سرنیزه دولت ایران اثر دارد.» [۱۰۶]شاید صریحترین و دقیقترین کلام در این باره گزارش لاسلز، وزیر مختار انگلستان در تهران، باشد که در همان روزها در توضیح علل نهضت، به سالیسبوری، نخست وزیر انگلستان نوشته است: «کسانی که مدت زیادی در ایران اقامت دارند، به من گفتهاند که آنان از این تنفیذ قدرت ملایان [روحانیون]، هم از جهت مخالفت با دولت و هم از جهت اطاعت بیچون و چرای مردم از اوامر آنان در موردی که شرع آن را حرام شمرده، دچار شگفتی شدهاند… برای من توضیح دادهاند که اگر نارضایی عمومی که بر سراسر ایران مستولی است، نبود، محال بود که ملایان [روحانیون] چنین قدرتی را کسب کنند. همین نارضایی مردم را بدان جا رهنمون شد که امیدوار شوند با پیروی از ملایان [روحانیون] برای ظلم و جوری که بیگمان بر آنان میرود، درمانی پیدا خواهد شد… ».[۱۰۷]
پی نوشت:
بهار، میراث خوار استعمار، صص۵۱۲-۵۱۵؛ کدی، تحریم تنباکو در ایران، صص۴۰-۴۵؛ تیموری، تحریم تنباکو، جم.
تیموری، تحریم تنباکو، ص۱۳.
نک: تیموری، تحریم تنباکو، ص۱۴.
نک: ناطق، بازرگانان در داد و ستد با بانک شاهی و رژی تنباکو، ص۶۵؛ اعتمادالسلطنه، روزنامۀ خاطرات، ص۵۴۰.
(اعتمادالسلطنه، روزنامۀ خاطرات، صص۴۶۱، ۴۷۸.
ناطق، بازرگانان در داد و ستد با بانک شاهی و رژی تنباکو، ص۸۶.
ناطق، بازرگانان در داد و ستد با بانک شاهی و رژی تنباکو، ص۲۵.
نک: تاریخ اقتصادی ایران، صص۳۸۰- ۳۸۱.
برای متن قرارداد، نک: تیموری، تحریم تنباکو، صص۲۹-۳۲؛ معاهدات و قراردادهای تاریخی در دورۀ قاجار، صص۴۱۳-۴۱۶؛ محدث، چند امتیازنامۀ عصر قاجار، صص۷۵-۷۸.
نک: فووریه، سه سال در دربار ایران، ص۲۲۰؛ تیموری، تحریم تنباکو، صص۲۸، ۱۷۷، حاشیه؛ عباس میرزا، شرح حال عباس میرزا ملک آرا، ص۱۱۴.
نک: کدی، تحریم تنباکو در ایران، ص۵۶.
(براون، انقلاب ایران، ص۴۸.
نک: شرح حال عباس میرزا ملک آرا، ص۱۱۳.
نک: کدی، تحریم تنباکو در ایران، صص۵۷-۵۸.
نک: عباس میرزا، شرح حال عباس میرزا ملک آرا، ص۱۱۳)؛ کدی، تحریم تنباکو در ایران، صص۵۷-۵۸.
ناطق، بازرگانان در داد و ستد با بانک شاهی و رژی تنباکو، ص۸۹.
نک: ناطق، بازرگانان در داد و ستد با بانک شاهی و رژی تنباکو، ص۹۰.
نک: تیموری، تحریم تنباکو، صص۳۹-۴۰.
کدی، تحریم تنباکو در ایران، ص۶۲.
کدی، تحریم تنباکو در ایران، ص۶۵.
کدی، تحریم تنباکو در ایران، ص۶۵.
کدی، تحریم تنباکو در ایران، ص۶۹.
نک کدی، تحریم تنباکو در ایران، صص۷۲، ۷۳.
نک: ناطق، بازرگانان در داد و ستد با بانک شاهی و رژی تنباکو، ص۱۰۷.
نک: تیموری، تحریم تنباکو، ص۴۴.
تیموری، تحریم تنباکو، ص۸۳؛ کـدی، تحریم تنباکو در ایران، ص۷۸.
نک: تیموری، تحریم تنباکو، صص۴۴-۴۷.
نک: نامههای تاریخی و سیاسی سیدجمال الدین اسدآبادی، صص۴۶-۵۳.
