در ضمن بررسي ويژگيهاي حكومت جهاني حضرت مهدي(عج)، اين سؤال مطرح است كه با وجود جهانخوارانِ تا دندان مسلّح و ارتشهاي عظيم و منظّم و پيچيده و سلاحهاي فوق مدرن الكترونيكي و تكنيك برتر ابرقدرتها و سلاحهاي هستهاي و طرحهاي جنگ ستارگان و ... پيروزي جهاني براي امام زمان(ع) چگونه ميسّر است؟
در ضمن بررسي ويژگيهاي حكومت جهاني حضرت مهدي(عج)، اين سؤال مطرح است كه با وجود جهانخوارانِ تا دندان مسلّح و ارتشهاي عظيم و منظّم و پيچيده و سلاحهاي فوق مدرن الكترونيكي و تكنيك برتر ابرقدرتها و سلاحهاي هستهاي و طرحهاي جنگ ستارگان و ... پيروزي جهاني براي امام زمان(ع) چگونه ميسّر است؟
اصولاً چون چنين پيروزي عظيمي، اگر محال نباشد، ممكن و آسان هم نيست، بايد ديد زمينه و عوامل چنين پيروزياي چيست و راه آن كدام است؟ در اين بحث به عوامل پيروزي آن حضرت در اين قيام جهاني و فتح نهايي عالم توسط ايشان ميپردازيم و با توجّه به روايات و احاديث رسيده، اين عوامل را بررسي ميكنيم.
در ضمن بررسي ويژگيهاي ياران حضرت مهدي(ع) و خصوصيّات لشكريانش به اين نكته برميخوريم كه آنان «منصور بالرّعب» هستند.
منصور بالرّعب بودن، يعني آنكه پيروزي آن حضرت ظاهراً در ساية رعب و وحشتي است كه در دل دشمنان، از او و لشكريانش ايجاد ميشود و آنها از قدرت و پيروزيهاي او به قدري به هراس ميافتند كه توان استقامت خويش را از دست ميدهند يا تسليم ميشوند و سلاحها را بر زمين ميگذارند و فرار ميكنند و اين خود زمينة پيروزي و فتح بدون درگيري و خونريزي و جنگ را براي آن حضرت فراهم ميسازد.
دشمنان آن حضرت از ترس برخورد نظامي و درگيري با امام، سلاحهاي خود را بر زمين ميگذارند و با بلندكردن پرچم سفيد، تسليم ميشوند و از پيشاپيش لشكر او ميگريزند.
در تاريخ از اين گونه پيروزيها ديده شده كه سپاهي با مشاهدة قدرت طرف مقابل متزلزل و مرعوب شده و سرانجام قبل از رسيدن لشكر، خود را تسليم ميكردند.
پيامبر اكرم(ص) طبق شواهد تاريخي و آيات قرآن از اين موهبت برخوردار بوده و در مواردي صلابت و ابهّت آن حضرت و تصميم و ارادة شكستناپذير او دلهاي دشمنان را به لرزه افكنده و آنان را پريشان ساخته است و پيش از درگيري يا به مجرّد رويارويي، شكست خورده و پا به فرار نهاده يا تسليم شدهاند.
پيامبر اعظم(ص) در «غزوة بدر» با اقليّتي غير مجهّز و بسيار كم در برابر سپاهي مجهّز و چندين برابر، نه تنها ايستاد؛ بلكه به پيروزي جالبي هم رسيد و اين خود از مواردي است كه دشمن با رعبي كه در دلش از پيامبر اكرم(ص) توسط خداوند افتاد و با دادن بيش از هفتادكشته و مجروح و به جا نهادن اسيران زياد، پا به فرار گذاشت. ابوسفيان در اين باره ميگويد: به محض رساندن كاروان به مكّه به سرعت به بدر مراجعه كردم ، لشكر در حال فرار بود و به هر كس ميگفتم: بايست! ميگفت: علي(ع) سوار بر اسب مرا تعقيب ميكند.
در جنگ خندق پس از محاصرة مدينه توسط نيروهاي قريش و احزاب و عبور عمرو بن عبدود و همراهان او از خندق و رجزخواني عمرو، اضطراب و دلهرهاي بين مسلمانان رخ داده بود كه به تعبير قرآن «و زلزلوا زلزالاً شديداً»1 و فرياد «متي نصرالله» سر ميدادند.
آنگاه كه حضرت علي(ع) عمرو را با يك ضربت از پا درآورد و پيامبر(ص) فرمود: «ضربةعلي يوم الخندق افضل من عبادة الثّقلين» ترس و رعب عجيبي در دل دشمن افتاد و شبانه فرار كردند.
