تاریخ فوتبال ایران پر است از بدرقههای بد برای مربیان ملی. پر است از وارد کردن حجم شدیدی از انتقادات به مربیان ملی. فوتبال ما کم این صحنهها را تجربه نکرده و کیروش اولین مربی تیم ملی ایران نبود که با ناملایمتی از تیم ملی جدا شد و با الگوی رفتاری که بر جامعه فوتبال ما حاکم است، بسیار بعید است آخرین فردی باشد که عادت «بد بدرقه» بودن فوتبالیهای ایران را تجربه کند. بعنوان مثال به سرنوشت نهایی و نحوه جدایی چند سرمربی سابق تیم ملی ایران در زیر اشاره میکنیم.
علیرضا منصوریان پیش از کیروش تنها یک بازی بعنوان سرمربی روی نیمکت ایران نشست که در همان یک بازی موفق شد تیم ملی روسیه را شکست دهد. اما قطعاً نباید نحوه جدایی منصوریان را به دلیل موقت بودن از تیم ملی در این نوشته بررسی کنیم. همانطور که نباید این موضوع را برای روته مولر و ابراهیم زاده در نظر گرفت.
افشین قطبی
وی اولین مربی پیش از کیروش است که ۲ سال هدایت تیم ملی را بر عهده داشت. جام ملتهای آسیا ۲۰۱۱ در قطر آخرین جایی بود که قطبی در آن روی نیمکت تیم ملی نشست تا بعد از انجام ۳۰ بازی در حدود ۲ سال از تیم ملی جدا شود.
نحوه جدایی قطبی از تیم ملی ایران آنقدرها هم دوستانه نبود. وی که قبل از آغاز جام ملتها هم نشانههای جداییاش از تیم ملی را احساس میکرد، با اضافه شدن هجمه انتقادات پس از شکست یک بر صفر مقابل کره جنوبی حتی حاضر به بازگشت به ایران هم نشد.
علی دایی
شاید انتصاب علی دایی بعنوان مربی تیم ملی با «لابی قویتر» صورت گرفت و هرگز مشخص نشد که بالاخره دایی حاصل انتخاب فدراسیون، سازمان ورزش یا رییس جمهور وقت بود، اما جداییاش ماحصل هجمههای سنگینی بود که به او وارد شد تا یکی از سرسختترین مردان فوتبال ایران مقابل این هجمهها تاب تحمل نیاورد و ماهها سکوت دایی پس از آن جدایی حاصل دل شکسته وی پس از تحمل هجمههای فراوان بود.
علی دایی قدری بیشتر از یک سال سرمربی تیم ملی بود و ۲۴ بار روی نیمکت داغ ملی نشست و در این مدت تنها ۳ شکست را تجربه کرد. اما یکی از تلخترین شکستهای ملی به آخرین حضور دایی روی نیمکت ملی ایران باز میگردد. دیداری در مرحله انتخابی جام جهانی و شکست مقابل عربستان سعودی در ورزشگاه آزادی که با شکست دو بر یک همراه شد و از بد حادثه این شکست مقابل چشمان رئیس جمهور وقت (احمدی نژاد) رقم خورد.
ابراهیم زاده و مظلومی
منصور ابراهیم زاده و پرویز مظلومی بیشتر نقش سرمربیان موقتی را بازی کردند تا دوره انتقال تیم ملی از قلعه نویی به دایی طی شود. امیر قلعه نویی پس از برانکو هدایت تیم ملی را برعهده گرفته بود و حدود یک سال این مسئولیت را بر عهده داشت. وی که سی و هفتمین سرمربی تیم ملی ایران بود تنها ۱۷ بار روی نیمکت ملی نشست که در این تعداد بازی تنها یکبار شکست را تجربه کرد.
امیر قلعه نویی
امیر قلعه نویی سالهای زیادی سرمربی تیم ملی نبود اما یکی از پر سر و صداترین مربیان ملی ایران بود. حجم حملات به قلعه نویی پس از حذف از جام ملتهای ۲۰۰۷ به حکم ضربات پنالتی مقابل کره جنوبی به شدت مورد حمله منتقدانش قرار گرفت. شدت این انتقادات به قدری بود که چارهای به جز جدایی از تیم ملی را برای وی نگذاشت. قلعه نویی هنوز اتفاقات ۱۲ سال گذشته را فراموش نکرده و از هر فرصتی برای یادآوری اتفاقات آن زمان استفاده میکند تا مشخص شود این مسائل هنوز از یاد او نرفته است.