نک: اصفهانی، «تاریخ دخانیه »، همراه سدۀ تحریم تنباکو، صص۷۱-۷۵؛ تیموری، تحریم تنباکو، صص۶۸-۷۳؛ کدی، ۷۸-۹۲؛ عباس میرزا، شرح حال عباس میرزا ملک آرا، صص۱۱۴-۱۱۶؛ اعتمادالسلطنه، روزنامۀ خاطرات، ص۸۹۵.
کدی، تحریم تنباکو در ایران، ص۹۶.
نک: اعتمادالسلطنه، روزنامۀ خاطرات، ص۸۷۵؛ کدی، تحریم تنباکو در ایران، ص۹۷؛ تیموری، تحریم تنباکو، ص۷۴.
تیموری، تحریم تنباکو، ص۷۴ .
اعتمادالسلطنه، روزنامۀ خاطرات، ص۸۷۵.
کدی، تحریم تنباکو در ایران، ص۹۸.
کدی، تحریم تنباکو در ایران، ص۹۸.
نک: کدی، تحریم تنباکو در ایران، ص۱۰۴.
تیموری، تحریم تنباکو، ص۷۶؛ عباس میرزا، شرح حال عباس میرزا ملک آرا، ص۱۱۵؛ عباس میرزا، شرح حال عباس میرزا ملک آرا، ص۱۱۵.
نک: کدی، تحریم تنباکو در ایران، ص۱۰۵.
نک: کدی، تحریم تنباکو در ایران، صص۱۰۵-۱۱۴؛ تیموری، تحریم تنباکو، ص۷۸؛ عباس میرزا، شرح حال عباس میرزا ملک آرا، ص۱۱۵؛ فووریه، سه سال در دربار ایران، ص۲۲۳.
بامداد، شرح حال رجال ایران، ج۱، ص۳۳۵.
اصفهانی، «تاریخ دخانیه »، همراه سدۀ تحریم تنباکو، صص۷۷- ۷۸.
نک: صفایی، اسناد سیاسی، ص۱۰.
اصفهانی، «تاریخ دخانیه »، همراه سدۀ تحریم تنباکو، صص۸۲-۸۴.
«تاریخ دخانیه »، همراه سدۀ تحریم تنباکو، ص۸۵.
نک: اصفهانی، «تاریخ دخانیه »، همراه سدۀ تحریم تنباکو، صص۹۱-۹۵.
کدی، تحریم تنباکو در ایران، ص۱۱۸.
تحریم تنباکو در ایران، ص۱۱۹.
آدمیت، شورش بر امتیازنامۀ رژی، صص۶۰-۶۵؛ کدی، تحریم تنباکو در ایران، صص۱۱۹-۱۲۰؛ تیموری، تحریم تنباکو، ص۸۰.
تیموری، تحریم تنباکو، ص۸۰.
تیموری، تحریم تنباکو، ص۷۸؛ کدی، تحریم تنباکو در ایران، ص۱۲۴.
نک: صفایی، اسناد برگزیده، ص۱۱۸، اسناد سیاسی، ص۲۲.
نک: اصفهانی، «تاریخ دخانیه »، همراه سدۀ تحریم تنباکو، صص۹۸، ۹۹.
تیموری، تحریم تنباکو، ص۷۹.
اصفهانـی، «تاریخ دخانیه »، همراه سدۀ تحریم تنباکو، صص۹۸، ۹۹.
نک: «تاریخ دخانیه »، همراه سدۀ تحریم تنباکو، ص۸۹؛ ناظم الاسلام، تاریخ بیداری ایرانیان، ج۱، ص۳۴.
تیموری، تحریم تنباکو، ص۱۰۰.
تیموری، تحریم تنباکو، ص۱۰۳؛ کدی، تحریم تنباکو در ایران، ص۱۲۵.
تیموری، تحریم تنباکو، ص۱۰۲.
تحریم تنباکو، ص۱۰۵.
نک: امین الدوله، خاطرات سیاسی، ص۱۶۲؛ کدی، تحریم تنباکو در ایران، ص۱۲۸؛ آدمیت، شورش بر امتیازنامۀ رژی، ص۷۵.
تیموری، تحریم تنباکو، ص۱۱۳-۱۱۶؛ ناظم الاسلام، تاریخ بیداری ایرانیان، ج۱، ص۳۰، ۴۴-۴۶؛ کدی، تحریم تنباکو در ایران، ص۱۲۶؛ اصفهانی، «تاریخ دخانیه »، همراه سدۀ تحریم تنباکو، ص۱۱۹-۱۲۰.
