به گزارش «شیعه نیوز»، بعد از ارتحال مرحوم نوری دولت تاجیکستان، نهضت اسلامی را از مسیر اصلی خود خارج میکند، مردم که احساس میکنند نقش روحانیت در نهضت کاهش پیدا کرده است، رفته رفته از نهضت فاصله می گیرند.
چند روز بیشتر از چهلم شهادت آیت الله قیام الدین غازی از رهبران جنبش اسلامی تاجیکستان نمیگذرد، شهیدی که توسط عناصر داعش و با حمایت دولت تاجیکستان در زندانهای این کشور به شهادت رسید. پس از شهادت آیت الله غازی ابهاماتی درباره نهضت اسلامی تاجیکستان و علل شهادت ایشان در فضای مجازی منتشر شد که در این گزارش به تاریخچه و علل شکل گیری این نهصت اسلامی و ماجرای شهادت مظلومانه آیت الله غازی پرداخته می شود.
** تاریخچه شکل گیری نهضت اسلامی تاجیکستان
کارشناسان اولین گامها در راستای شکل گیری نهضت اسلامی تاجیکستان را به قرن یازدهم مربوط میدانند. در این دوره بود که قیام موسوم به "واسع" علیه حکام فاسد منطقه به رهبری شخصی به نام سید شاگردعلی ختلانی شکل گرفت.
این روحانی شیعه در خراسان آن زمان و در شبه قاره هند معروف به الازهر شرق تحصیل کرده بود. او به واسطه آشنایی با سایر حرکتهای اسلامی از قبیل نهضت سید جمال الدین اسد آبادی همان الگو را در تاجیکستان پیاده سازی کرد. البته در این قیام که از سوی دولت سرکوب شد فرماندهی میدانی به عهده «واسع» قرار داشت. ماجرایی که در سال ۱۸۸۸ در نهایت به مهاجرت وی از جنوب تاجیکستان به وادی حصار شومان منجر شد.
این شخص در در سال ۱۹۱۷ از دنیا میرود و فرزند ایشان "سید راضی" فعالیت های پدر را ادامه می دهد این درحالی بود که سرکوبها در شوروی آن زمان به اوج خود رسیده بود.
پس از آن بود که در دهه ۶۰ میلادی "سید امام الدین غازی" فرزند ایشان توانست همزمان با تضعیف شوروی در میان علمای آن سرزمین برجسته شود.
به موازات این اتفاقات، "احمد بخارایی" معروف به "ملا مراد ایرانی" که در تمام علوم دینی برجسته بود از بخارا به تاجیکستان سفر کرد.
در این زمان جوانان بخارایی نهضتی به نام "جدیده" را علیه حاکمان آنجا آغاز می کنند و در همین راستا ملا مراد ایرانی به دوشنبه می رود تا پای درس آیت الله غازی بنشیند.
میتوان به جرات گفت که جرقه اصلی تاسیس یک حرکت مبارزاتی اسلامی در تاجیکستان در همین هنگام شکل میگیرد. به نحوی که "سید قیام الدین غازی" به واسطه "ملامراد ایرانی" با مقدمات فعالیت حزبی و سیاسی آشنایی پیدا میکند.
جالب آنجاست که در اوج خفقان شوروی که حتی برزبان آوردن نام خدا نیز جرم تلقی میشده "سید قیام الدین غازی" که نزد مولوی هندوستانی تحصیل داشته، ایده تاسیس نهضت اسلامی را مطرح میکند.
به این ترتیب سازمان جوانان مسلمان تاسیس میشود. این سازمان شروع به عضو گیری کرده و با آغاز مبارزات خود تعدادی از افراد خود را از دست میدهد.
** نقش آفرینی در جنگ شوروی علیه افغانستان
در این دوره آیت الله غازی بارها دستگیر میشود. از جمله اینکه اوایل شروع جنگ شوروی علیه افغانستان، به دلیل تبلیغ علیه این جنگ به زندان فرستاده میشود.
در سال ۱۹۸۶ میلادی اولین تظاهرات ضد کمونیستی در شوروی در تاجیکستان به همت شهید غازی شکل میگیرد. بعد ازسال ۸۸ میلادی که فروپاشی شوروی عملاً شکل گرفته بود فعالیت اسلامگراها افزایش پیدا کرده و نهضت اسلامی هم در مسیر پیشرفت قرار میگیرد.
