به گزارش «شیعه نیوز»، عضو انجمن علمی روانپزشکان روز دوشنبه با بیان اینکه افکار و رفتارهای کنترل نشده افراد را در زمینه خوردن به عنوان الگوهای بیمارگونه یا اختلال خوردن می توان برشمرد، اظهار داشت: فردی که در زمینه اختلالات خوردن تصور غیرواقعی از بدن خود دارد و برای نمونه فردی که همیشه فکر میکند بیش از اندازه چاق شده، این شخص گرفتار نوعی رفتار وسواسی شده است.
سارا اکبرزاده گفت: اختلال خوردن افراد برحسب آشفتگی در رفتار خوردن آنان مشخص می شود بنابراین این اختلال را می توان در دو بخش بی اشتهایی عصبی و پرخوری عصبی تشخیص داد.
وی افزود: بی اشتهایی عصبی برحسب خودداری از حفظ کمترین وزن مفید بدن مشخص می شود و از طرفی پرخوری عصبی شامل دوره های مکرر خوردن با اشتهای غیرمعمول یا بیش از اندازه است که رفتار جبرانی نامناسب مانند حالت تهوع عمدی و به دنبال آن استفاده از داروهای ملین را به وجود خواهد آورد.
اشتهایی عصبی
این روان درمانگر شناختی رفتاری تصریح کرد: فردی که بی اشتهایی عصبی دارد، فشار روانی کاذبی را از جانب خود و دیگران، احساس میکند که به شدت آن را مجبور به کاهش وزن و اجتناب از چاقی میکند.
وی گفت: در واقع این فرد تصور درستی از شکل واقعی بدن خود ندارند. حتی اگر وزن زیادی از دست دهد، باز هم تصور میکنند که باید وزن بیشتری کم کند و به این نوع رفتار، اختلال خوردن و رفتارهای وسواسی باید نسبت داد.
اکبرزاده افزود: پس از مدتی این فرد ظاهری بسیار لاغر و نحیف خواهد داشت که آشکارا جلب توجه میکند و برای نمونه در بخش بی اشتهایی عصبی می توان به بازیگران و مدل ها اشاره کرد.
این روان درمانگر یادآور شد: بی اشتهایی عصبی در بین اختلالات روانی شناخته شده با بیش از ۱۰ درصد، از بالاترین میزان مرگ و میر در بین افراد برخوردار است.
پرخوری عصبی
اکبرزاده اظهار داشت: در این نوع رفتار کمتر بی اشتهایی عصبی فرد مورد توجه قرار می گیرد و ممکن است به درستی تشخیص داده نشود، اما میتواند به فرد آسیب وارد کند.
وی تصریح کرد: فرد مبتلا به پرخوری عصبی، بیش از اندازه غذا میخورد و اشتهای آن در حال زیاد شدن است. افکار و رفتارهای نامتناسبی دارد که برای جلوگیری از افزایش وزن، به صورت افراطی از مسهل یا ورزش مفرط استفاده میکند تا وزنش زیاد نشود.
این روان درمانگر یادآور شد: علائم این اختلال کمتر از بی اشتهایی عصبی آشکار میشود و فرد مبتلا به آن میتواند علائم خود را از دیگران پنهان کند.
اکبرزاده اظهار داشت: علاقه زیاد فرد مبتلا به پرخوری عصبی به جمع آوری دستورالعمل آشپزی و غذاهای مفصل برای دیگران، نشان دهنده این است که فرد مدام در پی خوردن یا فکر کردن به غذا است.
وی گفت: برخی قادر به کنترل دائمی محدودیت داوطلبانه غذایی نبوده و دوره های پرخوری دارند. این پرخوری ها اغلب مخفیانه و در شب انجام می شود. بیمار معمولاً پس از هر پرخوری برای کاهش وزن استفراغ عمدی می کند یا با ورزش، قدم زدن یا دویدن می خواهد تناسب اندام خود را حفظ کند.
این روان درمانگر افزود: مبتلایان به اختلال پرخوری عصبی در مورد غذا از خود رفتارهای خاصی نشان می دهند برای نمونه در تمام قسمت های خانه انواع غذاها را پنهان می کنند، در جیب و کیف خود بیشتر مواقع مقدار زیادی خوردنی از جمله شیرینی دارند. در خوردن به ویژه گوشت خیلی وسواس داشته و اهمیت می دهند. چنانچه به رفتار آنان اشاره شود، منکر غیرعادی بودن آن شده و در مورد آن طفره می روند.
آشفتگی در درک شکل و وزن بدن
وی با بیان اینکه از جمله ویژگی های اصلی بی اشتهایی عصبی و پرخوری عصبی اخلال در آشفتگی شکل و وزن بدن است، اظهار داشت: زمانی که فردی از خوردن غذای کافی امتناع می کند یا بیش از اندازه میخورد، در اصل مبتلا به اختلال خوردن شده و ممکن است این اختلال در دوران شیرخوارگی با علائم نشخوار کردن یعنی بالا آوردن غذا توسط کودک و دوباره جویدن مشاهده یا در ادامه روند رشد به شکل هرزه خواری تبدیل شود.
این روان درمانگر تصریح کرد: کودک پس از سه ماهگی از نظر تغذیه به والدین وابسته می شود که در نهایت به طور طبیعی این اختلال رفتاری را از نظر روانی باید نشانه تعامل بین کودک و والدین تلقی شود. از این رو با کم شدن وزن کودک می توان به علت بروز این اختلال پی برد.
اکبرزاده توضیح داد: نوع دیگر اختلال خوردن وجود دارد که نادر است و خیلی در بین افراد کم اتفاق می افتد و آن اختلال "همه گیر" است و نمیتوان علائم آن را با دو اختلال گفته شده مطابقت داد. در این موارد فرد برخی از علائم یک اختلال و برخی از علائم اختلالات دیگر را دارد که ممکن است تا سه ماهگی کودک چنانچه دارای عقب ماندگی ذهنی نباشد، بروز کند و تا یک سالگی ادامه داشته باشد. ولی در مورد عقب ماندگان ذهنی زمان بیشتر خواهد بود و این نوع رفتار در بین پسرها بیشتر از دختران مشاهده می شود.
روش های درمانی
اکبرزاده برای درمان فرد گرفتار در اختلال خوردن باتوجه به نقش عوامل پیچیده روان شناختی و طبی در بی اشتهایی عصبی توصیه کرد: با بستری کردن بیمار در مراکز درمانی و در صورت لزوم درمان خانوادگی می توان با رویکرد رفتاری، شناختی، بین فردی و در برخی موارد از تجویز دارو نسبت به رفع بیماری استفاده کرد.