نک: فووریه، سه سال در دربار ایران، ص۲۳۱.
اصفهانی، «تاریخ دخانیه »، همراه سدۀ تحریم تنباکو، ص۱۱۰.
امین الدوله، خاطرات سیاسی، ص۱۴۷.
تیموری، تحریم تنباکو، ص۱۰۸؛ کدی، تحریم تنباکو در ایران، ص۱۲۷.
معیرالممالک، یادداشتهایی از زندگی خصوصی ناصرالدین شاه، ص۱۷۶.
(عباس میرزا، شرح حال عباس میرزا ملک آرا، ص۱۱۶.
اعتماد السلطنه، روزنامۀ خاطرات، ص۸۹۳.
حاشیه بر «تاریخ دخانیه »، صص۱۲۲- ۱۲۳.
نک: صفایی، اسناد سیاسی، ص۳۷؛ تیموری، تحریم تنباکو، ص۱۲۴؛ کدی، تحریم تنباکو در ایران، ص۱۲۸.
نک: کدی، تحریم تنباکو در ایران، ص۱۲۸.
نک: تحریم تنباکو در ایران، صص۱۲۹- ۱۳۰؛ صفایی، اسناد سیاسی، ص۳۷؛ آدمیت، شورش بر امتیازنامۀ رژی، ص۹۵.
تیموری، تحریم تنباکو، ص۱۲۵؛ آدمیت، شورش بر امتیازنامۀ رژی، ص۹۳.
تیموری، تحریم تنباکو، صص۱۲۵، ۱۲۶.
تحریم تنباکو، ص۱۲۶.
تحریم تنباکو، ص۱۲۶.
تحریم تنباکو، ص۱۲۷؛ آدمیت، شورش بر امتیازنامۀ رژی، ص۹۳.
اصفهانی، «تاریخ دخانیه »، همراه سدۀ تحریم تنباکو، ص۱۳۰؛ ناظم الاسلام، تاریخ بیداری ایرانیان، ج۱، صص۳۵، ۳۶.
در این باره، نک: اصفهانی، «تاریخ دخانیه »، همراه سدۀ تحریم تنباکو، صص۱۳۳-۱۳۸.
«تاریخ دخانیه »، همراه سدۀ تحریم تنباکو، ص۱۳۲.
اعتمادالسلطنه، روزنامۀ خاطرات، ص۸۹۶.
اصفهانی، «تاریخ دخانیه »، همراه سدۀ تحریم تنباکو، صص۱۳۲.
«تاریخ دخانیه »، همراه سدۀ تحریم تنباکو، ص۱۳۳؛ فووریه، سه سال در دربار ایران، ص۲۳۴؛ اعتمادالسلطنه، روزنامۀ خاطرات، ص۸۹۶.
نک: اصفهانی، «تاریخ دخانیه »، همراه سدۀ تحریم تنباکو، صص۱۳۴، ۱۳۵.
نک: «تاریخ دخانیه »، همراه سدۀ تحریم تنباکو، ص۱۱۶؛ ناظم الاسلام، تاریخ بیداری ایرانیان، ج۱، ص۴۶.
برای اصل مقاله، نک: اصفهانی، «تاریخ دخانیه »، همراه سدۀ تحریم تنباکو، صص۱۱۶-۱۱۸؛ ناظم الاسلام، تاریخ بیداری ایرانیان، ج۱، صص۴۶-۴۹.
اصفهانی، «تاریخ دخانیه »، همراه سدۀ تحریم تنباکو، ص۱۳۹.
برای متن نامهها، نک: ناظم الاسلام، تاریخ بیداری ایرانیان، ج۱، صص۲۲-۳۰؛ تیموری، تحریم تنباکو، صص۱۳۵-۱۴۳؛ اصفهانی، «تاریخ دخانیه »، همراه سدۀ تحریم تنباکو، صص۱۳۹-۱۴۶.
تیموری، تحریم تنباکو، ص۱۴۴.
ناظم الاسلام، تاریخ بیداری ایرانیان، ج۱، ص۳۶.
فووریه، سه سال در دربار ایران، ص۲۳۶.
اعتمادالسلطنه، روزنامۀ خاطرات، ص۸۹۸.