** تاسیس نهضت اسلامی و آغاز جنگ داخلی
در سال ۱۹۹۰ حزب نهضت اسلامی تاسیس میشود و اولین رییس حزب در آنجا نه آیت الله غازی و نه آیت الله نوری بلکه مرحوم "همّت زاده" تعیین می شود.
تظاهرات و تجمعها از سال ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۲ به تجمع دوماهه طرفداران نهضت اسلامی منجر میشود. این تجمعات که با حمایت آیت الله غازی صورت میپذیرد در نهایت به سرنگونی عناصر اصلی رژیم و شکل گیری دولت وفاق ملی منجر میشود.
اما با روی کار آمدن "امامعلی رحمانف" ظرف کمتر از شش ماه جنگهای خونین داخلی شکل میگیرد که نزدیک ۲۰۰ هزار کشته برجای میگذارد. نزدیک به یک میلیون نفر به روسیه مهاجرت کرده و بیش از صد هزار نفر از طرفداران نهضت اسلامی پناه جوی افغانستان میشوند.
میتوان گفت رحمانف سوار بر تانکهای ازبک و با حمایت روسها روی کار آمد تا فصل تاریکی را در تاریخ تاجیکستان به همراه آورد.
عبدالله نوری (نفر سمت چپ)
** از مهاجرت به افغانستان تا صلح تاجیکها
در آن دوره آیت الله غازی با هماهنگی سفارت ایران در سپتامبر ۱۹۹۲ وارد ایران می شود و مذاکرات و دیدارهایی را با مسئولان ایرانی برگزار میکند اما زمانی که میخواهد به کشورش بازگردد خبر می رسد که کار از کار گذشته و کمکهای مردمی باید به افغانستان ارسال شود.
از سال ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۷ میلادی جبهه مردمی شکل میگیرد و چندین عملیات صورت می پذیرد که در نهایت در سال ۱۹۹۹ به اتفاقیه صلح بین طرفهای درگیر نزاع منتهی میشود.
"عبدالله نوری" از رهبران اسلامگرایان تاجیکستان زمانی به ریاست میرسد که ائتلافی بین نهضتیها، لیبرالها، دموکراتها و سایر جریانها شکل میگیرد.
نوری با کمک "برهان الدین ربانی" رییس جمهور وقت افغانستان و "احمد شاه مسعود" از مبارزان این کشور، ایده صلح را مطرح می کند و پس از آن به عنوان رهبر اپوزیسیون در افغانستان به گفتوگو با دولت میپردازد.
** گرایشهای مختلف در نهضت اسلامی تاجیکستان
از سال ۲۰۰۰ به بعد "عبدالله نوری" حزب نهضت اسلامی را تشکیل می دهد و تا سال ۲۰۰۶ که از دنیا میرود ریاست آن را برعهده میگیرد.
می توان گفت بعد از ارتحال مرحوم نوری دولت تاجیکستان، نهضت اسلامی را از مسیر اصلی خود خارج میکند، به نحوی که امثال آیت الله غازی دیگر نقشی در آن نداشته باشند. مردم که احساس میکنند نقش روحانیت در نهضت کاهش پیدا کرده است رفته رفته از این نهضت فاصله میگیرند و علما نیز با دیده تردید به آن نگاه میکنند.
"محی الدین کبیری" که جایگزین مرحوم نوری شد، اگرچه سیاستمدار زبده ای بود اما با این وجود نتوانست جای خالی عبدالله نوری را پر کند. تفاوت سلیقهها همچنین منجر به فاصله گرفتن آقای غازی از نهضت اسلامی شد.
در مورد گرایشهای داخلی در نهضت اسلامی عوامل بسیاری دخیل بوده است. از یک سو باید توجه داشت که رادیو جمهوری اسلامی ایران در شکل گیری شالوده اصلی نهضت اسلامی تاجیکستان در آن دوره نقش به سزایی داشته است اما پس از آن، نهضت اسلامی از سایرحرکتها از قبیل اخوان المسلمین هم تاثیر پذیرفته است. حتی برخی، نهضت اسلامی را شاخه ای از اخوان المسلمین می دانند.
