شبی از شبهای اردیبهشت ماه سال جاری جلد هفتم از موسوعهی امام صدر را ورق میزدم که نگاهم بر عباراتی از آن بزرگوار قفل شد. آنتوان شکرالله حیدر، خبرنگار مجلهی الحوادث لبنان، در انتهای یک گفتگوی چالشی نظر امام صدر را در بارهی سکولاریسم و نقش آن در آیندهی لبنان سؤال کرده بود. پاسخ آن بزرگوار در تاریخ 24 دسامبر سال 1976 به این سؤال چنین بود: «سکولاریسم به این معنی که دین مصدر قوه مجریه نباشد، چنانکه در گذشتهها پادشاهان را سایههای خداوند بر روی زمین میخواندند؛ همچنین به این معنی که دین مصدر قانونگذاری نباشد؛ سکولاریسم به این دو معنی، تا کنون در لبنان وجود داشته و در آینده نیز خواهد داشت» [1]. امام صدر در ادامهی سخن بدون آنکه این دو نوع سکولاریسم را رد یا نکوهش کند، نوع سوم سکولاریسم را به معنای «عدم نقشآفرینی دین حتی در قانون احوال شخصی» مطرح و پس از نکوهش و رد آن تصریح نمود: «شاید اولین بار نیست که این موضوع را مطرح میکنم، که وضع یک قانون احوال شخصی یکسان برای همهی شهروندان لبنان، طوری که قابلیت انعطاف داشته باشد و برای هر شهروند متناسب با دین او برخی شروط اضافه گردد، امری شدنی است» [2].
2. امروز که از تجربهی امام صدر در لبنان و همچنین از عمر جمهوری اسلامی عزیز ما در ایران بیش از سه دههی تمام سپری شده است، جا دارد سؤالهایی شبیه سؤالات زیر با دقت مورد توجه قرار گیرد:
• آیا امام صدر برپایی حکومت دینی را تنها راه نقشآفرینی دین در ساماندهی جامعهی بشری میدانست؟
• نظر امام صدر در بارهی حکومت دینی در جامعهی متکثری مثل لبنان چه بود؟ روش امام صدر برای نقشآفرینی دین در ساماندهی حیات جمعی جامعهی متکثری مثل لبنان چه بود؟ آیا این نظر و روش امام صدر به جامعهی بینالملل امروز قابل تعمیم است؟
• نظر امام صدر در بارهی حکومت دینی در جامعهی یکدستی مثل ایران چه بود؟ آیا امام صدر، برپایی حکومت دینی را تنها راه ساماندهی جامعهی یکدستی مثل ایران میدانست؟
3. این موضوع برای حقیر محرز است که امام صدر اسلام را آیینی جاودانه میدانست و آموزههای آن را راهنمای بشر در همه اعصار. امام صدر سبب اصلی جاودانگی اسلام را قرآن کریم میدانست [3] و سبب جاودانگی خود قرآن را نیز نفس این حقیقت که «عین کلام خداست» [4]. امام صدر اعتقاد داشت که فهم انسان از قرآن کریم همراه با سطح معرفت و دانش بشر در حال رشد است و همین استنباطهای نو پیشدرآمدی است برای تحول، پیشرفت و حل مشکلات جدید در هر روزگار [5].
این موضوع نیز برای حقیر محرز است که امام صدر اسلام را آئین زندگی میدانست و توانمندی آن را در ساماندهی جامعهی بشری، در حد اعلا. امام صدر رسالت اصلی اسلام را ساماندهی زندگی دنیوی انسان میدانست و آخرت را نتیجهی قهری چگونگی زندگی در این دنیا. شبیه این جملات در ادبیات آن بزرگوار فراوان است که: «اسلام قادر است تعلیمات وسیع و راههای گستردهای برای تشکیل شایستهی جوامع ارائه کند» [6]؛ یا اینکه «من کوششهای اجتماعی و فعالیتهای سیاسی خویش را چیزی جز بعدی از ابعاد رسالت و مسئولیت اسلامی خود نمیدانم» [7]؛ یا اینکه اسلام هر اندازه در اصلاح رابطه انسان با خدا و زندگى پس از مرگ انسان دخيل است، «به همان ميزان كه در توسعهی جوامع و تحول زندگى مردم نقش دارد» [8]. یا اینکه: «آئينی پيش خواهد رفت كه با تحولات زمانه همراه باشد و از راه اجتهاد ديني، راهكارهایي بهتر براي حل مشكلات روزگار ارائه دهد» [9].
