شیعه نیوز: بی گمان امتیازاتی؛ مانند: انتقال مقام امامت به نسل امام حسین( علیه السلام )، شفا در تربت آن حضرت، استجابت دعا نزد قبرش و...، از طرف خداوند به امام حسین ( علیه السلام ) اعطا شده است، و دلیلی وجود ندارد تا اثبات کند، این امتیازات بر اساس اختلاف مقام امام حسین ( علیه السلام ) با دیگر امامان معصوم ( علیه السلام ) بوده باشد. اما این که چه عاملی- با فرض یکسان بودن مقامات آنها- در این امتیازات دخالت داشته، باید گفت: بزرگداشت امام حسین ( علیه السلام ) بزرگداشت تمام اهل بیت و دیگر امامان( علیه السلام ) است و توجه بیشتر به کربلا توجه بیشتر به درسهای جامعی است که کربلا به انسانها میدهد؛ از این جهت کسی که از امام حسین ( علیه السلام ) یاد می کند، گویی تمام معصومان را مورد توجه قرار داده است.
همچنین بدون تردید امام حسین( علیه السلام ) در کربلا به فجیع ترین وضع ممکن به شهادت رسید، و تمامی مصائب و مشکلاتی که در طول تاریخ برای پیامبران و امامان وجود داشته، تنها بخشی از جنایات موجود در کربلا است. پس این فجیع ترین حادثه ها باید با بهترین عزاداری ها همراه باشد، تا حق صاحبش ادا شود. از این جهت رویکرد امامان اقامه عزا به بهترین شکل ممکن بوده است.
پاسخ تفصیلی
این پرسش حاوی چند سؤال است؛ مانند این که آیا در روایات حساب ویژهای برای امام حسین( علیه السلام ) باز شده است؟ و یا این که آیا این امتیازات ویژه با معصوم بودن امامان( علیه السلام ) دیگر سازگاری دارد؟
اگرچه مطلب اخیر کاربر محترم فاقد مدرک روایی است، اما شکی نیست که در متون روایی احادیث فراوانی، بیانگر امتیازات ویژه امام حسین( علیه السلام ) هستند و این درحالی است که این امتیازات در مورد سایر معصومان ( علیه السلام ) به این شکل وارد نشده است؛ از جمله:
الف. انتقال مقام امامت به نسل امام حسین( علیه السلام ): از حضرت امام محمّد باقر و امام صادق( علیه السلام ) روایت شده است: خداى سبحان در عوض شهادت امام حسین( علیه السلام ) مقام امامت را نصیب ذریه آن بزرگوار نمود، شفاء امراض را در تربت مقدس آن حضرت و مستجاب شدن دعا را نزد قبر مبارک آن بزرگوار قرار داد.[1]
ب. شفا در تربت امام حسین( علیه السلام ): در روایت پیشین به این امر تصریح شده بود که خداوند به پاس قدردانی از کاری که امام حسین( علیه السلام ) انجام داده بود، تربتش را شفای دردها قرار داده است.
اهمیت این پاداش آنگاه روشن میشود که بدانیم از نظر فقه اسلام، خوردن خاک حرام است، و تنها خوردن کمی از تربت سیدالشهداء به قصد شفا، از این حکم استثنا شده است.[2]
ج. استجابت دعا نزد قبر سیدالشهداء( علیه السلام ): استجابت دعا از جمله امتیازاتی است که نه تنها در حدیث امام باقر و امام صادق( علیه السلام ) به آن تصریح گردیده، بلکه در روایتی بیان شده است که امام هادى( علیه السلام ) در زمان بیماری، کسى را به حائر حسینی[3] فرستاد، تا برای شفای حضرتش در آن جا دعا کند. متن روایت از این قرار است:
"ابوهاشم جعفری که از اصحاب امام هادی( علیه السلام ) است، میگوید: وقتی امام هادی بیمار بود به من فرمود که کسی را برایم به حائر حسینی بفرستید تا دعا کند. ابوهاشم این ماجرا را به علی بن بلال گفت. او گفت: امام هادی خود حائر حسینی است؛ یعنی دارای حرمت است. ابوهاشم باز به نزد امام برگشت و ماجرای دیدارش با علی بن بلال را بازگو کرد. حضرت فرمود: رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) که حرمت او و هر مؤمنی بزرگ تر از حرمت خانه خدا است، کعبه را طواف میکرد و حجرالاسود را میبوسید و خدای سبحان به او فرمان داده بود که در عرفه وقوف کند".[4]
د. نماز در حائر حسینی: این نکته را میدانیم که نماز در مسافرت با شرایطی که در رساله های عملیه آمده شکسته است، اما مسافر میتواند در چهار مکان نمازش را شکسته یا تمام بخواند. که یکی از آنها حائر حسینی است.[5] روایاتی که در این باره وارد شده،[6] اساس چنین حکمی است و بیانگر اهمیت و ویژگیِ حرم و مرقد مطهر سالار شهیدان است.