و نيز در جنگ با يهوديان بنينظير و بنيقريظه، ترس و نگراني به حدّي بود كه به تعبير قرآن:
«وقذف في قلوبهم الرعب يخربون بيوتهم بايديهمو ايدي المؤمنين؛2
و در دلشان (از سپاه اسلام) ترس افكند تا به دست خود و به دست مؤمنان خانههايشان را ويران كردند.»
در فتح مكّه هم زمينه چنان فراهم ميشود و به گونهاي مرعوب ميگردند كه جرئت هر گونه مقاومت و رويارويي از لشكر جرّار قريش و ابوسفيان سلب ميگردد و همه طوعاً و كرهاً تسليم ميشوند و شعار «لا اله الا الله وحده وحده انجز وعده و نصر عبده و اعزّ جنده و هزم الاحزاب وحده» تحقّق مييابد.
باز در انقلاب اسلامي، ديديم كه دشمن با همة قوا و توان و سلاحهاي مدرن، چگونه صحنه را خالي ميكرد، مخصوصاً در آخرين روزهاي پيروزي انقلاب اسلامي شاهد بوديم كه در پي فرمان حضرت امام(ره) و ريختن همة مردم به خيابانها با فرمان رهبر انقلاب، چگونه نيرومندترين ارتش خاورميانه عملاً جا خالي كرد و نيروهاي انقلاب پيروز شدند.
در جنگ تحميلي هم نمونههايي از اين پيروزيها را در فتح خرمشهر و آبادان و فتحالمبين ديديم كه نيروي مجهّز و برتر مهاجمان، با روحية متزلزل در اثر ترس و وحشت شعار الله اكبر چگونه شكست خورد و تسليم شد.
اينها نمونة كوچكي است از پيروزي كه در ساية ترس و رعب در دل دشمن به وجود ميآيد.
پس بسيار روشن است كه يكي از عوامل عمدة پيروزي ارتش امام زمان(ع) همان رعب است كه از آوازة حضرت و تأييد و نصرت او از طرف خدا در دل دشمنان خدا و امام زمان(ع) ميافتد و اين حقيقت در لابهلاي آيات و روايات مشهود است.
اينك آياتي كه دلالت بر اين گونه پيروزيها دارد و ميرساند كه پيامبر(ص) در مواردي، منصور بالرّعب بوده است، از نظر شما ميگذرانيم:
1. «سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُواْ الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُواْ بِاللّهِ؛3
به زودي در دلهاي كفّار رعب و هراس ميافكنيم به خاطر آنكه شرك براي خدا قائل شدند.»
2.«سالقي في قلوب الذين كفروا الرّعب فاضربوا فوق الاعناق؛4
به زودي در دلهاي كافران وحشت و ترس ميافكنيم، پس ضربهها را بر بالاي گردنها (يعني مغزشان) فرود آوريد.» اين دربارة رعبي است كه در دل كفّار قريش در جنگ بدر افتاد و سبب پيروزي مسلمانان بر آنها شد.
3. «و قذف في قلوبهم الرعب فريقا تقتلون و تاسرون فريقا؛5
در دل يهوديان رعب و وحشت افتاد كه سبب فروآمدن از دژهايشان شد و شما گروهي را كشتيد و گروه ديگري را به اسارت گرفتيد.»
4. «فاتاهم الله من حيث لم يحتسبوا و قذف في قلوبهم الرّعب؛6
پس قدرت خداوند از جايي كه گمان نميبردند، آمد و رعب وحشتي در دل آنان افتاد.»
در بسياري از روايات ما همين صفت و ويژگي پيامبر(ص) براي حضرت مهدي(ع) نقل شده است، علاوه بر رواياتي كه قبلاً اشاره شد به اينكه رعب پيشاپيش لشكر امام زمان(ع) از هر طرف ميرود؛ يعني از فاصلة دور، دشمن او مرعوب ميگردد و فرار ميكند يا تسليم ميشود.
امام باقر(ع) ميفرمايد: «همة سنن انبيا در امام زمان جمع است، ولي از سنّتهاي جدّش مصطفي(ص) قيام به شمشير و منصور بالرّعب است.»
