به گزارش «شیعه نیوز»، محمدحسین روانبخش، در سرمقاله روزنامه مردم سالاری نوشت،آمارها از بین دانشآموختگان دانشگاهی حاکی از این است که ۷۵ درصد بیکاران فارغ التحصیل دانشگاهی هستند؛ آماری تکاندهنده و عجیب! اگر چه بیکاری، معضل بزرگ جامعه امروز ایران است و از نظر انسانی فرقی نمیکند که بیکار، چه سطحی از تحصیلات را داشته باشد، اما از این نظر که جوانان کشور بهترین سالهای عمر خویش را در دانشگاهها سپری میکنند و برای گرفتن مدرک دانشگاهی هزینههای بسیاری را به خانواده و جامعه تحمیل میکنند و در نهایت این مدرک نه تنها ارزشی ندارد بلکه باعث میشود که این افراد نتوانند جذب بازار کار شوند، جای تاسف دارد. به قول یکی از صاحب نظران، برخلاف بسیاری از کشورهای توسعه یافته، برخورداری از مدرک تحصیلی در ایران، نه تنها عنصری در جهت تقویت شانس اشتغال به شمار نمیرود بلکه بالعکس مدارک مذکور از احتمال اشتغال فارغ التحصیلان نیز میکاهد که البته بخشی از این معضل را باید در نگاه و رویکرد فارغ التحصیلان دانشگاهی جستوجو کرد.
این موضوع البته چیزی نیست که یکباره شکل گرفته باشد. سالها است که دلسوزان هشدار میدهند که افزایش دانشجویان بدون توجه به بازار کار و همچنین باتوجه به اینکه متاسفانه بسیاری از دانشجویان بعد از فارغ التحصیلی، آموزشی متناسب با بازار کار را ندیدهاند، به بحران بیکاری دامن میزند. اما متاسفانه به این موضوع توجه چندانی نشده است. گسترش بی رویه بعضی دانشگاهها که از دانشگاه بودن فقط نامش را دارند؛ و حتی محیط فیزیکی مناسب را ندارند در طول دو دهه گذشته باعث شده همانقدر که قبولی در دانشگاه و گرفتن مدرک راحت و راحتتر شود، فارغ التحصیل کم سواد و فاقد مهارت
بیشتر شود!
از سوی دیگر آمار داوطلبان کنکور ارشد از سال ۸۵ تا ۹۶ نشان میدهد که در سال ۸۵ تعداد داوطلبان کنکور ارشد ۳۵۰ هزار نفر، در سال ۸۶ این تعداد به ۴۷۰ هزار نفر،سال ۸۷ به ۵۳۱ هزار نفر، ۸۸ به ۶۷۳ هزار نفر، ۸۹ به ۷۷۰ هزار نفر،۹۰ به ۸۷۰ هزار نفر، ۹۱ به ۹۳۰ هزار نفر، ۹۲ به ۸۹۶ هزار نفر،۹۳ به ۹۵۱ هزار نفر، ۹۴ به ۸۱۳ هزار نفر، ۹۵ به ۷۶۱ هزار نفر و ۹۶ به ۸۷۸ هزار نفر رسیده است. یعنی افزایش ۱۵.۳۷ درصدی داوطلبان در سال ۹۶ نسبت به ۹۵ را شاهد بودیم که این نشان دهنده این که فارغ التحصیلان کارشناسی به دلیل نداشتن شرایط کاری مناسب به سمت گذراندن تحصیل در مدارج بالاتر رفتهاند اما دریغ که این اقبال به ادامه تحصیل، به افزایش هزینه، اتلاف وقت و فرصت سوزی بیشتر منجر میشود. نهایتا کار به جایی رسیده که این روزها از افزایش آمار فارغ التحصیلان دکتری سخن گفته میشود؛ فارغ التحصیلانی که در کشورهای دیگر به عنوان متخصصان فن، ارزش و اعتباری بیش از اندازه دارند. افق و دورنمای این وضعیت، زمانی نگران کنندهتر میشود که براساس گفته محمد حسین امید، معاون وزیر علوم بدانیم که هر ساله ۳۰ هزار دانش آموخته مقطع دکترا به بیکاران کشور افزوده میشود.
با این تفاصیل آیا وقت آن نرسیده است که مسئولان فکری برای پایان دادن به مدرک گرایی کنند؟ آیا نباید حداقل در کارشناسی ارشد و دکتری، شرایطی را فراهم آورد که اولا فقط کسانی که واقعا توانایی علمی ورود به این مقاطع را دارند جذب شوند و ثانیا ظرفیت قبولی هر رشته با توجه به بازار کار آن در کشور تعیین شود و ثالثا آموزش علمی این دانشجویان به اندازهای باشد که فارغ التحصیل دارای علم، تخصص و مهارتهای لازم باشد؟!