بر این اساس نوبت به این سؤال می رسد که عصمت امامان( علیه السلام ) چگونه با برتری مقام امام حسین( علیه السلام ) از دیگر امامان سازگاری دارد؟
در پاسخ باید گفت: اگرچه همه معصومان دارای مقام ولایت تکوینی اند و از عصمت برخوردارند، اما هیچ محذوری وجود ندارد که مقام عصمت و ولایت آنها در یک رتبه نباشد و به اصطلاح علمی در مرحله ثبوت هیچ امتناعی ندارد که مقام ولایت به نحو تشکیک برای آنها ثابت باشد و مقام عصمت یکی بیشتر از دیگری باشد، ولی دلیلی در دست نیست که این مسئله را ثابت کند. به عبارت دیگر؛ اگرچه فی حد نفسه اشکالی ندارد که مقام عصمت یک امام بالاتر از دیگر امام باشد و به همین جهت امتیازات ویژهای را به خود اختصاص دهد، اما دلیلی وجود ندارد که اثبات کند این امتیازاتی که به یک امام داده شده است و به امام دیگر داده نشده، حتماً بر اساس اختلاف مقامات آنها بوده، بلکه این احتمال قویاً داده می شود که مقامات ولایت و عصمت آنها یکسان بوده است، اما عامل دیگری اقتضا کرده که خداوند ویژگیهای یاد شده را به امام حسین( علیه السلام ) داده باشد.
اما چه عاملی با فرض یکسان بودن مقامات آنها در این امتیازات دخالت داشته است؟ مطالب زیر می تواند پاسخ این سئوال را در اختیار شما قرار دهد:
- معصومان به جهت این که الگویی کامل برای هدایت انسانها هستند، باید در هر شرایط و موقعیت، بهترین رفتار و روش را در معرض دید انسانها قرار دهند تا آنها عملاً بیاموزند که در شرایط متفاوت باید چه رفتار مناسبی را اتخاد کنند، زمان جنگ صلح نکنند و زمان صلح، جنگ و... به عبارت دیگر؛ با این که همه امامان جلوه کاملى از صفات و اسمای الاهى بودهاند، شرایط خاص و ویژگیهای زمانه، باعث می شد که جنبهای از شخصیت آنها تجلی پیدا کند و به فعلیت برسد و آنان مظهر یک اسم از اسمای الاهی شوند. در این بین موقعیت و شرایط امام حسین( علیه السلام ) بسیار ویژه بوده است. در این شرایط امام توانست هم اسلام را از نابودی نجات بخشد و هم تمام ابعاد اسلام واقعی را عملاً برای جهانیان ترسیم نماید و به نمایش بگذارد؛ یعنی در حادثه کربلا، خصوصاً روز عاشورا ما شاهد بروز و ظهور همه فضائل و خوبیها از وجود مقدس امام حسین( علیه السلام ) و یارانش هستیم، در حالی که برای امامان( علیه السلام ) دیگر این شرایط و امکان فراهم نشد که همه ویژگیها و فضائل خود را در معرض دید حقیقت جویان قرار دهند، و این البته به مقتضای وظیفهای بود که برعهده آنان بود که هر شرایط خاص، رفتار خاصی را هم میطلبید و آنان موظف بودند الگوی رفتاری مناسب همان شرایط را به بشریت ارائه دهند؛ یعنی این محدودیت از سوی شرایط بوده که رفتار الگویی محدودی را اقتضا میکرده است. بدین ترتیب جامع ترین درس ها از امام حسین به ما رسیده است. از این جهت بزرگداشت امام حسین( علیه السلام ) بزرگداشت تمام اهل بیت( علیه السلام ) و دیگر امامان( علیه السلام ) بوده است و توجه بیشتر به کربلا توجه بیشتر به درسهای جامعی است که کربلا به انسانها میدهد و هدف آن است که این درسها فراموش نگردد.