نک: فووریه، سه سال در دربار ایران، صص۲۳۶-۲۳۹؛ اعتمادالسلطنه، روزنامۀ خاطرات، صص۸۹۸، ۸۹۹؛ عباس میرزا، شرح حال عباس میرزا ملک آرا، صص۱۱۷، ۱۱۸؛ اصفهانی، «تاریخ دخانیه »، همراه سدۀ تحریم تنباکو، صص۱۵۳-۱۵۸؛ کدی، تحریم تنباکو در ایران، صص۱۳۶-۱۳۹؛ تیموری، تحریم تنباکو، صص۱۵۰-۱۶۵؛ ناظم الاسلام، تاریخ بیداری ایرانیان، ج۱، ص۱۹-۲۱.
تیموری، تحریم تنباکو، صص۱۷۸-۱۸۱؛ اصفهانی، «تاریخ دخانیه »، همراه سدۀ تحریم تنباکو، صص۱۷۰-۱۷۵؛ ناظم الاسلام، تاریخ بیداری ایرانیان، ج۱، صص۴۰-۴۳.
صفایی، اسناد نویافته، ص۱۴۹.
برای متن تلگراف، نک: تیموری، تحریم تنباکو، ص۱۸۴.
نک: اصفهانی، «تاریخ دخانیه »، همراه سدۀ تحریم تنباکو، صص۱۷۸-۱۸۰؛ تیموری، تحریم تنباکو، صص۱۸۶، ۱۸۷؛ ناظم الاسلام، تاریخ بیداری ایرانیان، ج۱، صص۴۴-۴۶.
نک: اصفهانی، «تاریخ دخانیه »، همراه سدۀ تحریم تنباکو، ص۱۸۴.
نک: اعتمادالسلطنه، روزنامۀ خاطرات، صص۹۰۲-۹۰۳.
اصفهانی، «تاریخ دخانیه »، همراه سدۀ تحریم تنباکو، ص۱۸۷.
تیموری، تحریم تنباکو، ص۱۸۶.
جعفریان، حاشیه بر «تاریخ دخانیه »، صص۱۱۹، ۱۲۰.
تیموری، تحریم تنباکو، ص۱۹۲؛ اصفهانی، «تاریخ دخانیه »، همراه سدۀ تحریم تنباکو، ص۱۸۸؛ اعتمادالسلطنه، روزنامۀ خاطرات، ص۹۰۵.
نک: فووریه، سه سال در دربار ایران، ص۲۰۶؛ اعتمادالسلطنه، روزنامۀ خاطرات، صص۸۴۰، ۸۹۸؛ امین الدوله، خاطرات سیاسی، ص۱۴۷.
ابوالحسنی، تراز سیاست، ص۳۰.
اعتمادالسلطنه، روزنامه خاطرات، ص۷۹۱. نک: کدی، تحریم تنباکو در ایران، ص۱۳۰.منابع آدمیت، فریدون، شورش بر امتیازنامۀ رژی، تهران، ۱۳۶۰ش؛
ابوالحسنی، علی، تراز سیاست، جلوه هایی از سیاست و مدیریت شیخ انصاری، تهران، ۱۳۸۳ش؛
اصفهانی کربلایی، حسن، «تاریخ دخانیه »، همراه سدۀ تحریم تنباکو، به کوشش موسی نجفی و رسول جعفریان، تهران، ۱۳۷۷ش؛
اعتمادالسلطنه، محمدحسن، روزنامۀ خاطرات، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۴۵ش؛
امیری، مهراب، زندگی سیاسی اتابک اعظم، تهران، ۱۳۴۶ش؛
امین الدوله، میرزا علی خان، خاطرات سیاسی، به کوشش حافظ فرمانفرماییان، تهران، ۱۳۵۵ش؛
بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، ۱۳۴۷ش؛
براون، ادوارد، انقلاب ایران، ترجمۀ احمد پژوه، تهران، ۱۳۲۹ش؛
بهار، مهدی، میراث خوار استعمار، تهران، ۱۳۴۴ش؛
تاریخ اقتصادی ایران، به کوشش چارلز عیسوی، ترجمۀ یعقوب آژند، تهران، ۱۳۶۲ش؛
تیموری، ابراهیم، تحریم تنباکو، تهران، ۱۳۶۱ش؛
جعفریان، رسول، حاشیه بر «تاریخ دخانیه» (نک: هم، اصفهانی)؛
صفایی، ابراهیم، اسناد برگزیده، تهران، ۱۳۵۷ش؛ همو، اسناد سیاسی، تهران، ۱۳۵۵ش؛
همو، اسناد نویافته، تهران، ۱۳۴۹ش؛