به گزارش «شیعه نیوز»، روابط میان ایران و پاکستان عمری به درازای تاریخ استقلال پاکستان دارد و علیرغم مثبت بودن کلی آن همواره کش و قوسهایی داشته که حاصل دخالت غریبههایی دَدمنش بوده است. اینکه چرا در این برهه از زمان که احساسات عمومی مردم ایران علیه پاکستان برانگیخته شده و اتهام دخالت در شهادت دهها پاسدار علیه اسلام آباد وجود دارد، پرداختن به این مطلب مهم است را سطور پیش رو مشخص میکند.
نگاهی اجمالی به تاریخ روابط ایران و پاکستان
اگر با نگاهی به دور از افراط و تفریط تاریخ روابط ایران و پاکستان را بررسی کنیم صفحات زرین و پرافتخاری را خواهیم یافت که نشان از همدلی تاریخی دو کشور دارد. برای نمونه بخشی از اقدامات مثبت دولت پاکستان چنین است (درفرصتی دیگر می توان اقدامات مثبت ایران اسلامی را نیز ارزیابی کرد):
ایران اولین کشوری است که پاکستان را به رسمیت میشناسد.
پاکستان اولین کشوری است که انقلاب اسلامی ایران را به رسمیت میشناسد.
پاکستان در جریان دفاع مقدس جزو معدود کشورهایی است که از ایران حمایت میکند.
ایران و پاکستان درجریان حوادث طبیعی از جمله سیل فراگیر پاکستان، زلزله کرمانشاه و بم، زلزله بزرگ پاکستان و… در خط مقدم حمایت از دیگری قرار میگیرند.
همکاری های علمی مختلفی میان دانشمندان دو کشور شکل می گیرد استفاده از کشتی قاره پیما و پایگاه پاکستان در قطب جنوب توسط ایران نمونهای از این همکاریها است.
ایران و پاکستان هیچگاه در مجامع عمومی علیه یکدیگر رای نداند و به رسمیت نشناختن رژیم صهیونیستی از مهمترین جلوههای همدلی دو کشور است.
دفتر حافظ منافع ملی ایران در آمریکا سفارت پاکستان است.
اقتصاد ایران و پاکستان مکمل هم هستند و به راحتی توان تامین نیازهای دیگری را دارند.
بیشترین درصد نمایندگیهای فرهنگی خارج از کشور ایران در خاک پاکستان است حدود ۱۱ درصد کل مجموعههای فرهنگی!!
نجات جان دهها ماهیگیر ایرانی توسط نیروهای دریایی ارتش پاکستان در ادوار مختلف و..
و صدها مورد دیگر که پرداختن به آن زمان دیگری می طلبد، دو کشور با درک این سرمایه عظیم و با تکیه بر اشتراکات فراوان فکری و اعتقادی و فرهنگی قصد همواره قصد هم افزایی را دارند ولی مانعی که در این مسیر وجود دارد تا کنون سد راه پیشرفت ها شده است.
سناریوی تکراری برای تخریب روابط ایران و پاکستان
بین همسایگانی که دور تا دور ایران را احاطه کردهاند بدون شک یکی از بزرگترین و پر قدرتترین همسایگان که اتحاد آن با ایران میتواند ضربههای سنگینی به غرب و دست نشاندههای دول غربی در منطقه بزند پاکستان است. متاسفانه هرگاه روابط ایران و پاکستان افزایش پیدا کرده و دو کشور آماده شده اند تا از ظرفیت های فراوان هم استفاده کنند یک سناریوی تکراری اتفاق افتاده و سال ها همکاری را به تاخیر انداخته است؛ «نا امنی در استان سیستان و بلوچستان توسط گروههای تروریستی ایرانی که در خاک پاکستان حضور دارند».
