شیعه نیوز: «حسن بصری» فرزند «أبی الحسن یسار»، غلام «زید بن ثابت» است.[1] او در سال 21 ق در زمان خلافت عمر در شهر مدینه متولد[2] و در ماه رجب سال 110 از دنیا رفت.[3] مادر او به نام «خیرة» کنیز أم سلمه بود و کارهای روزمرّه او را انجام میداد. حسن بصری در وادی القری پرورش یافت.[4]
حسن، خطبههای عثمان و نیز یوم الدار(روز قتل خلیفه سوم) را به خاطر داشت و ملاقاتهایی با امام علی(علیه السلام) و طلحه نیز داشت.[5] وی، از تابعانی بود که از صحابیان فراوانی نقل روایت کرده است. افرادی؛ مانند:
عمران بن حصین، مغیرة بن شعبة، عبدالرحمن بن سمرة، أبی بکره، نعمان بن بشیر، جندب بن عبدالله، سمرة بن جندب، ابن عبّاس، ابن عمر، جابر، عمرو بن ثعلب، عبدالله بن عمرو، معقل بن یسار، أبوهریرة، الأسود بن سریع، أنس بن مالک، و ...
افراد زیادی نیز از او احادیثی را نقل کردهاند، افرادی؛ مانند:
أیوب، ثابت، یونس بن عون، هشام بن حسّان، جریر بن حازم، یزید بن إبراهیم، مبارک بن فضالة، و ربیع بن صبیح.[6]
همچنین حسن بصری، در شهر مکه کرسی درس برای نقل حدیث تشکیل داده و مجاهد، عطاء، طاووس و عمرو بن شعیب در مجلس درس او شرکت میکردند.[7]
حسن بصری از نگاه اندیشمندان
الف. دیدگاه اهل سنت
مورّخان اهلسنت؛ حسن بصری را اینگونه توصیف کردهاند:
«سرآمد در دانش و حدیث، پیشوا و مجتهد، مسلّط به قرآن و تفسیر، سرآمد در موعظه و بردباری و عبادت و...».[8]
«سخنان حسن بصری، درباره حدیثهایى که به صورت مسند - با آوردن اسناد- نقل کرده و از کسانى که از ایشان شنیده است بیان کرده حجت است و احادیثى را که به صورت مرسل -بدون آوردن اسناد- نقل کرده، حجت نیست».[9]
«او؛ جامع، عالم، عالی، فقیه، ثقة و... است».[10]
ب. دیدگاه علمای شیعه
در «رجال کشی» گزارش شده است که «فضل بن شاذان» انتقاداتی را متوجه «حسن بصری» کرده است. فضل با آنکه حسن را یکی از زاهدان هشتگانه قلمداد کرده، اما در ادامه بیان داشته که او با هر گروهی که مینشست، خود را طرفدار آنان وانمود کرده و اینگونه زمینه را برای ریاست خود آماده مینمود![11]
به هر حال، اندیشمندان شیعی دیدگاههای متفاوتی درباره «حسن بصری» دارند؛ فیض کاشانی[12] و محمد باقر مجلسی[13] از جمله کسانی هستند که او را فردی مثبت ارزیابی نکرده و در این مورد، به روایاتی استناد میکنند:
عبدالله بن سلیمان میگوید: مردى از بصره به نام عثمان اعمى به امام باقر(علیه السلام) گفت: حسن بصرى عقیده دارد کسانى که دانشی داشته اما آنرا پنهان میکنند، بوی بد شکمشان اهل دوزخ را آزار میدهد. امام(علیه السلام) فرمود: «اگر اینگونه باشد، مؤمن آل فرعون دوزخی خواهد بود![با آنکه قرآن او را به پنهان کردن ایمانش میستاید!] از زمان پیامبری نوح(علیه السلام)، علم پنهان بوده است! حسن بصرى به هر راهى که میخواهد برود. به خدا علم جز در این خاندان یافت نشود».[14]
فیض کاشانی(متوفای 1091ق) در شرح این حدیث میگوید: «از آنجا که حسن بصری از علوم حقیقی آگاه نبود، نمیدانست که واجب است برخی دانشها را از غیر اهلش پنهان نمود، چنانکه در طرف مقابل، پنهانکردن برخی علوم نیز حرام است ...».[15]
علامه مجلسی(متوفای 1110ق) نیز میگوید: «حسن بصری از کسانی بود که به امام علی(علیه السلام) کینه ورزیده و ایشان را نکوهش میکرد! حماد بن سلمه از او نقل میکند که گفت: اگر علی در مدینه میماند و از خرمای خشک و بی ارزش استفاده میکرد، از حکومتی که خود را داخل آن کرد، برایش بهتر بود! و نیز گزارش شده که او از افرادی بود که از یاری حضرتشان خودداری کرد».[16]
در مقابل؛ برخی از علمای متقدّم، روایات و تفاسیر او را معتبر شمرده و به نقل آن پرداختهاند. برای نمونه؛ شیخ صدوق(متوفای 381ق) در «أمالی» سخنانی از حسن بصری در ستایش امام علی(علیه السلام) نقل میکند، بیآنکه کمترین تعریضی به او داشته باشد.[17] همچنین سید مرتضی علم الهدی(متوفای 438ق)، نیز از حسن بصری به نیکی یاد کرده و او را کثیر العلم، بلیغ المواعظ، اسوه، پیشوا و یکی از متقدمان دانسته که از تصریح به عدل خدا پروا نمینمود.[18]
به هر حال، او مانند بسیاری از دیگر افراد و در زمانهای مختلف، موضعگیریهای درست و نادرستی داشته و بر این اساس، نمیتوان یک قضاوت کلی در باره عقاید و عملکردهایش ارائه نمود، بلکه هر مورد آن باید جداگانه مورد بررسی قرار گیرد.
[1]. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، تحقیق، تدمری، عمر عبدالسلام، ج 7، ص 48، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ دوم، 1409ق.
[2]. همان.
[3]. همان، ص 62.
[4]. همان، ص 48.
[5]. همان، ص 49.
[6]. همان.
[7]. واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبرى، تحقیق، عطا، محمد عبد القادر، ج 7، ص 115، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1410ق.
[8]. تاریخ الاسلام، ج 7، ص 49 – 50.
[9]. الطبقات الکبرى، ج 7، ص 115.
[10]. همان.
[11]. کشی، محمد بن عمر، محقق، طوسی، محمد بن حسن، مصطفوی، حسن، إختیار معرفة الرجال(رجال کشّی)، ص 97 - 98، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول، 1409ق.
[12]. فیض کاشانی، محمد محسن، الوافی، ج 1، ص 225، اصفهان، کتابخانه امام أمیر المؤمنین علی(علیه السلام)، چاپ اول، 1406ق.
[13]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 34، ص 294، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[14]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 1، ص 51، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[15]. الوافی، ج 1، ص 225.
[16]. بحار الانوار، ج 34، ص 294.
[17]. شیخ صدوق، الامالی، ص 315 - 316، تهران، کتابچی، چاپ ششم، 1376ش.
[18]. علم الهدى، على بن حسین، غرر الفوائد و درر القلائد(أمالی المرتضى)، ج 1، ص 153، قاهره، دار الفکر العربی، چاپ اول، 1998م؛ ر.ک: معرفت، محمدهادى، التفسیر و المفسرون فی ثوبة القشیب، ج 1، ص 373، مشهد، الجامعة الرضویة للعلوم الإسلامیة، چاپ اول، 1418ق.