۰

آیا امام حسین( علیه السلام ) در شب عاشورا خطاب به یاران خاص خود از جمله حضرت عباس فرمودند:"بیعت خود را از شما برداشتم ، شما هم اگر می خواهید بروید؟

بر طبق منابع معتبر، حسین بن على ( علیه السلام ) در طول راه از مدینه تا کربلا در مواقع مختلف، شهادت خویش را اعلان نموده بود و به یاران خود اجازه مرخصى داده و بیعت را از آنان برداشته بود،تا مبادا کسی از روی اکراه و حیا در رکاب او بماند.
کد خبر: ۱۹۶۰۹۹
۰۹:۱۸ - ۱۸ شهريور ۱۳۹۸

شیعه نیوز: بر طبق منابع معتبر، حسین بن على ( علیه السلام ) در طول راه از مدینه تا کربلا در مواقع مختلف، شهادت خویش را اعلان نموده بود و به یاران خود اجازه مرخصى داده و بیعت را از آنان برداشته بود،تا مبادا کسی از روی اکراه و حیا در رکاب او بماند. در شب عاشورا و براى آخرین بار این موضوع را با صراحت مطرح نموده و طی سخنانی خطاب به همه یاران خود از جمله یاران خاص و نزدیک به خود فرمودند:"... من بیعت خود را از شما برداشتم و به همه شما اجازه مى دهم که از این سیاهى شب استفاده کرده و هریک از شما دست یکى از افراد خانواده مرا بگیرد و به سوى آبادى و شهر خویش حرکت کند و جان خود را از مرگ نجات بخشد؛ زیرا این مردم فقط در تعقیب من هستند و اگر بر من دست بیابند با دیگران کارى نخواهند داشت ، خداوند به همه شما جزاى خیر و پاداش نیک عنایت کند..." بعد از سخنان امام ( علیه السلام )، حضرت ابوالفضل العباس( علیه السلام ) اولین نفری بود که بار دیگر وفاداری خود را تکرار کرد.! بنا براین باید گفت امام حسین ( علیه السلام ) این سخنان را خطاب به نزدیک ترین یاران خود حتی عباس ( علیه السلام ) ایراد کرده اند.

پاسخ تفصیلی

در منابع معتبری که صحبت ها و کلمات امام حسین ( علیه السلام ) را در مسیر حرکت به سوی کربلا نقل کرده اند آمده است :

حسین بن على ( علیه السلام ) که در طول راه از مدینه تا کربلا و در مواقع مختلف ، شهادت خویش را اعلان نموده بود و به یاران خود اجازه مرخصى داده و بیعت را از آنان برداشته بود، در شب عاشورا و براى آخرین بار نیز این موضوع را با صراحت مطرح نموده و در ضمن سخنانی فرمود:"... ، تاریکی شب شما را فرا گرفته است از آن استفاده کنید و هریک از شما دست یکى از افراد خانواده مرا بگیرد و به سوى آبادى و شهر خویش حرکت کند تا خداوند فرجی بنماید، زیرا این مردم فقط در تعقیب من هستند و اگر بر من دست بیابند با دیگران کارى نخواهند داشت ، خداوند به همه شما جزاى خیر و پاداش نیک عنایت کند[1]"…

و این پیشنهاد در واقع آخرین آزمایش از سوى حسین بن على ( علیه السلام ) بود و هدف امام از این کار، آزادی کامل یاران و همراهان بود تا مبادا کسی از روی اکراه و حیا در رکاب او بماند. نتیجه این آزمایش ثابت قدمی بیشتر یاران و عکس العمل زیبای آنان بود که هریک با بیان خاص وفادارى خود را نسبت به آن حضرت و استقامت و پایدارى خویش را تا آخرین قطره خون اعلان داشتند و بدین گونه از این آزمایش روسفید و سرافراز بیرون آمدند.

اولین کسى که پس از سخنرانى امام ( علیه السلام ) لب به سخن گشود برادرش عباس بن على( علیه السلام ) بود او چنین گفت :((لا اَرَانااللّه ذلِکَ اَبَداً؛)) خدا چنین روزى را نیاورد که ما تو را رها کنیم و به سوى شهر خود برگردیم )).[2]

بنا بر این طبق این نقل امام حسین ( علیه السلام ) در شب عاشورا بار دیگر به همه یاران خود فرصت تجدید نظر در انتخاب خود و انتخاب آزادانه دادند و آنان نیز با بصیرت هرچه بیشتر ماندن در کنار امام را با تمام خطرات و ضررهای دنیایی آن بر رفتن و تنها گذاشتن امام ترجیح دادند و بار دیگر از بوته سخت آزمایش سر بلند بیرون آمدند.! از این که مطابق این نقل حضرت ابوالفضل العباس( علیه السلام ) اولین نفری بود که بعد از سخنان امام وفاداری خود را تکرار و بیعت خود را تجدید کرد می توان استفاده کرد که امام حسین ( علیه السلام ) این سخنان را خطاب به نزدیک ترین یاران خود حتی عباس ( علیه السلام ) ایراد کرده اند و آنان وفاداری مجدد خود را با شجاعت تمام اعلام داشتند.


[1] . الطبری أبو جعفر محمد بن جریر (م 310)، تاریخ‏الطبری،ج‏5،ص:419:" قال: هذا اللیل قد غشیکم، فاتخذوه جملا، ثم لیأخذ کل رجل منکم بید رجل من اهل بیتى، تفرقوا فی سوادکم و مدائنکم حتى یفرج الله، فان القوم انما یطلبونی، و لو قد أصابونی لهوا عن طلب غیرى، فقال له اخوته و ابناؤه و بنو أخیه و ابنا عبد الله بن جعفر: لم نفعل لنبقى بعدک، لا أرانا الله ذلک ابدا، بداهم بهذا القول العباس بن على ثم انهم تکلموا بهذا و نحوه، ". تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم ، بیروت، دار التراث ، ط الثانیة، 1387/1967.. ؛ عز الدین أبو الحسن على بن ابى الکرم المعروف بابن الأثیر (م 630)، الکامل فی التاریخ ،ج‏4،ص:57، بیروت، دار صادر - دار بیروت، 1385/1965؛ الرازى ابو على مسکویه (م 421)تجارب الأمم، ج‏2،ص:75 تحقیق ابو القاسم امامى، تهران، سروش، ط الثانیة، 1379ش. أبو الفرج عبد الرحمن بن على بن محمد ابن الجوزى (م 597)، المنتظم فى تاریخ الأمم و الملوک، ج‏5،ص:337 ،تحقیق محمد عبد القادر عطا و مصطفى عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، ط الأولى، 1412/1992....

.[2] تاریخ‏الطبری،ج‏5،ص:419؛ تجارب‏الأمم،ج‏2،ص:75؛ الکامل،ج‏4،ص:58؛ المنتظم،ج‏5،ص:338؛ عبد الرحمن بن محمد بن خلدون (م 808) دیوان المبتدأ و الخبر فى تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأکبر، ج‏3،ص:30، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دار الفکر، ط الثانیة، 1408/1988.

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: