شیعه نیوز: محمد بن يعقوب بن إسحاق كلينی از دانشمندان و محدّثان برجسته شیعه با اصالتی ایرانی در نیمه دوم قرن سوم و اوایل قرن چهارم است. او در روستای کلین در اطراف شهرری به دنیا آمد و در بغداد از دنیا رفت. اندیشمندان بزرگی او را ستایش کردهاند که این خود نشان از شخصیت والای او دارد.
کلینی صاحب شش اثر است که عموم آنها امروزه وجود ندارند. البته کتاب کافی به عنوان مهمترین اثر کلینی قرنها است که مورد مراجعه و بررسی حدیثشناسان است.
پاسخ تفصیلی
محمد بن يعقوب بن إسحاق كلينی رازی[1] با کنیه ابو جعفر شناخته میشد.[2] تاریخ دقیق ولادت او مشخص نیست.[3] با این حال قطعی است که او در نیمه دوم قرن سوم به دنیا آمده است. کلینی در روستای کلین از توابع شهرری به دنیا آمد و به همین جهت به کلینی معروف شد.[4] بنابر این کلینی ایرانی است.
پدر او از علمای شهرری بود و در روستای کلین سکونت داشت و در همانجا نیز دفن شد.[5]
متأسفانه از زندگی این دانشمند بزرگوار و افتخار عالم تشیّع، اطلاعات زیادی در دسترس نیست و به همین دلیل نقاط مبهمی در زندگی ایشان وجود دارد.
البته آنچه کلینی را به ملت اسلامی در طول قرنها معرفی کرد، کتاب «کافی» است و این کتاب، کافی است تا برجستگی علمی او را به ما بشناساند.
از تاریخ زندگی او میتوان استفاده کرد که او دوران غیبت صغرا را درک کرده و با نواب خاص امام زمان(عج) هم عصر بود، حتی برخی معتقدند که ایشان کتاب کافی را بر امام زمان عرضه داشت.[6]
کلینی در شهر خود، بزرگ علمای آنجا بود.[7] همچنین از اجازههای مختلفی که در نقل حدیث از افراد مختلف داشت و با توجه به مشایخ او، میتوان حدس زد که به شهرهای مختلفی سفر کرده است. در نهایت او برای طلب علم به بغداد که به نوعی مرکزیت علمی آن روز در جهان اسلام بود، هجرت کرد.[8]
کلینی در کلام بزرگان
کلینی از جمله افرادی بود که بزرگان بسیاری، زبان در مدح او گشودند و قطعاً این تأییدها، ما را در شناخت بهتر کلینی کمک خواهد کرد. در اینجا تعداد محدود و مختصری را نقل میکنیم.
نجاشی به عنوان یکی از بزرگترین رجالیهای شیعه در مورد کلینی میگوید: «کلینی، مورد اعتمادترین و دقیقترین شخص در نگارش حدیث بود».[9] شبیه همین گفتار از رجالیون دیگر نیز نقل شده است.[10] شیخ طوسی نیز کلینی را ثقه و آشنای با اخبار معرفی میکند.[11] سید بن طاووس از کلینی به عنوان فردی نام میبرد که همگان بر ثقه و امانتدار بودنش در حدیث اتفاق نظر دارند.[12]
عظمت و بزرگى كلينى در ميان اهل تسنن نیز به قدرى است كه ابن اثير، او را در قرنی که کلینی در آن میزیسته، به عنوان مشهورترین، و تأثیرگذارترین شخصیت شیعی معرفی میکند.[13]
مشایخ و تألیفات کلینی
کلینی از مُحَدّثان بزرگ شیعه میباشد و مشایخ او نیز اهمیت بسزایی دارند که البته بررسی همه آنها مجال دیگری میطلبد. اما به صورت کلی میتوان گفت که او بیشتر روایات خود را از علی بن إبراهيم بن هاشم قمّی، و محمد بن يحيى عطار اشعری نقل میکرد. همچنین از برجستههای مشایخ او میتوان أبو العباس محمد بن جعفر رزّاز، أبو علی أحمد بن إدريس اشعری، حميد بن زياد، و أبو سليمان داود بن كوره قمّی، أحمد بن محمد عاصمی، حسين بن محمد اشعری، هستند.[14]
پیرامون تألیفات او نیز باید گفت؛ بنابر آنچه نقل شده او شش کتاب نوشته است:
1. الكافی 2. تفسير الرؤيا 3. الرد على القرامطة 4. رسائل الائمة 5. كتاب الرجال 6. ما قيل فی الأئمة من الشعر.