برانکو ایوانکوویچ
دوره حضور برانکو در تیم ملی هم چندان کوتاه نبود. وی نیز حدوداً ۳ سال سرمربی تیم ملی ایران بود و در این مدت ۴۳ بار با تیم ملی به میدان رفت. با این که برانکو تا قبل از جام جهانی ۲۰۰۶ همراه با تیم زیر ۲۳ سال کشورمان در بازیهای آسیایی ۲۰۰۲ بوسان قهرمان آسیا شد و بعد از آن هم قهرمانی غرب آسیا و سومی جام ملتها در سال ۲۰۰۴ را به دست آورده بود و صعود به جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان را هم در کارنامه اش داشت، اما وی نیز پس از اتمام جام جهانی آنقدر عرصه را بر خود تنگ دید که حتی حاضر به بازگشت به ایران هم نشد.
برانکو علیرغم نتایج متعارف و قابل قبولی که با تیم ملی در مرحله گروهی جام جهانی گرفت با همان حجم از هجمههای آشنای رسانهای قرار گرفت. پس از جدایی برانکو از تیم ملی تا مدتهای نسبتاً زیادی حتی نام وی نیز در محافل ورزشی ایران به گوش نمیرسید.
میروسلاو بلاژویچ
میروسلاو بلاژویچ پیر مرد کهنه کاری که با سابقه ایستادن با کرواسی در سکوی سومی جام جهانی هدایت تیم ملی ایران را بر عهده گرفت، ۲ سال این مسئولیت را بر عهده داشت.
چیرو در راه رساندن تیم ملی ایران به جام جهانی ۲۰۰۲ کره-ژاپن ناکام ماند تا هجمههای رسانهای ایران را تجربه کرده و پایان خوشی در فوتبال ایران نداشته باشد.
گرچه بلاژویچ با خداحافظی رسمی از ایران رفت، اما نباید از این نکته غافل شد که اصلی ترین دلیل خداحافظی وی با فوتبال ایران، نداشتن تحمل انتقادات شدیدی بود که رسانه و منتقدان آن زمان نسبت به وی انجام دادند.
آدمار براگا
شاید کمتر کسی نام «آدمار براگا» را به خاطر داشته باشد. این مرد برزیلی بعد از جام جهانی ۹۸ فرانسه جانشین جلال طالبی شد و با تیم ملی ایران در جام تمدنها شرکت کرد و با ۳ پیروزی به کار خود خاتمه داد. اما همانطور که هیچ کس نفهمید این برزیلی از کجا و چگونه مربی تیم ملی ایران شد، هیچ کس هم نفهمید که چطور و چگونه بعد از ۳ پیروزی پر گل از تیم ملی جدا شد.
جلال طالبی
جلال طالبی در دو مقطع سرمربی تیم ملی ایران بود اما در مجموع بیش از ۸ بار روی نیمکت تیم ملی ننشست. وی سرمربی ایران در جام جهانی ۹۸ بود و اولین سرمربی تیم ملی بود که پیروزی در جام جهانی را تجربه کرد. با این که طالبی در جام جهانی توانست امریکا را شکست دهد، اما باز هم بعد از جام جهانی نتوانست برابر هجمههایی که بر وی وارد شد مقاومت کرده تا عطای تیم ملی را به لقای آن ببخشد.
البته جلال طالبی بعد از یک وقفه دو ساله برای مرتبه دوم بعنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شد و اینبار با این تیم در دو تورنمنت شرکت کرد. اول جام ملتهای آسیا ۲۰۰۰ که در مرحله یک چهارم نهایی حذف شد و پس از آن با تیم ملی به مسابقات قهرمانی غرب آسیا اعزام شد که با قهرمانی در این مسابقات به کارش خاتمه داد.
اما حتی قهرمانی غرب آسیا هم مانع از فشار وارد کردن منتقدان طالبی به وی نشد تا برای بار دوم عطای حضور روی نیمکت تیم ملی را به لقای آن ببخشد.
