به گزارش «شیعه نیوز»، محمد بن سلمان تصمیم گرفته به زنان اجازه دهد که بدون اجازه یک قیم مرد به خارج از کشور سفر کنند تا وجهه خود را در غرب ترمیم کند اما تاثیر این قانون جدید بر رسوم مردسالارانه و سختگیرانه این کشور چه خواهد بود؟
همزمان با اعلام قانونی شدن سفر زنان عربستانی به خارج از این کشور بدون اجازه یک قیم مرد، دلایل محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان را برای اعمال چنین تغییراتی در قانون کشورش با وجود تفکر سنتی و مردسالارانه غالب بر جامعه بررسی شده است.
روزنامه ای در مطلب خود در این باره آورده است: "این خبر بزرگ که زنان عربستانی بدون اجازه یک قیم مرد میتوانند به خارج از کشور سفر کنند، در کشوری که حقوق بشر بخشی از تعهدات قید شده میان دولت و شهروندان نیست، به واقع یک گام بزرگ است اما رسانههای اجتماعی که محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان را برای این سخاوت و رویکرد روشنفکرانه تحسین کردند، "فراموش کردهاند" که از جمال خاشقجی، روزنامهنگار منتقد سعودی تشکر کنند؛ کسی که قاتلانش ظاهرا به دستور همان ولیعهد مشارکت قابل توجهی در نمایش لیبرالیسم سعودی داشتهاند.
زنان دستکم بر مبنای این قانون جدید، ملزم نخواهند بود که از کشور خود فرار کنند و در دیگر نقاط جهان به دنبال پناهندگی باشند. آنان قادر خواهند بود با امید به اینکه مساله "امنیت" یا بهانههای دیگر آنان را از داشتن گذرنامه منع نکند، برای دریافت آن اقدام کرده و گذرنامه داشته باشند.
این اقدام یکی دیگر از سری تصمیمهای بن سلمان است که مجاز دانستن دریافت گواهینامه رانندگی برای زنان و حتی شرکت در مسابقات فوتبال را نیز شامل میشود.
این قانون تازه اما موانعی را پیش روی خود دارد که معمولا بار سنگینتری نسبت به خودِ آن قانون دارند؛ موانعی که از رسوم سختگیرانه و مردسالارانه عربستان میآیند. آیا زنی که قصد سفر به خارج از کشور را دارد، حتی در صورتی که قانون جانبدار او باشد، از همسرش سرپیچی خواهد کرد؟ اگر برادر یا پدر او به او دستور دهند که بدون رضایت آنان گذرنامه دریافت نکند، آیا او از طریق دادگاه حق خود را طلب خواهد کرد؟ زنانی که گذرنامه دارند اما برای رسیدن به رویایشان به پول نیاز دارند و باید آن را از قیم مرد خود درخواست کنند چه؟
برای هیچیک از این موانع قانون تازهای وجود ندارد اما این قانون میتواند سرآغاز گفتمانهایی باشد که تغییرات دیگری را در آینده به دنبال خواهند داشت. زنان در بیشتر کشورهای عربی برای خروج از کشور به اجازه مردها نیازی ندارند و بیشتر آنان نسبت به عربستان از حقوق سیاسی و جنسیتی گستردهتری برخوردارند.
این کشور که قانون اساسی آن قانون اسلامی است و دولتش به پارلمان یا انتخابات وابسته نیست، از سایر کشورهای اسلامی محدودتر است. برای مثال زنان در ابران میتوانند رای دهند، رانندگی کنند، به عنوان نامزد در انتخابات شرکت داشته باشند و در بیشتر رشتههایی که در دانشگاهها تدریس میشوند، تحصیل کنند. در تونس که احتمالا لیبرالترین کشور اسلامی در زمینه حقوق زنان است، آنان از حقوق سیاسی برخوردارند، حق دارند از همسرشان جدا شوند و هر حرفهای را که دوست دارند برای خود برگزینند.
بن سلمان رشد حضور زنان در محیط کار از ۲۲ درصد به ۳۰ درصد را یکی از اهداف اصلی چشماندازش تا سال ۲۰۳۰ عنوان کرده است.
او همچنین احیای صنعت سینما را ابزاری مهم برای ایجاد تنوع در منابع درآمد کشورش می داند. او با روسای "پلیس اخلاقی" (پلیس اسلامی) شاخ به شاخ شد و روشن کرد که مخالف "افراط دینی" است که هم تفسیر قوانین اسلامی و هم روش اعمال این قوانین از سوی این نهاد را شامل میشود که گاهی خشونتآمیز بوده است.
با این حال نمی توان نادیده گرفت که بیشتر اقدامات او برای نشان دادن نگرانیاش در زمینه حقوق بشر، پس از قتل خاشقجی و در میانه تنش با کنگره آمریکا، دولتهای اروپایی و جوامع غربی صورت گرفت.
عربستان از حمایت نسبتا آشکار دونالد ترامپ، رییس جمهور آمریکا برخوردار است که حتی تصمیم کنگره برای عدم فروش سلاح به عربستان را هم دور زد اما شخص بن سلمان در آمریکا عنصری نامطلوب است؛ نه به طور رسمی اما مدت ها است که برای او روشن شده تا زمانی که مساله خاشقجی حل و فصل نشده، دیدگاه آمریکاییها نسبت به او مثبت نخواهد شد.
بن سلمان که به مشاوران ترامپ توجه ویژهای دارد، در تلاش است تا وجهه خود و حکومتش را با اقدامات حقوق بشری به ویژه در زمینه حقوق زنان ترمیم کند و در تلاش است تا در این رویه میان اتهاماتی که از سوی جامعه علیه او مطرح میشود و نیاز به حفظ روابط استراتژیک با آمریکا تعادل برقرار کند.
اهمیت این روابط اما یک طرفه نیست. واشنگتن نیز کمتر از ریاض نیازمند این روابط نیست و شاید بیش از عربستان هم به آن نیاز داشته باشد، به ویژه با توجه به اینکه ریاض سرپرستی ائتلاف عربی علیه ایران را بر عهده دارد. ولیعهد عربستان که خوب میداند اگر به ترامپ مهمات لازم برای گفتگو با کنگره را ندهد، این رابطه نابود خواهد شد، در حال اعمال نفوذ بر سیاست داخلی عربستان در زمینه حقوق بشر است تا روابط خارجیاش را تقویت کند.
این اما بهایی کمارزش برای راضی کردن آمریکاییهاست زیرا چنین اقداماتی او را ملزم به تغییر حکومتش نمیکنند یا قانون اساسی آن را به گونه ای تغییر نمیدهند که عربستان را به یک پادشاهی دموکراتیک یا دستکم یک حکومت پارلمانی تبدیل کنند. او نمیخواهد که نگران یک حزب اپوزیسیون باشد و در عین حال تمایلی ندارد که مجازات اعدام را کنار بگذارد.
محمد بن سلمان اما با تبدیل سیاستهای داخلی عربستان به ویژه در زمینه حقوق بشر به ابزاری سیاسی، این الگو را به نام خود ثبت کرد. کشورهای غربی هم متوجه شدند که حقوق بشر، حقوق زنان و اقلیتها آنان را ملزم میکند که منافع مشترک خود را با کشورهایی که این حقوق را نقض میکنند، به دقت بررسی کنند و در برخی موارد تحریمهایی را علیه آنها وضع کنند؛ حتی اگر چنین تحریمهایی به روابطشان با آن کشورها آسیب بزند."