تمام این کتابها، از بین رفتهاند و امروزه تنها از طریق نامی که از آنها در کتابهای دیگر وجود دارد، وجودشان به دست میآید. با این حال معروفترین و مهمترین کتابی که کلینی نوشته است، کتاب «کافی» میباشد که امروزه در دسترس است.[15] کلینی حدود بیست سال از عمر شریف خود را برای جمعآوری و نگارش این کتاب صرف کرده است[16] و این نشان از اهمیت و ارزش این کتاب دارد.
اکنون به اختصار، نکاتی درباره این کتاب را به استحضار میرسانیم:
1. کتاب «کافی» از جمله کتابهای چهارگانه بوده که از بیشترین اعتبار در میان منابع حدیثی شیعی برخوردارند و شاید کافی از دیگر کتب اربعه ارزشمندتر باشد؛ زیرا نگارش آن از دیگر کتب اربعه مقدم بوده و نیز در زمان غیبت صغری نگارش یافته و این دسترسی و کوتاه بودن سلسله سند، اعتماد انسان به این کتاب را بیشتر میکند.
2. از مقدمه کلینی بر کافی اینگونه برمیآید که او خواهان نگارش کتابی بوده که شامل همه بخشهای علم دين باشد تا مرجعی برای رهجویان گردد و هر كه طالب علم دين و عمل به آن است، بتواند از آن استفاده کند.[17]
3. چینش این کتاب به خصوص در آن زمان، به صورت باب باب و در اصول و فروع، امری در خور توجه است و این کتاب را بر بسیاری از کتابهای متأخر نیز برتری داده است و البته نشان از زحمات بسیار مؤلّف دارد و کمک شایانی به مراجعه کنندگان آن کتاب میکند.
4. در این کتاب؛ سند روایات ذکر شده است. و عبارت «عدة من اصحابنا» و یا «جماعة من اصحابنا»، اشاره به افرادی مشخص دارد که از مشایخ ایشان میباشند. فیض کاشانی در این مورد می گوید: «کلینی خود را ملزم کرده بود که در همه روایات – جز موارد نادر- سلسله سند میان خود و معصوم را ذکر کند».[18] البته این به معنای تأیید همه احادیث این کتاب نیست بلکه احادیث ضعیف و غیر قابل استناد نیز در میان احادیث آن وجود دارد و این منافاتی با ارزش این کتاب و نویسنده آن ندارد؛ لذا میبینیم علامه مجلسی با تعریفی شایانی که از ایشان میکند در کتاب «مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول» برخی از احادیث کافی را ضعیف، مرسل و... میخواند.
وفات کلینی
کلینی در سال ۳۲۸ق[19] و بنابر قول دیگری ۳۲۹ق در بغداد از دنیا رفت و در همان شهر در کنار باب الکوفه به خاک سپرده شد.[20]
[1]. امين، سيد محسن، أعيان الشيعة، ج 10، ص 99، بيروت، دار التعارف للمطبوعات، 1406ق.
[2]. شیخ طوسی، الفهرست، محقق، مصحح، آل بحر العلوم، سید محمد صادق، ص 395، نجف، المکتبة المرتضویه، چاپ اول، بیتا.
[3]. حسينى جلالى، سيد محمد حسين، فهرس التراث، ج 1، ص 372، قم، دليل ما، 1422ق.
[4]. أعيان الشيعة، ج10، ص 99.
[5]. همان.
[6]. برای اطلاعات بیشتر ر.ک: 2785؛ عرضه کتاب کافی بر امام زمان(عج)
[7]. سبحانى، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج 4، ص 478، قم، مؤسسه امام صادق، 1418ق.
[8]. أعيان الشيعة، ج 10، ص 99.
[9]. نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 377، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، 1365ش.
[10]. ر.ک: علامه حلى، خلاصة الاقوال، ص 145، قم، دار الذخائر، 1411ق؛ ابن داود حلى، کتاب الرجال، ص 341، انتشارات دانشگاه تهران، 1383ق.
[11]. الفهرست، ص 395.
[12]. ابن طاووس، علی بن موسی، کشف المحجة لثمرة المهجة، محقق، مصحح، حسون، محمد، ص 219، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، 1375ش.
[13]. ابن اثیر جزری، مبارک بن محمد، جامع الأصول فی أحاديث الرسول، ج 12، ص 895، مكتبة الحلواني، مطبعة الملاح، مكتبة دار البيان، دارالفکر، چاپ اول، بیتا.
[14]. موسوعة طبقات الفقهاء، ج 4، ص 479.
[15]. برای اطلاعات بیشتر ر.ک:1528؛ احادیث کتاب شریف کافی
[16]. رجال ابن داود، ص 341.
[17]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 8، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[18]. فیض کاشانی، محمد محسن، الوافی، ج 1، ص 31، اصفهان، کتابخانه امام أمیر المؤمنین علی(ع)، چاپ اول، 1406ق.
[19]. الفهرست، ص 395.
[20]. رجال النجاشي، ص 377.
T