شیعه نیوز: عبدالله بن ابیمنصور انصارى معروف به «خواجه عبدالله انصاری» و یا «پیر هرات» در شهر هرات متولد شد و در همانجا نیز از دنیا رفت. او از صوفیان بزرگ زمان خود بود و در عبادات و مناجات، بسیار تلاش میکرد.
از آثارش چنین برمیآید که او در علوم مختلف دینی، متبحر و برخلاف بسیاری از صوفیان، در دانش حدیث نیز صاحبنظر بود.
از او آثار مهمی برجای مانده که امروزه نیز مورد توجه پژوهشگران و عموم مردم است.
پاسخ تفصیلی
عبدالله بن ابیمنصور انصارى هروى با کنیه ابواسماعیل[1] در میان عموم مردم، به خواجه عبدالله انصاری شهرت دارد. خواجه عبدالله که به «شیخ الاسلام» نیز معروف است؛[2] از نوادگان ابو ایوب انصاری؛ صحابه پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) بود.[3]
خواجه عبدالله انصاری در سال 396 هجری[4] و به قولی 395 هجری[5] در افغانستان امروزی که در آن زمان، بخشی از ایران بود، متولد شد.[6]
این عالِم اسلامی؛ از صوفیان بزرگ زمان خود بود[7] و در عبادات و مناجات، بسیار تلاش میکرد.[8]
از آثار او چنین بر میآید که در علوم مختلف دینی، متبحر و صاحبنظر بود.[9] و برخلاف بسیاری از صوفیان، در حدیث نیز دارای معلومات بسیار و حتی صاحبنظر بوده است.[10]
از او نقل شده است که کتاب ترمذی را بهتر از دو صحیح بخاری و مسلم میدانسته و زمانی که علت را جویا شدند، چنین گفت:
«از صحیح بخاری و مسلم، تنها کسانی میتوانند استفاده کنند که به علم حدیث آشنایی کامل داشته باشند. برخلاف کتاب ترمذی که برای همه افراد قابل استفاده میباشد؛ هم عالمان و فقیهان و هم غیر ایشان، میتوانند از این کتاب استفاده کنند».[11]
خواجه عبدالله، عالم در ادبیات فارسی، عربی و شعر بود. حتی از ایشان نقل شده است که شش هزار شعر از در حافظه داشت.[12] مذهب وی حنبلی بود و مردم را نیز به این مذهب توصیه میکرد.[13] وی کتابی هم در سیره احمد بن حنبل به نگارش در آورد.[14]
خواجه عبدالله ملاحظه هیچ حاکم و پادشاهی را نمیکرد و با صراحت و جدیت با منکرات آنها، برخورد میکرد. این عمل او موجب دشمنیهای بسیار با او شد که حتی چندین مرتبه، دشمنانش قصد جان او را کردند.[15]
در نهایت خواجه عبدالله انصاری در سال 481 هجری در شهر هرات[16] درگذشت.[17]
آثار خواجه عبدالله انصاری
از خواجه عبدالله انصاری آثار بسیاری بر جای مانده است که هر کدام بر سبق و سیاقی نوشته شده است. در این مختصر، به تعدادی از آنها اشاره میکنیم:
1. مناجاتنامه: این کتاب که به «الهینامه» نیز معروف است، امروزه در میان عموم مردم، معروفترین کتاب خواجه عبدالله انصاری به شمار آمده و بنابر روش و مدل این کتاب، مناجاتنامههای دیگری نیز نگاشته شده است.
این کتاب برای اقشار مختلف قابل استفاده است. هم انسانهای عارف و خواص میتوانند از این کتاب استفاده کنند و هم مردمانی با معلومات کمتر.
سبک و ساختار این رساله و همچنین مشابهت برخی عبارات و مطالب آن با دیگر آثار خواجه عبدالله و نیز تکرار بسیاری از بندهای آن در سایر کتابهای او در انتساب آن به خواجه جای تردیدی باقی نمیگذارد. اما طرف دیگر این امر نشان از آن دارد که این رساله تألیف مستقلی نیست، بلکه گزیدهای از مناجاتها و کلمات قصار عرفانی او است که در سدههای بعد، به همّت مریدان یا علاقهمندان او جمعآوری شده است.
