به گزارش «شیعه نیوز»، شاید اطلاعات عمومی ما ایرانیان، درباره دودمان آلبویه چندان دقیق نباشد؛ خاندانی ایرانی و از اهالی گیلان که توانست در مدت کوتاهی، در پرتو درایت و البته، اتحاد و انسجام درونی خود، رقبای سیاسی را کنار بزند و بر پایتخت عباسیان مسلط شود.
داستان دودمان آلبویه از آنجا شروع شد که احمد، حسن و علی، پسران «بویه ماهی گیر» که در شجاعت و جنگاوری زبانزد بودند، حدود سال ۳۱۰ هـ. ق، به خدمت مرداویج، حکمران آلزیار درآمدند و به تدریج مدارج ترقی را طی کردند و بر اریکه قدرت یکی از مهمترین مناطق جهان اسلام، تکیه زدند. دامنه نفوذ آلبویه، از شرق تا کرمان و بلوچستان و از غرب، تا کرانههای دریای مدیترانه و مرزهای امپراتوری بیزانس کشیده میشد.
آنها اعتقادات شیعی داشتند و نخستین حکمرانانی بودند که در برگزاری علنی مراسم عزاداری عاشورا کوشیدند و عید غدیر خم را آشکارا جشن گرفتند؛ آن هم در بغداد و مقر اصلی خلفای عباسی. آنچه درباره آلبویه مایه شگفتی است، اتحادی است که در نسل نخست آنان وجود داشت؛ همه برادران، با وجود قلمرو جداگانه، در برابر دستور برادر بزرگتر تمکین میکردند و در مواقع لزوم، به یاری یکدیگر میشتافتند. هرچند این اتحاد و برادری، در نسل دوم آلبویه کمرنگ و سرانجام، به نزاعهای درون خانوادگی منجر شد، اما در این ویژگی دودمان آلبویه نمیتوان تردید کرد که در عصر خود، سرآمد توجه به امور فرهنگی و دانشمندپروری در جهان اسلام بودند.
جنگاوری سیّاس و دانشدوست
در میان حکمرانان نسل دوم آلبویه، «فَنّاخسرو»، مشهور به «عضدالدوله»، جایگاهی ویژه و بیمانند دارد و در واقع، باید او را مهمترین و بلکه بزرگترین حاکمِ تبارِ بویه ماهیگیر بدانیم. عضدالدوله، جنگاوری سیّاس و دانشدوست بود. او پس از تصاحب قلمرو پسر عمویش، عزالدوله بختیار، بر عراق عرب تسلط یافت و در رونق و آبادانی آن، بسیار کوشید.
با این که شیراز پایتخت عضدالدوله بود، اما وی بغداد را به عنوان پایتخت دوم خود برگزید و سامانه ارتباطی منحصر به فردی که برای اطلاع رسانی ایجاد کرد، به او این مجال را میداد که به امور هر دو پایتخت، بدون تأخیر و سستی رسیدگی کند. در زمان عضدالدوله، علمای بزرگ شیعه، مانند شیخ مفید، جایگاهی رفیع یافتند و توانستند به ترویج آموزهها و معارف اهلبیت (ع) بپردازند.
شواهد تاریخی نشان میدهد که عضدالدوله، در کنار توجه به مسائل دینی، اهتمام فراوانی به بازشناسی هویت تاریخی ایرانی داشت. کتیبهای از وی در تختجمشید و البته به زبان عربی، به عنوان زبان علمی جهان اسلام، وجود دارد که نشان میدهد او، با دستیاری دو موبد زرتشتی، برای خواندن کتیبههای این بنای باستانی، تلاش کرده و به محتوای آن ها، پی برده است.
بنای حرم مطهر علوی
یکی از اقدامات درخور تحسین عضدالدوله که نام وی را در تاریخ جاودانه کرده، بنای حرم امام علی (ع) در نجف اشرف است. هرچند که نخستین بنا بر روی مرقد مطهر امیرمؤمنان (ع)، ظاهراً در سال ۱۷۱ هـ. ق ساخته شد و بعدها، افرادی مانند عمر بن یحیی، از اصحاب امام کاظم (ع) و نیز، داعی صغیر، حکمران علوی طبرستان، در تقویت و توسعه این بنا کوشیدند، اما این عضدالدوله بود که پایه بنای امروزی حرم مطهر علوی را گذاشت و بارگاهی زیبا و باشکوه بر فراز مرقد امام علی (ع) بنا کرد و در اطراف آن، شهر مقدس نجف را ساخت و در رونق آن، بسیار کوشید و موقوفههای ارزشمندی را وقف حرم مطهر امیرمؤمنان (ع) کرد.
ابنبطوطه، جهانگرد و جغرافیدان مشهور مسلمان که در قرن هشتم به نجف سفر کرده است، درباره آن مینویسد: «از باب حضرت، وارد مدرسه بزرگی میشوید که طلاب در آن سکونت دارند. در این مدرسه از هر مسافر تازهوارد، تا سه روز پذیرایی میشود و هر روز، دوبار غذایی مرکب از نان، گوشت و خرما، به میهمانان میدهند.
از مدرسه، وارد بابالقُبه میشوید. حاجبان، نقیبان و سرایداران، در این محل مراقب زوار هستند و، چون کسی برای زیارت وارد میشود، به نسبت وضع و مقام او، همگی آن جماعت یا یکی از آنها بلند میشوند و با او در آستانه حرم میایستند و اذن دخول میخوانند ... داخل حرم، به انواع فرشهای ابریشمی و ...، مفروش و قندیلهای بزرگ و کوچک از طلا و نقره در آن آویختهاست.»
عضدالدوله پس از بنای حرم مطهر امیرمؤمنان (ع)، حدود سال ۳۲۷ هـ. ق، دستور داد که آرامگاهی برای وی و دودمان آلبویه در صحن مطهر حرم علوی، بنا کنند؛ آرامگاهی که همچنان باقی است. او نخستین شخصیتی بود که او را در حرم امیرمؤمنان (ع) دفن کردند. هرچند که با مرگ عضدالدوله، دولت آلبویه گرفتار ضعف و سستی شد و به تدریج، با حمله غزنویان و سلجوقیان، قدرت خود را از دست داد و از صفحه تاریخ، محو شد؛ اما دوران اقتدار این خاندان را باید یکی از ادوار طلایی تمدن اسلامی ایرانی دانست.
منبع: روزنامه خراسان