شهادت مرزبانان ایرانی باشد یا انفجارهایی نظیر حادثه تلخ اخیر که به شهادت دهها پاسدار منجر شد، اولین تاثیر سیاسی که از خود به جای میگذارد تخریب روابط ایران و پاکستان است ولی سوال این جاست که حقیقتاً چه سهمی از این حوادث برای پاکستان است؟
اگر چه هیچ گاه نمی توان این کشور را صد درصد تبرئه کرد ولی نباید فراموش کنیم که نمی توان درصد زیادی هم پاکستان را مقصر دانست، در اصل ایجاد نا امنی در استان سیستان و بلوچستان ایران سودی به حال پاکستان ندارد! و به خصوص دولت عمران خان طی مدت کوتاه عمر خود اثبات کرده است که حاضر به انجام کاری که سودی به حال پاکستان ندارد نخواهد بود.
شاید برخی گمانه زنی کرده و مدعی شوند که حمایت از این تروریست ها باعث جلب بیشتر کمکهای کشورهای عربی توسط پاکستان خواهد شد، ولی حقیقت این است که راه های سادهتری نیز برای جذب این کمکها وجود دارد که پاکستان رسماً از انجام آن خودداری کرده است. برای مثال دخالت در جنگ یمن که دولت اسلام آباد بارها تاکید کرده است هرگز حاضر به انجام این کار نیست.
با توجه به حضور هزاران نیروی پاکستانی در عربستان که ماموریتشان آموزش نیروهای عربستانی و دفاع از مکه و مدینه در صورت حمله احتمالی است دخالت آنان در جنگ یمن هزینه چندانی برای پاکستان نخواهد داشت در اصل انتقال آنان به چند صد کیلومتر آن طرف تر است ولی اسلام آباد تمایلی به دخالت در این جنگ ندارد زیرا معتقد است ورود به جنگی که کشتار مسلمانان را در پی داشته باشد باعث مشکلات بسیاری برای پاکستان خواهد شد. حتی عمران خان در مصاحبه با شبکه العربیه در عربستان به صراحت اعلام میکند: حاضر نیستیم اقدامی علیه منافع ایران انجام دهیم، این حرف سادهای نیست که بتوانیم از کنار آن عبور کنیم، سخن از منافع ایران در کشور عربستان و در مصاحبه با شبکه معلوم الحال این کشور.
طبیعی است کشوری که به صراحت حاضر نیست در جنگ یمن که ده ها کشور در آن دخالت دارند و شاید حضور پاکستان چندان به چشم نیاید، وارد شود و آن را اقدام علیه منافع ایران میداند دلیلی برای نا امن کردن مرزهای ایران ندارد.
دلیل دیگر ما برای این ادعا سفر هیات نظامی پاکستانی به ایران پس از اعزام «راحیل شریف» فرمانده کنونی ائتلاف سعودی به عربستان است، آنها تنها به این دلیل راهی ایران شدند که به مقامات ایرانی اطمینان دهند که علیه منافع تهران اقدامی صورت نخواهند داد. این دلیل نیز می تواند تا حد زیادی ادعای ما را ثابت کند! اگر اسلام آباد از اقدام علیه تهران پروایی نداشته باشد چه انگیزهای می تواند نمایندگان این کشور را راهی ایران کند تا تاکید کنند که منافع همسایه آنها اهمیت بسیاری دارد و حاضر نیستند آن را زیرپا بگذارند.