محی الدین کبیری
در این زمینه نباید فراموش کرد که قاطبه مردم تاجیک سنی هستند و اخوان المسلمین هم گرایش سنی مذهب دارد. از سوی دیگر زبان فارسی ایران و موفقیت الگوی اسلامی سیاسی در ایران بر روی تاجیکها تاثیر گذار بود.
جالب آنجاست که مردم تاجیکستان حتی در بدترین حالت روابط دو دولت علاقه وافری به مردم ایران از خود نشان داده اند.
به طور کلی با درگذشت عبدالله نوری رهبر نهضت اسلامی تاجیکستان، این نهضت به واسطه برخی تفکرات به انحراف کشیده شد؛ برخی از طرفداران نهضت که چهره اسلامی نهضت را مهم تلقی می کردند با ظاهر کرواتی کبیری کنار نیامدند، و به تدریج به تندروی روی آوردند، از طرفی طرفداران کبیری نیز به واسطه مماشات فراوان و جذب حداکثری به فکر حذف واژه اسلامی از روی نام نهضت افتادند که این پیشنهاد از سوی شخص کبیری مطرح شد. و فقط جریان سومی وجود داشت که نه به تفریط و نه به افراط کشیده شد و امثال شهید قیام الدین در این بازه تعریف میشدند.
** رابطه نهضت اسلامی و عناصر تکفیری داعش
مساله دیگری که نباید از آن غفلت کرد سرمایهگذاری وهابیت بر روی مردم تاجیکستان بود. واقعیت این است که تاجیک ها نگاه برابری در خصوص کشورهای اسلامی داشتند و جهان اسلام را به یک چشم میدیدند اما زمانی هوشیار شدند که دیگر دیر شده بود و برخی گروههای تکفیری توانسته بودند از ملت تاجیک یارگیری کرده و برخی را منحرف کنند.
برخی از عناصر نهضت اسلامی از هسته های اصلی ای هستند که امروز در سوریه و عراق میجنگند. اینها غالباً به خاطر تحصیل در مراکز سلفی پاکستان و افغانستان نگاهی کاملاً تکفیری پیدا کردند.
کار به جایی رسید که عمده بدنه لشگر داعش را تاجیکها تشکیل میدادند. "گلمراد حکیمف" از رهبران داعش نمونه ای از تاجیکهای دولتی بود که تحت تاثیر داعش قرار گرفت و به سوریه رفت.
عده دیگر در تاجیکستان هم تحت تاثیر اردوغانیسم یا اسلام اخوانی ترکیه قرار گرفتند.
از طرفی شانتاژ دولت هم موجب شده که مردم تحت تاثیر ادعاهای دولت تاجیکستان قرار بگیرند و نگاهی منفی به نهضت پیدا کنند. در این مدت گرایش دینی هم به خاطر افراط گراییها شاهد عقب رفت بوده است.
از طرفی فشار ها و تبیعضهای دولت امامعلی رحمانف بر طرفداران نهضت اسلامی، عاملی پر رنگ در تندروی و گرایشات برخی از عناصر نهضت به داعش بود و این افراد که تحت شدیدترین فشارها بودند را به فکر انتقام انداخت.
** معرفی آیت الله غازی و نحوه شهادت ایشان
سید قیام الدین غازی، در سال ۱۹۵۲ در ناحیه حصار شومان کشور تاجیکستان در خانواده سید روحانی به دنیا آمد.
او مقدمات علوم اسلامی را از پدر بزرگوارش و سپس از عالمان برجسته آن زمان بهره برده و برای ادامه تحصیلات به شهر نمنگان (جمهوری ازبکستان) سفر کرده و از اساتید مختلفی بهره برده است.
او در خاطرات خودش میگوید: «پرورش یافتن در چنین خانواده ای با سابقه فعالیت ها و مبارزات دینی و سیاسی گسترده و تلمذ نزد استادی انقلابی چون ملا مراد ایرانی، از اوان نوجوانی من را به سمت و سوی مبارزه با حکومت کافرکیش شوروی و بیداری و روشنگری مردم مسلمان سوق داد. جرقه های ایده تاسیس یک حرکت اسلامی سیاسی در آن زمان در ذهنم زده شد که الحمدالله منجر به ایجاد حرکت جوانان مسلمان گردید.»
