به گزارش «شیعه نیوز»، کای حافظ نزدیک به ۲۵ سال است که درباره تصویر اسلام در رسانههای آلمانی و اسلامهراسی در غرب تحقیق میکند. او نگران است که حادثه تروریستی نیوزیلند در آلمان نیز تکرار شود. حافظ معتقد است که حتی نخبگان لیبرال آلمان نیز نسبت به مسلمانان پیشداوری دارند. به اعتقاد او غربیها اطلاعات کافی درباره اسلام ندارند. نشریه سایت آلمان با این محقق گفتوگو کرده است که در ادامه میخوانید:
*اسلامهراسی در آلمان تا چه اندازه رشد داشته است؟
بیش از ۵۰ درصد از آلمانیها دچار اسلامهراسی هستند. در میان این افراد، حتی نخبگان لیبرال آلمان نیز قرار دارند. به طور مثال در مناطقی مانند تورینگن و زاکسن، اسلامهراسی تا ۷۰ درصد و کمی بیش از آن، افزایش داشته است. در واقع، اسلامهراسی نه تنها در حاشیه آلمان وجود دارد، بلکه به درون جامعه نیز نفوذ کرده است.
*چرا شهروندان آلمان نسبت به اسلام پیشداوری دارند؟
دلایل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی زیادی وجود دارد. از لحاظ سیاسی، اخبار کلیشهای به ویژه درباره تضییع حقوق زنان و زنستیزی باعث ایجاد ترس در میان شهروندان آلمانی شده است. گسترش این اخبار در رسانههای آلمانی و اروپایی باعث تقویت این ترس میشود. از نظر فرهنگی نیز نظام آموزشی آلمان تقریباً هیچ گونه اطلاعاتی درباره اسلام به دانشآموزان نمیدهد. شناخت و آگاهی نسبت به اسلام در مدارس و همچنین در بخشهای علمی بسیار کم است. بدین ترتیب، ترس از اسلام به محیط اجتماعی نیز وارد شده است. در فضای اجتماعی، شهروندان ارتباط کمی با مسلمانان دارند و سرخوردگی در جامعه گسترش یافته است.
*این ویژگیها مختص جامعه آلمان است یا در سایر کشورهای اروپایی نیز اسلامهراسی دیده میشود؟
اسلامهراسی امروزه در همه کشورهای غربی دیده میشود. جالب است که در آلمان، هلند و کشورهای اروپای مرکزی بیشتر از کشورهای استعمارگر قدیمی مانند انگلستان و فرانسه اسلامهراسی دیده میشود. مهاجرت طولانیمدت مسلمان به این کشورها، باعث شده تا ارتباطات میان مسلمانان و غیرمسلمانان در این جوامع افزایش یابد و پذیرش فرهنگهای مختلف در این کشورها راحتتر صورت گیرد. اگر بخواهیم براساس آمار صحبت کنیم. باید بگوییم که در این کشورها، ۱۰ درصد کمتر از سایر کشورهای اروپایی اسلامهراسی وجود دارد. علیرغم اینکه حملات تروریستی در این کشورها بیشتر و شدیدتر انجام میشود.
*اسلامهراسی چطور شکل میگیرد؟
توسط کسانی که اسلام را به شکل یک ایدئولوژی میبینند و تصاویر خاصی از این دین ارائه میدهند. آنها اسلام را یک دین نمیدانند، بلکه آن را یک ایدئولوژی فرض میکنند که باید با آن مقابله کنند. به همین دلیل است که در برابر اسلام کمتر بردباری وجود دارد. در واقع آنها دین اسلام را یک خطر سیاسی میدانند. ما در تحقیقاتی با عنوان «مانیتور دین» که برای بنیاد برتلزمان انجام دادیم، به این نتیجه رسیدیم؛ اکثر افرادی که ادعا میکنند در برابر همه ادیان صبور هستند، با دین اسلام خصمانه برخورد میکنند. استدلال آنها این است که اسلام به کشور آنها تعلق ندارد. تهدیدی برای آلمان و اروپا است و بنابراین برای این منطقه مناسب نیست. آنها به اسلام به عنوان یک دین نگاه نمیکنند، بلکه آن را نگرشی خصمانه میدانند.
*این افرادی که میگوئید تصویری ایدئولوژیک از اسلام ارائه میدهند، چه کسانی هستند؟
این تصاویرسازی از اسلام در میان گروههای مختلف دیده میشود. حتی در میان شهروندان طرفدار حزب سوسیال دمکرات و افرادی با عقاید لیبرال نیز چنین تصویرسازی وجود دارد. در میان نیروهای مختلف سیاسی نیز چنین دیدگاهی دیده میشود و نه تنها گروههای راستگرای افراطی، بلکه اعضای اتحادیه دمکرات مسیحی نیز گاهی به وضوح برنامههایی برای اسلامهراسی دارند. البته در آلمان، بازیگران اصلی این تصویرسازی، اعضای حزب آلترناتیو برای آلمان و گروههای پوپولیستی هستند. آنها اسلامهراسی را در جامعه آلمان ترویج میدهند. اعضای این گروهها میگویند اگر مسلمانان مطیع قانون باشند، آنها را میپذیرند. در حالیکه آنها با گفتن این جمله تنها میخواهند دشمنی خود را با اسلام و مسلمانان پنهان کنند. به طور مثال، این روش کار حزب آلترناتیو برای آلمان است. البته اکثر این گروهها ادعا میکنند که اسلام و مسلمانان برای جامعه آلمان، خطر محسوب میشوند. آنها مدام این سوال را مطرح میکنند که آیا اسلام مشروعیت حضور در آلمان را دارد؟ گروههای راستگرای افراطی و پوپولیست نیز به وضوح اسلام را قبول ندارند و همواره با اقدامات خود، قانون اساسی آلمان را که به آزادی مذهبی تاکید دارد، زیر پا میگذارند. در عین حال، گروههای مخالف همه مدعی هستند که اسلام به آلمان تعلق ندارد. این دین تهدیدی برای جامعه است و به همین دلیل برای این کشور مناسب نیست.