الهینامه که از قدیمیترین و مهمترین متون عرفانی فارسی است، شامل مناجاتها، دعاها و سخنان وجدآمیز عرفانی در قالب نثری مسجع و موزون است؛ از اینرو هم از لحاظ عرفانی و هم از نظر ادبی اثری ارزشمند است.
2. منازل السائرین: کتاب دیگری از خواجه عبدالله وجود دارد که مهمتر از کتابهای دیگر میباشد.
خواجه عبدالله علت نوشتن این کتاب را چنین میگوید: «تعدادی از مشتاقان بر وقوف در منازل سیرکنندگان به سمت خداوند، و فقراء[18] اهل هرات، به دفعات درخواست میکردند که این منازل را برایشان تبیین کنم. بعد از استخاره کردن و کمک خواستن از خداوند، درخواست آنها را پذیرفتم.[19]
خواجه عبدالله تألیف دیگرى نیز در بیان مقامات و منازل أهل سیر و سلوک به نام «صد میدان» دارد،که به زبان فارسی است و 27 سال پیش از تألیف «منازل السائرین» تحریر شده است. این دو اثر در 51 موضوع متحد و در 49 مطلب مختلف هستند، و پیدا است که صد میدان براى مبتدیان طریق تصوف و منازل السائرین براى سالکین غیر مبتدی، تنظیم و تألیف شده است.[20]
خواجه عبدالله، در کتاب منازل السائرین، مقامات و منازل را در ده بخش قرار داده است، که بیانگر اصول هستند. این کتاب از بدایات آغاز میشود و به نهایات پایان مییابد. و هر یک از این بخشها خود داراى ده باب است، و اینگونه کتاب در مجموع مشتمل بر صد باب میباشد. مطالب هر یک از این أبواب به نوبه خود در سه درجه تنظیم شده است: درجه عامه، درجه سالک و درجه محقق.[21]
در برخی از کتابها نقل شده است؛ ابن تیمیه که برای خواجه عبدالله احترام قائل بود، به سبب این کتاب و مطالب آن، خردهها بر خواجه گرفته و او را مذمت کرد.[22]
3. تفسیر: از خواجه عبدالله مطالب تفسیری نیز نقل شده است که رشیدالدین میبدی بر مبنای آنها، تفسیر «کشف الاسرار و عدة الابرار» را نوشته است. رشیدالدین میبدی در ابتدای تفسیر خود چنین میگوید: «کتاب شیخ الاسلام ... عبدالله بن محمد انصاری را دیدم و آنرا به جهت لفظ، معنا، تحقیق و ترصیع، در حد اعجاز یافتم و تنها مشکل آن ایجاز بسیار زیاد آن بوده است و خواجه بسیار مختصرنویسی کرده است. این ایجاز، خواننده را به هدفش نمیرساند؛ در نتیجه تصمیم گرفتم کلام ایشان را گسترش و شرح داده و میان تفسیر و لطافت گفتارها جمع کنم».[23]
4. طبقات الصوفیه؛[24] این کتاب درباره احوال و اقوال مشایخ تصوف، به زبان فارسی هروی است.
5. ذم الکلام؛ این کتاب در تبیین اصول دین[25] و در نکوهش علم کلام، مباحثات و مناظرات آن است.[26]
6. صد میدان؛ خواجه در صد میدان به ایجاز و در قالب نثر شیرین و دلنشین پارسى، مراحل و منازل سیر و سلوک و مقامات سالکان را ذکر کرده است.[27]
علاوه براینها، کتابها و جزوات بسیار دیگری نیز از خواجه عبدالله نقل شده است: نصایح، زاد العارفین، کنز السالکین، قلندر نامه، محبت نامه، هفت حصار، رساله دل و جان.[28]
[1]. جامى، عبدالرحمن، نفحات الأنس، محقق، مصحح، ولیام ناسولیس، مولوى غلام عیسى، مولوى، عبدالحمید، ص 376، کلکته، مطبعه لیسى، 1858م.