در سال ۱۹۹۶ وارد دانشگاه علامه محمد اقبال لاهوری در اسلام آباد شده و در سال ۲۰۰۰ میلادی در رشته ادبیات فارسی موفق به دریافت فوق لیسانس گردید.
در سال هایی که در جمهوری اسلامی ایران اقامت داشت، از محضر علمای ایرانی نیز بهره برد؛ بزرگانی چون آیت الله مکارم شیرازی، آیت الله جواد آملی، آیت الله نوری همدانی و دیگران.
آیت الله غازی در طول پنج سال هجرت، با مسولیتهای مختلف در نهضت اسلامی در خدمت مهاجرین تاجیکی در افغانستان بود و برای دریافت و جمع آوری کمک ها به مهاجرین به کشورهای بسیاری سفر کرد. وی همچنین در سال ۱۹۹۷ میلادی، پس از امضای تفاهم نامه صلح، به عنوان عضو ارشد «صلح تاجیکان» به مدت تقریباً ۳ سال در «کمیسیون آشتی ملی» مشغول فعالیت بودم.
ایشان همچنین درباره دلایل کناره گیری از سیاست و نهضت میگوید: «نهضت، فرزند من است. نهضت، حاصل عمر من است. من نهضت را ایجاد کرده ام، چگونه می گویند که من از نهضت اسلامی جدا شده ام؟ من از نهضت نه تنها جدا نشده ام، بلکه بعضی ها از خط نهضت، از آرمان های نهضت، از اهداف نهضت فاصله گرفته اند و این مجموعه را با آن همه سابقه درخشان، به سمتی سوق می دهند که نشان از عدم شایستگی خودشان در مدیریت این حرکت دارد.»
وی همچنین خاطرنشان میکند که «رسالت وجودی و اهدافی که نهضت به خاطر آن تأسیس شده است، ظلم ستیزی، مبارزه با ظالم و حکومت کمونیستی ضد دین، عدالت خواهی، استقلال طلبی، روشنگری و بیداری مردم مسلمان، سازش نکردن با حکام مستبد، اعتدال داشتن در عقیده و عمل، نشر و تعلیم آموزه های دینی و در نهایت رسیدن به یک جامعه آزاد با حاکمیت قرآن بود.»
اما ماجرای شهادت مظلومانه وی در زندانهای تاجیکستان حکایت اندوهناکی است که دل هر انسانی را به درد میآورد. در مورد آیت الله غازی دولت تاجیکستان ابتدا در محاکمه ای پشت درهای بسته اتهاماتی واهی از قبیل فعالیت برای نهادهای امنیتی ایران و تلاش برای ترویج تشیع را به وی منتسب کردند و ۲۵ سال حکم زندان علیه او صادر کردند. دولت تاجیکستان همچنین تا لحظه شهادت ایشان، آیت الله غازی را به بدترین شکل ممکن شکنجه میکردند و حتی فیلمهایی از شکنجه وی را برای خانواده اش به نمایش میگذاشتند. فرزندان آیت الله غازی نیز از همان روز همواره تحت فشار بودند.
در طول یک سال و هفت ماه تحقیر و توهین و شکنجه ایشان سه بار قالب تهی می کند که دو بار از آن به زندگی باز می گردد.
دولت تاجیکستان مدعی است که آیت الله غازی توسط داعش به شهادت رسیده است اما با این وجود نمیتوان سهل انگاری دولت را نادیده گرفت چرا که امنیت زندانیها به عهده خود دولت است.
در اینجا سوال های متعددی مطرح است که چگونه در داخل زندان به سلاح به دست داعشیها رسید؟ چرا جنازه آیت الله غازی به خانواده او تحویل داده نشد؟ چرا اجازه تشییع جنازه و نماز بر پیکر ایشان را ندادند؟ حتی اگر دولت نقش در شهادت ایشان نداشته است چرا در روند بعد از آن انواع و اقسام کارشکنی ها را صورت داده است؟
گفته میشود مادر شهید غازی که مادر چهار شهید است و در این مدت سختی های بسیار زیادی را متحمل شده است در مراسم تشییع جنازه از زنهای سوگوار میخواهد بجای شیون و ناله به خاطر شهادت فرزندنش به او تبریک بگویند چرا که مانند جد بزرگوارش سر از بدنش جدا شد و به شهادت رسید.