تماشاگر و برنده اصلی اختلافات میان ایران و پاکستان
بدترین سناریویی که میتوان از ناامنیهای سیستان و بلوچستان و بروز تنش میان تهران- اسلام آباد ترسیم کرد این است که روابط میان ایران و پاکستان کاملاً خراب شده، و حتی در مرحله بعدی روابط دیپلماتیک قطع شود، واضح است این اتفاق (دور از ذهن) چه پیامدهای وحشتناکی به بار خواهد آورد:
از تضعیف شیعیان پاکستانی و قطع ارتباط آنان با انقلاب اسلامی گرفته تا تقویت گروههای افراط گرا توسط دولتهای عربستان و دیگر کشورهای عربی، از ضربات سخت اقتصادی به پیکره دو کشور گرفته تا سختتر شدن تامین امنیت در مرزهای مشترک، از نابود شدن هم افزاییها و حمایت ها در روابط بین المللی تا تحت فشار بیشتر قرار گرفتن جبهه مقاومت، از جولان دادن سرویسهای امنیتی فرا منطقهای در مرز ۹۰۰ کیلومتری ایران و پاکستان تا نابودی روابط فرهنگی دو کشور که قدمتی ۲هزار ساله دارد، از گرایش بیشتر پاکستان به عربستان گرفته تا تامین کامل مایحتاج این کشور از حاشیه خلیج فارس، از افزایش مشکلات برای زوار پاکستانی گرفته تا از بین رفتن تعاملات علمی و دانشگاهی.
با این حساب برنده افزایش اختلافات میان پاکستان و ایران کیست؟ شکی نیست که برنده آل سعود خواهند بود و این سناریوی تکراری که ممکن است آخرین مورد آن نبوده باشد هر گاه روابط ایران و پاکستان بهتر شود بازهم رخ خواهد داد تا از طریق تحریک احساسات عمومی مانع پیشرفت ارتباط دو کشور شود.
آیا نا امن کردن ایران به سود پاکستان است؟
تنها دلیلی که ارزش نقد کردن دارد و برخی رسانهها از آن مینویسند این است که: پاکستان با انجام این کار دولتهای عربی را راضی نگاه خواه داشت، ولی این دلیل یک ابهام بسیار بزرگ دارد به اصطلاح قدیمیترها پاکستان چه نیازی «گرداندن لقمه دور سر خود دارد؟». شکی نیست هر بار اتفاقی تلخ در سیستان و بلوچستان رخ دهد پاکستان پیش از همه متهم می شود و اتفاقات گذشته این موضوع را اثبات کرده است. (برفرض مسئله) وقتی اسلام آباد میداند که متهم شده و تحت فشار قرار خواهد گرفت، انجام این کار چه فایدهای دارد؟! طبیعی است مخفی ماندن دست سرویسهای امنیتی مهمترین قسمت اجرای نقشه توسط آنان است، در حالی که همه میبینند درجریان نا امنیهای سیستان و بلوچستان، پیش از همه پاکستان مقصر شناخته میشود. آیا راه سادهتر برای جذب حمایت کشورهای عربی توسط پاکستان که روابط کاملاً آشکار نظامی نیز دارند این نیست که در اتفاقات منطقهای چند سال اخیر دخالت کند؟ البته با این فرض که دولت فعلی پاکستان به پول کشورهای عربی نیاز مبرم دارد.
نکته ای که نباید از قلم انداخت این است که منطقه سیستان و بلوچستان ایران برای هند نیز اهمیت زیادی دارد و یکی از حساسیت های چند سال اخیر اسلام آباد حضور هند در بندر چابهار بوده است، نباید فراموش کنیم که «کلبهوشن یادیو» جاسوس هندی در حالی دستگیر شد که از طریق سیستان و بلوچستان وارد بلوچستان پاکستان شده بود و دولتمردان اسلام آباد این موضوع را زنگ خطری برای خود دانستند.
درهر حال به عنوان نتیجهگیری نهایی میتوان این موضوع را مطرح کرد که ایران و پاکستان منافع مشترک بسیاری دارند ولی هر بار که روابط رو به پیشرفت حرکت میکند سناریوی تکراری نا امنی سیستان و بلوچستان مانع آن میشود، این گونه اتفاقات به سود پاکستان و ایران نیست ولی کشورهایی چون عربستان کاملاً از تخریب روابط ایران و پاکستان سود میبرند.
دولت اسلام آباد می تواند با اتخاذ موضعی عملیاتی تر (نه صرفاً محکوم کردن حادثه) حسن نیت خود را به ایران اسلامی نشان داده و نقشه دشمنان کوته فکر انقلاب را برای همیشه باطل کند.