از این جهت کسی که از امام حسین( علیه السلام ) یاد می کند، گویی تمام معصومین را مورد توجه قرار داده است.
- شکی نیست که امام حسین( علیه السلام ) در کربلا به فجیع ترین وضع ممکن به شهادت رسیده است و تمامی مصائب و مشکلاتی که در طول تاریخ برای پیامبران و امامان وجود داشته تنها بخشی از جنایات موجود در کربلا است. [7] پس این فجیع ترین حادثه ها باید با بهترین عزاداری ها همراه باشد تا حق صاحبش ادا شود. از این جهت رویکرد امامان( علیه السلام ) اقامه عزا به بهترین شکل ممکن بوده است.[8]
[1]. إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى عَوَّضَ الْحُسَیْنَ( علیه السلام ) مِنْ قَتْلِهِ أَنْ جَعَلَ الْإِمَامَةَ فِی ذُرِّیَّتِهِ وَ الشِّفَاءَ فِی تُرْبَتِهِ وَ إِجَابَةَ الدُّعَاءِ عِنْدَ قَبْرِه...؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج44، ص221.
[2]. توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج2، ص598، مسئله 2628.
[3]. در لغت، «حائر» جاى مطمئنى است که آب در آن نگهدارى و جمع مىشود. به معناى سرگردان هم آمده است، از ریشه حیران. در قدیم به کربلا «حیر» نیز گفته مىشده است، نک: ابن منظور، لسان العرب؛ سفینة البحار، ج1،ص 358 .در اصطلاح فقهى و عبادى، به محدوده حرم حسینى و اطراف آن که شامل قبر مطهر، صحن، رواقها و موزه و...است، چه قسمتهاى قدیم و چه جدید، حائر اطلاق مىشود. برخى هم حد حایر را همان محدوده حرم دانستهاند، نه بیشتر. تناسب تاریخى این نام براى حرم سید الشهدا آن است که وقتى در زمان متوکلعباسى و به دستور او براى تخریب آثار قبر و متفرق ساختن شیعه از تجمع پیرامون آن مرقد مطهر و الهام بخش، که کانون خطرى براى خلافت جور شده بود، به آن منطقه آب بستند، آب به آن محل که مىرسید از پیشروى باز مىماند و روى هم انباشته مىشد و برمىگشت و مثل دیوارى، آب گرد قبر مىایستاد و محوطه قبر همچنان خشک بود (زرکلى، الاعلام، ج8، ص30، پاورقى؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج50، ص225 و همان، ج86، ص89؛ سفینة البحار، ج1، ص358) و چون محل جمع شدن آب را حایر گویند، محدوده قبر آن حضرت حائر نام گرفت. نک: محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، واژه حائر.
[4]. گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم( علیه السلام )، فرهنگ جامع سخنان امام هادی ( علیه السلام )، ص475.
[5]. توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج1، ص728، مسئله 1356؛ میلانی، سید محمد هادی، محاضرات فی فقه الإمامیة، ج1، ص314.
[6]. حر عاملى، شیخ محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج8، ص531؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار،ج 86،ص 88؛ شیخ مفید، المزار، ص140.
[7]. أَنَا ابْنُ مَنْ بَکَتْ عَلَیْهِ مَلَائِکَةُ السَّمَاءِ- أَنَا ابْنُ مَنْ نَاحَتْ عَلَیْهِ الْجِنُّ فِی الْأَرْضِ وَ الطَّیْرُ فِی الْهَوَاء...؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، مؤسسة الوفاء، بیروت، لبنان، 1404 هـ ق، ج45، ص174.
[8] برای آگاهی بیشتر، ر. ک: ترخان، قاسم: نگرشی عرفانی، فلسفی و کلامی به شخصیت و قیام امام حسین ( علیه السلام )، ص 105- 142.