*در این میان، نقش احزاب بزرگ و قدیمی چیست؟
به نظر من همه احزاب باید برای مبارزه با این نوع نژادپرستی تلاش کنند. تا امروز حزب سوسیال دمکرات و اتحادیه دمکرات مسیحی برای حل مشکل اسلامهراسی در آلمان کاری انجام ندادهاند. آنها هنوز به این نتیجه نرسیدهاند که مشکل اسلامهراسی در جامعه آلمان جدی است. احزاب بزرگ و قدیمی در سکوتی عجیب و غریب به سر میبرند و همزمان گروههای راستگرا و پوپولیست نیز با انتشار تصاویری علیه مسلمانان، اسلامهراسی در جامعه را گسترش میدهند.
*منظور شما این است که دولت فدرال و سیاستمداران آلمانی به اندازه کافی برای مقابله با اسلامهراسی تلاش نمیکنند؟
من انتظار دارم که تمام سیاستمداران آلمانی مانند جاسیندا آردرن، نخستوزیر نیوزیلند عمل کنند. یعنی آنها نیز مثلاً گاهی برای نشاندادن همدردی خود روسری به سر کنند و بگویند: «اسلام به آلمان تعلق دارد و ما اسلامهراسی در جامعه را نمیپذیریم.» نخست وزیر نیوزیلند پس از حادثه تروریستی در این کشور گفت که مسلمانان به این جامعه تعلق دارند و همزمان این مسئله در میان سایر شهروندان نیز پذیرفته شد. من تا به حال ندیدهام که رهبران سیاسی در آلمان چنین موضعی بگیرند. در حالیکه دولت فدرال آلمان باید اینگونه برخورد کند و در برابر اسلامهراسی در جامعه بایستد.
*با این شرایط، دموکراسی آلمان به خطر نمیافتد؟
قطعاً زمانی که به حقوق اقلیتها در کشوری توجه نشود، دمکراسی و آزادی به تدریج از بین میرود. این باید برای همه روشن شود که پوپولیستها و گروههای راستگرای افراطی نه تنها میخواهند مسلمانان، یهودیان و همه مهاجران را از کشور خارج کنند، بلکه با گروههای لیبرال در این کشور هم دشمن هستند. دولتهای پوپولیست و راستگرا در همه کشورها پس از به قدرت رسیدن، سعی کردهاند که آزادی بیان را محدود کنند. در مجارستان و لهستان این اتفاق افتاده است و یا در ایالت متحده آمریکا، دونالد ترامپ هر گاه که توانسته جلوی آزادی رسانهها را گرفته است. بنابراین در آلمان نیز این خطر وجود دارد که ما از دمکراسی دور شویم. اگر جامعه آلمان به این نتیجه برسد که مسلمانان مانند غیرمسلمانان از حقوق مشابهی برخوردار نیستند، در واقع قانون اساسی را که بر آزادی مذهبی در جامعه تاکید دارد، زیرپا میگذارد. در حال حاضر، من نگران افزایش اسلامهراسی در جامعه آلمان هستم و احساس میکنم که نیروهای لیبرال در جامعه به اندازه کافی برای مقابله با اسلامهراسی تلاش نمیکنند.
*اینترنت در گسترش اسلامهراسی چه نقشی دارد؟
پیش از این تصور میشد که اینترنت یک راه ارتباطی در جهان است، اما حالا میبینیم که از اینترنت بیشتر برای گسترش نفرتپراکنی، جداسازی گروههای قومی و مذهبی و ترویج دشمنی در جوامع استفاده میشود. پیشتر امید داشتیم که رسانههای اجتماعی، روابط بینافرهنگی را افزایش دهد، اما این مسئله نیز تحقق نیافت. اینترنت باعث شده است که جامعه ناهنجار جدیدی ایجاد شود. اسلامگرایان و افرادی که اسلامهراسی را گسترش میدهند، در اینترنت فعالیت بیشتری نسبت به مسلمانان و اروپاییان آگاه دارند. این مسئله به نفع مسلمانان افراطی و گروههای راستگرا است. بدین ترتیب تروریستها در هر دو طرف ابزار خوبی برای گسترش نظریات خود در اختیار دارند.
*آیا ما نیاز داریم که بر فعالیتهای اینترنتی کنترل بیشتری داشته باشیم؟
این نگرش لیبرالها که «هر کس مجاز است هر چیزی که میخواهد بگوید» از نظر من اصلاً درست نیست. ما باید از خودمان بپرسیم که آیا میتوانیم انواع نژادپرستی و تحقیر انسانها را در جامعه تحمل کنیم. تحریک جامعه و دامن زدن به اختلافات اجتماعی باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد. در واقع آزادی بیان نباید بالاتر از سایر حقوق اساسی باشد. ما باید توجه بیشتری به اخلاق در جامعه داشته باشیم.
*آیا ممکن است که در آلمان ما مانند نیوزیلند، شاهد حملات تروریستی باشیم؟
اتفاقاً من نگران چنین حملاتی هستم. وقتی اسلامهراسی در جامعه، در سیستم آموزشی و عملی نادیده گرفته میشود، بروز چنین حوادثی اصلاً بعید نیست. متأسفانه ما زمانی متوجه میشویم باید به چنین مسائلی اهمیت دهیم که اتفاق ناگواری در جامعه بیفتد.