ایویچ
یکی از پر سر و صدا ترین جداییها از تیم ملی ایران برای زنده یاد «ایویچ» رقم خورد. پیر مرد کرواتی که به گواه دوست و دشمن یکی از بهترین مربیان تاریخ تیمهای ملی ایران بود اما در حرکتی کودتا گونه از هدایت تیم ملی سرنگون شد تا این مرد سیاه بخت علیرغم همه شایستگیهایش ناچار به جدایی از تیم ملی ایران شود. ایویچ به بدترین شکل ممکن و بعد از شکست عجیب! و پرگل تیم ایران در دیداری تدارکاتی مقابل آ. ث. رم ایتالیا ناچار به خداحافظی از تیم ملی ایران شد تا بیش از این با اعتبارش بازی نشده باشد.
والدیر ویرا
هرچند والدیر ویرا مدت زیادی هدایت تیم ملی را برعهده نداشت، اما سرمربی ایران در تاریخیترین بازی ملی بود. ۱۶ آذر ۷۶ و روزی که تیم ایران به لطف تساوی ۲-۲ با استرالیا موفق به صعود به جام جهانی فرانسه شد، این مرد برزیلی سرمربی تیم ملی ایران بود. اما بعد از آن تصمیم سازان در فوتبال ایران به این جمع بندی رسیدند که وی از هدایت تیم ملی برکنار شود.
ویرا که واقعاً مورد بی مهری مسئولان وقت فوتبال، رسانهها و مردم قرار گرفت خیلی بی سر و صدا و بدون جنجال و مصاحبه از فوتبال ایران رفت و به فراموشی سپرده شد. زمانی مردم ایران بار دیگر نام والدیر ویرا را شنیدند که وی بعنوان سرمربی تیم ملی عمان در بازیهای آسیایی ۱۹۹۸ مقابل تیم ملی ایران قرار گرفت و توانست تیم ایران را با نتیجه سنگین ۴ بر ۲ شکست دهد.
محمد مایلی کهن
محمد مایلی کهن سرمربی یکی از نسلهای طلایی در تیم ملی ایران بود و بازیهای زیادی هم بعنوان سرمربی روی نیمکت نشست. وی در سال ۱۹۹۶ هم با تیم ملی ایران به مقام سومی جام ملتهای آسیا رسید. اما نتایج وی در آخرین بازیهای انتخابی جام جهانی ۹۸ و در نهایت شکست مقابل قطر باعث شد تا مایلی کهن هم با شرایط بدی از تیم ملی جدا شود.
مایلی کهن شاهد یکسری از بدترین برخوردهای رسانهای از سوی منتقدانش شد و حجم این انتقادات همواره در همه مقاطعی که او هدایت تیمهای باشگاهی را هم بر عهده میگرفت به وی وارد میشد. در واقع مایلی کهن پس از اخراج از تیم ملی و وارد شدن آن همه انتقاد، دیگر آن مربی سابق نشد.
علی پروین
یکی از بدترین جداییها از تیم ملی برای علی پروین رخ داد. وی که آبان ماه سال ۶۸ بعنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شد و حتی در بازیهای آسیایی ۹۰ پکن هم با تیم ملی به مقام قهرمانی رسید، پایان خوشایندی با تیم ملی ایران نداشت.
پروین که بسیاری او را یکی از اسطورههای فوتبال ایران میدانند، بعد از برکناری اش از تیم ملی در آبان ۷۲ و بعد از ۴ سال، تا سالها خانه نشین بود و حتی مدت مدیدی به اماکن ورزشی ممنوع الورود شده بود و حتی رسانهها هم نامی از وی درج نمیکردند.
پایان تلخ مربیان تیم ملی قصه تازهای نیست و کیروش هم اولین مربی نبود که هجمههای شدید انتقادات را تحمل کرد و بسیار بعید است که او آخرین مربی ملی ایران باشد که مغضوب اهالی فوتبال ایران واقع شد و با پایانی تلخ نیمکت ملی را به نفر بعدی اش تحویل داد.
مربی بعدی تیم ملی ایران چه ایرانی باشد چه خارجی، و حتی اگر زیدان و مورینیو هم باشند، باز هم باید انتظار چنین پایان تلخ و سختی را در روز خداحافظی با نیمکت تیم ملی ایران داشته باشند.