شیعه نیوز : آیا شواهد علمی بر وجود زمینههای ژنتیکی گرایشهای همجنسگرایانه وجود دارد؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، آیا این بدان معنا نیست که بعضی انسانها به طور طبیعی و ذاتی میل به همجنس دارند؟ دراین صورت دین اسلام (و برخی دیگر ادیان) که همجنسگرایی را امری قبیح و نامشروع میدانند(فرض بر این است)، آیا حکمی مخالف طبیعت بشر ( حداقل برخی انسانها) صادر نکردهاند؟ آیا دستاوردهای علم ژنتیک و احکام دینی در خصوص تقبیح همجنسگرایی، در تقابل آشکار با یکدیگر نیستند؟
فرض کنیم شواهد علمی برای وجود گرایشهای همجنسگرایانه بر اساس ژنوتیپ افراد وجود داشته باشد- ظاهراً این گونه است، هر چند محل اختلاف است، با این حال، از منظر دینی کنش همجنسگرایانه کماکان میتواند امری قبیح، غیر شرعی و دارای عقوبت اخروی باشد.
وجود پایههای ژنتیکی دال بر تمایلات همجنسخواهانه، بیش از این نیست که در شخص مورد نظر صرفاً نوعی "میل" به جنس موافق وجود دارد، ولی شواهد علمی نمیگویند که چنین تمایلاتی آنقدر قوی هستند که غیر قابل کنترل باشند.
آنچه رفتار را شکل میدهد، ترکیبی از اراده، محیط و نیز پایههای ژنتیکی فرد است. اسکیبازی را تصور کنید که از بالای یک تپه به سمت پایین حرکت میکند و باد نسبتاً شدیدی هم میوزد، اینکه اسکیباز در نهایت چه مسیری را طی کند و در نهایت به کدام نقطه برسد، به سه عامل جهت باد، پستی بلندیهای تپه و نیز زاویه حرکت شخص اسکیباز ارتباط دارد. در این مثال، پستیبلندیهای تپه پایه ژنتیکی فرد است، جهت باد، عوامل محیطی است و اراده فرد، همان زاویهای است که اسکیباز از طریق جهتگیری چوبهای اسکی انتخاب میکند. (این مثال، از مدل epigenetic landscape که توسط C.H. Waddington زیستشناس و فیلسوف انگلیسی ارائه شده، اقتباس شده است.)
بر اساس آنکه پایه ژنتیکی فرد مورد نظر چه باشد، نوع پستیبلندیهای تپه متفاوت است و ممکن است برای یک شخص همجنسخواه، شیب به سمت جنس موافق بیشتر از بقیه باشد، ولی این بدان معنا نیست که چنین شخصی هیچ راه دیگری ندارد و فقط یک مسیر انتخاب وجود دارد. جریان محیط و نیز اراده شخص نیز میتوانند به او کمک کنند تا مسیر دیگری را انتخاب کند و از منظر دینی، گرچه خودداری در این شرایط سختتر است ولی عذری برای عدم خودداری و ارتکاب اعمال همجنسگرایانه نیست و حداکثر این است که به نوعی چالش اخلاقی که لازم است شخص بر آن غلبه کند تبدیل میشود. شبیه این مسئله، ادعای وجود زمینههای ژنتیکی برای اعتیاد است، گرچه در برخی افراد، عوامل ژنتیکی مساعدتری برای استعمال مواد مخدر وجود دارد، ولی چنین گرایشی اعتیاد شخص را موجه نمیسازد.
به نظر می رسد عبارت "همجنسگرا"، خود تا حد زیادی گمراه کننده است. این کلمه اینگونه الهام میکند که نوعی گرایش پایدار و جبری در شخص به سمت جنس موافق وجود دارد و یک ژن مشخص به گونهای قهری، فرد را به سمت کنش همجنسگرایانه سوق میدهد. در صورتی که تاکنون، دانش ژنتیک چنین چیزی را اثبات نکرده است. حداکثر این است که در تپه ژنتیکی فرد همجنسخواه، شیبهای بیشتری در مقایسه با دیگران وجود دارد.
دونکته:
الف) گرایش به همجنس، شامل طیف گستردهای است. در برخی موارد چنین گرایشی ناشی از نوعی اختلال حاد ژنتیکی، هورمونی و یا روانشناختی است که هویت جنسی شخص را نامشخص و سردرگم میکند. چنین اختلالی میتواند نمود ظاهری داشته باشد و یا نداشته باشد. در این گونه موارد، چنین اختلالی باید به رسمیت شناخته شود و با درک موقعیت شخص و با مراجعه به پزشک و انجام برخی درمانها، همچون تزریق هورمون و یا عمل جراحی، هویت جنسی شخص به یکی از دو طرف سوق داده شود. این موارد از محل بحث خارجند. مسئله در مواردی است که شخص مورد نظر، عرفاً هویت جنسی مشخص دارد و با این حال دارای تمایلات همجنسخواهانه است و مشکل پزشکی خاصی هم ندارد. ادعای من این است که در این موارد، حتی اگر علم ژنتیک، وابستگیهایی بین ترکیبی از ژنها و رفتار همجنسگرایانه پیدا کند، آنچه اثبات میشود حداکثر این است که نوعی تمایل وجود دارد(مثل اعتیاد)، ولی این تمایلات به حدی نیستند که با تربیت مناسب و نیز همت و اراده شخص مورد نظر برطرف نشوند. به هر حال وجود تمایل به اعمال غیر اخلاقی در انسانها (آنچه در ادبیات دینی از آن به نفس اماره تعبیر میشود)، امر جدیدی نیست و کشف پایههای ژنتیکی برای آنها نیز، صرفاً جزئیات بیشتری از این پدیده ارائه میکند ولی مسئله جدیدی را طرح نمینماید.
ب) مدعای این نوشته این است که علی رغم کشف زمینههای ژنتیکی برای کنشهای همجنسخواهانه، شناعت اخلاقی و عقوبت اخروی چنین رفتارهایی از منظر دینی، کماکان موجه است و تعارضی میان دستاوردهای علمی و آموزههای دینی نیست. اما مسئله عقوبت دنیوی چنین کنشهایی (اجرای حدود که در فقه از آن بحث میشود)، موضوع دیگری است. اینکه به فرض اثبات وقوع عمل و وجود حد شرعی برای چنین اعمالی، تحت چه شرایطی حدود شرعی اجرا میشوند و آیا عوامل محیطی همچون تربیت، شرایط اجتماعی و نیز عوامل ژنتیکی و روانشناختی در کمیت و کیفیت حکم قاضی تأثیر دارند یا نه، موضوعات دیگری هستند که فقها و حقوقدانان بدان میپردازند.
دکتر مهدی نساجی، پژوهشگر علم و دین، دانشگاه ردینگ، انگلستان