شیعه نیوز: برخی منابع تاریخی با تفاوتهایی به زمان تقریبی تاریخ زندگی پیامبران اولوالعزم(علیه السلام ) و نیز برخی از دیگر پیامبران پرداختهاند:
1. حضرت آدم ابوالبشر(علیه السلام ): راجع به مدت زمان عمر حضرت آدم در تورات آمده است که عمر آدم نهصد و سی سال بوده است.[1] همچنین در نقل دیگری چنین آمده است: حضرت آدم روز جمعه در همان ساعتی که خلق شده بود، در سن 930 سالگی از دنیا رفت.[2]
2. نوح نبی(علیه السلام ) مسنترین پیامبر الهی - دست کم به غیر از آدم(علیه السلام ) - بود؛ و از اینرو به شیخ الانبیاء معروف شد. بر اساس تصریح قرآن کریم، کمترین سنی که برای حضرتشان میتوان در نظر گرفت، 950 سال است، اما با این وجود در مقدار سن او اختلاف وجود دارد.
2- 1. براساس برخی گزارشها آنحضرت 2300 سال عمر کرد؛ یعنی 850 سال قبل از نبوت، 950 سال نبوت، و 500 سال بعد از طوفان و بعد از پایین آمدن از کشتی.[3]
2- 2. گزارش دیگر اما میگوید: نوح 2500 سال عمر کرد، یعنی 850 سال قبل از نبوت، 950 سال بعد از نبوت و در حال تبلیغ، 200 سال بعد از ناامیدی از هدایت مردم و در حال ساخت کشتی، و 500 سال بعد از طوفان.[4]
البته برخی گزارشها، این 2500 سال را به شیوه دیگری تفکیک میکنند:
850 سال قبل از نبوت، 950 سال بعد از نبوت و هنگام تبلیغ، و 700 سال بعد از طوفان.[5]
2- 3. گزارش سوم سن ایشان را 2450 سال اعلام میکند.[6]
2- 4. برخی گزارشها عمر نوح را همان 950 سال اعلام شده در قرآن میداند، و معتقد است که این آیه ناظر به تمام عمر حضرتشان بود، نه فقط مدت رسالت و تبلیغ ایشان:
نوح هنگام نبوت 480 ساله بود و 120 سال مردم را به پیامبرى خویش خواند. آنگاه خدای متعال او را مأمور به ساختن کشتى نمود و 600 ساله بود که طوفان شروع شد و پس از طوفان نیز 350 سال دیگر زیست.[7]
2- 5. برخی هم در مجموع سن نوح بین 1450 سال تا 2800 اعلام کردهاند. [8]
3. حضرت ابراهیم(علیه السلام ): حضرت ابراهیم(علیه السلام ) روز سه شنبه در سن 195 سالگی از دنیا رفت.[9]
ابن خلدون میگوید: از عجایب واقع در تورات این است که؛ عمر ابراهیم(علیه السلام ) در زمان وفات نوح(علیه السلام ) پنجاه و سه سال ذکر شده است. ارفخشذ دو سال بعد از طوفان براى سام زاده شد و وقتی به سى و پنج سالگى رسید شالح پسرش زاده شد. بعد از سى سال پسرش عابر زاده شد. عابر به سى و چهار سالگى رسید که پسرش فالغ زاده شد. او سى ساله بود که پسرش رعو زاده شد. او سى و دو ساله بود که پسرش ساروخ زاده شد. او سى ساله بود که پسرش ناحور زاده شد. او بیست و نه ساله بود که پسرش تارح زاده شد و او هفتاد و پنج ساله بود که پسرش ابراهیم زاده شد. جمع این سالها از طوفان تا ولادت ابراهیم سیصد و پنجاه سال میشود پس ابراهیم به هنگام وفات نوح، سى و پنج ساله بود و نوح را دیده و با او ملاقات داشته و از او علم آموخته است.[10]
4. حضرت یعقوب(علیه السلام ): حضرت یعقوب بعد از هجرت از کنعان به مصر، 17 سال در آنجا اقامت کرد، و در سن 140 سالگی از دنیا رفت و به پسرش حضرت یوسف وصیت کرد که او را در مصر دفن نکند.[11] در منبعی دیگر آمده است حضرت یعقوب(علیه السلام ) 170 سال زیست.[12]
5. حضرت موسی و هارون(علیه السلام ): حضرت هارون برادر حضرت موسی در سن 123 سالگی از دنیا رفت، و حضرت موسی سه سال بعد از هارون از دنیا رفت.[13]
6. حضرت عیسى(علیه السلام ): روایت شده است که وحى بر عیسى(علیه السلام ) در سیزده سالگى فرود آمد و 33 ساله بود که بالا برده شد و بیست سال پیامبر بود. گفتهاند که وى آخرین پیامبر بنی اسرائیل بوده است.[14]
در برخی منابع نسبتاً متأخر نقلی از پیامبر اکرم(ص) وجود دارد مبنی بر اینکه: در زمان حکومت «اسبخ بن اشکان» که 266 سال حکومت کرد، «حضرت عیسى(علیه السلام )» ظهور کرد که در آن زمان 51 سال از حکومت او میگذشت و خداوند نور علم و حکمت و تمام علوم انبیای سابق را به او تعلیم نمود و انجیل را بر او فرو فرستاد و ظهور او در بیت المقدّس و بر قوم بنی اسرائیل بود و 33 سال در میان آنان زندگى کرد، تا آنجا که یهود به قصد قتل او در جستوجوى او بر آمدند و خداوند او را به آسمان عروج داد.[15]
[1] . مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج 3، ص 11، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بیتا.
[2] . یعقوبی، احمد بن أبییعقوب، تاریخ الیعقوبى، ج 1، ص 7، بیروت، دار صادر، بیتا.
[3]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 8، ص 284، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[4]. شیخ صدوق، امالی، ص 512، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق.
[5]. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 523، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1395ق.
[6]. همان.
[7]. تاریخ طبری، ترجمه،ج 1، ص 117.
[8]. مسعودی، على بن حسین، إثبات الوصیة، مترجم، نجفی، محمدجواد، ص 41، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، 1362ش.
[9] . تاریخ الیعقوبى، ج 1، ص 28.
[10] . ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر(تاریخ ابن خلدون)، ج 2، ص 36 – 37، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، 1408ق.
[11] . تاریخ الیعقوبى، ج 1، ص 30.
[12] . البدء و التاریخ، ج 3، ص 66.
[13] . تاریخ الیعقوبى، ج 1، ص 62.
[14] . البدء و التاریخ، ج 3، ص 124.
[15] . جزائری، نعمت الله، النور المبین فی قصص الأنبیاء و المرسلین، ص 419، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ اول، 1404ق.
T