[2]. أبییعلى، محمد بن محمد، طبقات الحنابلة، محقق، حامد فقی، محمد، ج 2، ص 247، بیروت، دارالمعرفة، بیتا.
[3]. ذهبی، محمد بن أحمد، تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، محقق، بشار عوّاد، ج 10، ص 489، دارالغرب الإسلامی، چاپ اول، 2003م.
[4]. ابن نقطة حنبلی بغدادی، محمد بن عبدالغنی، التقیید لمعرفة رواة السنن و المسانید، محقق، الحوت، کمال یوسف، ج 1، ص 323، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، چاپ اول، 1408ق.
[5]. ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، محقق، عطا، محمد عبدالقادر، عطا، مصطفی عبدالقادر، ج 16، ص 278، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1412ق.
[6]. عادل نویهض، معجم المفسرین من صدر الإسلام و حتى العصر الحاضر، ج 1، ص 323، بیروت، مؤسسة نویهض الثقافیة للتألیف و الترجمة و النشر، چاپ سوم، 1409ق.
[7]. ابو الفلاح حنبلی دمشقی، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، تحقیق، الأرناؤوط، ج 5، ص 349، دمشق، بیروت، دار ابن کثیر، چاپ اول، 1406ق.
[8]. المنتظم، ج 16، ص 278.
[9]. ذهبی، محمد بن أحمد، سیر أعلام النبلاء، ج 14، ص 41، قاهره، دارالحدیث، 1427ق.
[10]. أبوالفرج جوزی، عبدالرحمن بن علی، مناقب الإمام أحمد، محقق، ترکی، عبدالله بن عبدالمحسن، ج 1، ص 698، دار هجر، چاپ دوم، 1409ق.
[11]. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 11، ص 67، بیروت، دارالفکر، 1407ق.
[12]. نفحات الأنس، ص 379.
[13]. تاریخ الإسلام وَ وَفیات المشاهیر وَ الأعلام، ج 10، ص 489.
[14]. زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج 4، ص 122، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، 1989م.
[15]. تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، ج 10، ص 489.
[16]. معجم المفسرین من صدر الإسلام و حتى العصر الحاضر، ج 1، ص 323.
[17]. طبقات المفسرین العشرین، ج 1، ص 58.
[18]. فقیر در ادبیات عرفانی، معنایی غیر از معنای عرفی این کلمه را دارد.
[19]. انصارى، خواجه عبدالله، منازل السائرین، محقق، على شیروانى، ص 26، تهران، دارالعلم، چاپ اول، 1417ق.
[20]. منازل السائرین، مقدمه، ص 14.
[21]. همان.
[22]. تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، ج 10، ص 489.
[23]. رشیدالدین میبدی، احمد بن ابیسعد، کشف الأسرار و عدة الأبرار، تحقیق، حکمت، علی اصغر، ج 1، ص 1، تهران، امیر کبیر، چاپ پنجم، 1371ش.
[24]. اسم حاجی خلیفة، مصطفى بن عبد الله، کشف الظنون عن أسامی الکتب و الفنون، ج 2، ص 1967، بغداد، مکتبة المثنى، 1941ق.
[25]. محمد بن ابىبکر دمشقى (ابن قیم الجوزیة)، مدارج السالکین، محقق، مصحح، عبد الغنى محمد على الفاسى، ص 167، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1425ق.
[26]. زرین کوب عبد الحسین، سر نى، ج 1، ص 442، تهران، علمى، چاپ هفتم، 1387ش.
[27]. صفى الدین محمد طارمى، انیس العارفین (تحریر منازل السائرین)، مقدمه مصحح ص 14، محقق، مصحح، على اوجبى، تهران، روزنه، 1377ش.
[28]. علی اکبر دهخدا، لغت نامه دهخدا، بخش اعلام، کلمه انصاری هروی، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ دوم، 1377ش
T