شیعه نیوز: ابن ابی الحدید از ابی الحسن مدائنی روایت می کند: « معاویه در نامه خودبه والیان چنین نوشت: من ذمه خود را از هر کسی که روایتی در فضیلت ابی تراب و اهل بیتش نقل نماید, بری کردم. بعد از این دستور خطبا درهر منطقه بر منبر شروع به لعن علی ـ علیه السّلام ـ و تبرّی از او و اهل بیتش نمودند. شدید ترین مردم در بلا و مصیبت اهل کوفه بودند. زیرا آن هنگام در کوفه تعداد زیادی از شیعیان وجود داشتند. معاویه, « زیاد » را والی بصره و کوفه نمود. او شیعیان را خوب می شناخت , بر اساس دستور معاویه هر جا که شیعیان را می فات به قتل می رساند, و یا اینکه آنان را ترسانده دست و پای آنان را قطع می نمود و چشمان آنان را از حدقه در آورده و دار آویزان می کرد. هم چنین عده ای را نیز از عراق تبعید نمود. لذا هیچ شیعه معروفی در عراق باقی نماند …».[۱]
این أعثم می نویسد:« زیاد, دائماً در پی شیعیان بود و هر کجا آنان را می یافت به قتل می رساند, به طوری که شمار زیادی را کشت. او دست و پای مردم را قطع و چشمانشان را کور می کرد. البته خود معاویه نیز جماعتی از شیعیان را به قتل رساند.[۲] معاویه خود دستور به دار آویختن گروهی از شیعیان را صادر کرد.[۳] زیاد شیعیان را در مسجد جمع می کرد, تا از علی ـ علیه السّلام ـ اظهار بی زاری جویند.[۴] او در بصره نیز در جستجوی شیعیان بود و با یافتن آنها آنان را به قتل می رساند.[۵] عده ای از صحابه و تابعین به دستور معاویه به شهادت رسیدند.
در سال ۵۳ هجری معاویه حجر بن عدی و اصحابش را به قتل رساند و او اولین کسی بود که به همراه اصحابش به شیوه قتل صبر در اسلام کشته شد.[۶] عمروبن حمق خزاعی , صحابی عظیم را که امام حسین ـ علیه السّلام ـ او را سید الشهدا نامید, بعد از آنکه معاویه او را امان داد, به قتل رساند.[۷] مالک اشتر, یکی از اشراف و بزرگان عرب و یکی از فرماندهان جنگ های امام علی ـ علیه السّلام ـ بود. معاویه او را در مسیر مصر به وسیله سمّ, به دست یکی از غلامانش به قتل رسانید.[۸] رشید هجری, از شاگردان امام علی ـ علیه السّلام ـ و خواص وی بود, زیاد دستور داد که از علی ـ علیه السّلام ـ برائت جسته و او را لعنت کند, او امتناع ورزید. از این رو دو دست و دو پا و زبان او را بریده و به دار آویخت.[۹] جویریه بن مهر عبدی؛ را به جرم داشتن ولایت علی ـ علیه السّلام ـ دستگیرنموده و بعد از جدا کردن دو دست و دو پای او, بر شاخه درخت خرما به دار آویخت.
پی نوشتها
[۱] . شرح ابن ابی الحدید , ج۱۱, ص ۴۴٫
[۲] . الفتوح, ج۴, ص ۲۰۳٫
[۳] . المحبر, ص ۴۷۹٫
[۴] . مختصر تاریخ دمشق, ج۹, ص ۸۸٫
[۵] . همان.
[۶] . مروج الذهب, ج۳, ص ۳, سید اعلام النبلاء, ج۳, ص ۶۴۲٫
[۷] . سیر اعلام النبلاء, ج۴, ص ۳۴٫
[۸] . شذرات الذهب, ج۱, ص ۹۱٫
[۹] . شرح ابن ابی الحدید, ج۲, ص ۲۹۴٫
منبع: شیعه شناسی و پاسخ به شبهات
نویسنده:علی اصغر رضوانی
T