در روايت ديگري امام محمّدباقر(ع) ميفرمايد:
«قائم(ع) ما ياري شده به رعب و تأييد شده با پيروزي است. تمام زمين به تصرّف او در ميآيد و گنجهاي زمين براي او ظاهر ميشود و سلطة او بر شرق و غرب ميرسد.»8
4. در تفسير آية «اتي امرالله فلا تستعجلوه» آمده:10
«او همواره با سه گروه سپاه تأييد ميشود. سپاه فرشتگان، سپاه مؤمنان مخلص و سپاه رعب و ترس.»11
هشام بن سالم از امام صادق(ع) نقل ميكند:
«در ميان شرق و غرب كسي نميماند، مگر اينكه از او ميهراسد.»12
ابوبصير از امام صادق(ع) نقل ميكند كه آن حضرت دربارة نشر و گسترش پرچم حضرت مهدي(ع) پس از نقل مطالبي ميفرمايد:
«رعب و وحشت يك ماه جلوتر از آن درفش و يك ماه پس از آن و يك ماه از سمت راست آن و يك ماه از سمت چپ آن حركت ميكند.»
پس فرمود: «اي ابامحمّد، او خشمگين و خونخواه خروج ميكند و از غضب و خشم خداوند بر اين مردمان ناراحت و متأسّف است.»
با توجّه به معناي لغوي رعب كه همان خوف و در واقع ترس شديدي است كه كتمان آن ممكن نيست، روشن ميشود كه منصور به رعب بودن آن حضرت ممكن است به اين معاني باشد:
1. مردم مخالف و دشمنان، روحية خود را ببازند و جرئت مقاومت در برابر او پيدا نكنند و از ترس لشكر مقاوم و نفوذناپذير و شكستناپذير آن حضرت، تسليم شوند؛
2. آوازة آن حضرت و لشكرش چنان رعبآور است كه شهرهاي دور دست كه با لشكر امام به مسافت يك ماه راه رفتن، فاصله دارند، از هر طرف بدون درگيري و رويارويي و مقاومت تسليم ميگردند، چنانچه حديث ابي بصير گوياي آن است؛
3. تمام دشمنان آن حضرت در خوف شديد به سر ميبرند و اين ترس خود مقدّمة پيروزي امام و شكست دشمنان امام است.
اين رعب و ترس از چند جهت ممكن است رخ دهد:
الف) از نظر اعجاز و قدرت خداوند كه هراس و رعب در دلهاي دشمنان امام و ابرقدرتها بيفكند و قدرت اراده و تصميم به مقاومت را از آنان سلب نمايد، نتيجه اينكه زودتر تسليم گردند. گويي چنان از خود بيخود شوند و دست و پاي خود را گم كنند كه توان حركت نيابند، همانند برّه در برابر شير و ...!؛
ب) آوازة پيروزي سريع حضرت و شيوع فتح و نصرت او در سراسر بلاد و ويژگي ياران او و لشكريانش كه مقاوم و شكست ناپذيرند، سبب اين خوف و رعب گردد؛
ج) انتشار حركت و قيام امام و آمادگي باطني مردم ممكن است، سبب پيوستن مردم به امام شود و در تمامي كشورها؛ نيروها و مردم خواستار همكاري با امام زمان(ع) گردند و در نتيجه شورشها و قيامهاي داخلي رخ دهد و موجب انشعاب حكومتها و تقسيم و تجزية آنان گردد و عملاً ايجاد ترس و وحشت و رعب در دلهاي حاكمان و طاغوتها و قدرتها شود؛
د) امام زمان(ع) با احاطهاي كه بر اسرار غيب دارد ممكن است راز و رمز آنان را قبلاً كشف و خنثي كند و منابع و ذخاير اسلحه و نيروهاي انساني آنان را نيز شناسايي كند و نقاط ضعف و آسيبپذيري آنان را بداند و با يك اقدام سريع، همه را وادار به تسليم سازد و نيز كافي است كه اين كار را با چند دولت مقتدر انجام دهد تا بقيه حساب خويش را بدانند ...!!
ماهنامه موعود شماره 114
پينوشتها:
1. سورة احزاب (33)، آية 11.
2.سورة حشر (59)، آية 2.
3. سورة آل عمران (3)، آية 151.
4. سورة انفال (8)، آية 12.
5. سورة احزاب (33)، آية 23.
6. سورة حشر (59)، آية 2.
7. مجلسي، محمّدباقر، بحارالانوار، ج 51، ص 217، ح 6.
8. كشف الغمّه، ج3، ص 324؛ المحجّـ[ البيضاء، ج 3، ص 341.
9. مجلسي، محمّدباقر، همان، ص191، ح 24.
10. سورة نحل (16)، آية 1.
11. نعماني، كتاب الغيبـة، ص 128؛ مابعد الظهور، ص 535؛ ر.ك: امام مهدي من المهد الي الظهور.
12. نعماني، همان، ص 122.
13. مجلسي، محمّدباقر، همان، ص360، ح 129.