این موضوع نیز برای حقیر محرز است که امام صدر بر اساس باورهای فوق، همهی زندگی، آسایش، آینده و حتی خانوادهی خود را در لبنان وقف نمود تا زندگی شیعیان، بلکه کل محرومان و به تعبیر دقیقتر حیات جمعی جامعهی لبنان را مطابق آموزههای اسلام یا همان مکتب اهل بیت (ع) ساماندهی کند. امام صدر با راهاندازی نهضت «جمعیتهای خیریه» در برخی مناطق لبنان ناهنجاری تکدی را در منطقهی صور به کلی ریشهکن و فقر و فلاکت را در مقیاس محلی تا حدود زیادی علاج نمود. امام صدر با اقدامات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مختلف، از جمله تإسیس مجلس اعلای اسلامی شیعه، شیعیان لبنان را پس از قرنها انزوا متشکل و با احیای هویت و بازگرداندن احساس خودباوری، این طائفه را همردیف دیگر طوائف در معادلات حاکم بر حیات جمعی جامعهی لبنان وارد کرد. امام صدر با راهاندازی «حرکت محرومان» دولت وقت لبنان را بر آن داشت تا برپایی عدالت اجتماعی و اقتصادی را در سطح ملی سرلوحهی وظایف خود قرار دهد. امام صدر با بسیج لبنان و جهان عرب جنگ داخلی لبنان را پایان داد و همچنین با تأسیس مقاومت که بعدها با کمک جمهوری اسلامی ایران تقویت شد، لبنان را به تنها دژ و جامعهی مقاوم عرب در برابر رژیم صهیونیستی بدل ساخت. آنچه بر شمرده شد، تنها عناوینی از فهرست خدمات بیشمار امام صدر به مردم و جامعهی لبنان است که همه و همه در راستای ساماندهی وضع شیعیان، محرومان و در یک کلام حیات جمعی آن کشور بر اساس آموزههای اسلام صورت گرفت.
همچنین این موضوع برای حقیر محرز است که امام صدر آخرین ماههای حضور در لبنان را چشم به راه پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود و با دنیایی آرزو در حال شمارش معکوس لحظهی درک آن [10]. امام صدر انقلاب اسلامی ایران را «تداعیگر ندای پیامبران» میدانست [11]، روحانیت را راهبر این انقلاب و امام خمینی را «الامام الاکبر» این روحانیت [12]. اشتیاق امام صدر به موفقیت انقلاب و سرافرازی آن چنان بود که خود و همهی امکاناتش را مخلصانه در اختیار امام راحل گزارد و هوشمندانه بر آن شد تا زمینهی درک، تفاهم و اعتماد متقابل را میان ایرانِ پس از پیروزی انقلاب با جهان عرب و دنیای غرب فراهم کند [13].
4.نگارندهی این سطور اگرچه هر چهار موضوع فوقالذکر را محرز میداند، اما باور ندارد که امام صدر برپایی حکومت دینی را تنها راه نقشآفرینی دین در ساماندهی جامعهی بشری میدانست. نگارنده اگرچه هنوز نتوانسته است نظر امام صدر را در بارهی حکومت دینی در جوامع تقریبا یکدست مانند ایران جمعبندی کند، اما بر اساس قرائن و شواهد مختلف اعتقاد دارد که آن بزرگوار چنین راه حلی را نه برای جامعهی متکثر لبنان مناسب میدانست و نه به طریق اولی برای جامعهی بینالملل امروز. امام صدر قریب یک دهه قبل از آنکه تصریحات ابتدای یادداشت حاضر را در بارهی سکولاریسم در لبنان به زبان آورد، در سخنرانی معروف خود تحت عنوان «دین در جهان امروز» در دانشگاه «پدران یسوعی» پس از تبیین ضرورت تلاش عالمان دین جهت ساماندهی زندگی مردم تأکید نمود: «البته قصد من دعوت به بازگشت سلطنت دین و حکومت دین نیست؛ اما خط اصلی و مبنای کلی باید بر اساس حل مشکلات موجود و ارائهی جوابهای راهگشا باشد» [14]. امام صدر در بارهی حکومت دینی هر نظری داشته است، برای نقشآفرینی دین در ساماندهی جامعهی متکثر لبنان و نیز جامعهی بینالمللی امروز راه حل دیگری داشت. راه حلی که به نظر میرسد حتی به جوامع تقریبا یکدست نیز قابل تعمیم است، هرچند که شاید بهترین گزینه نباشد.
5.نظر امام صدر در بارهی عدم دخالت رسمی دین در قوای مجریه و مقننهی جامعهی متکثر لبنان حتی اگر قبل و طی دههی اول بعد از پیروزی انقلاب برای برخی پیروان ایرانی و لبنانی امام راحل قابل هضم نبود، امروز اما دیگر اغلب منتقدین به صحت آن پی بردهاند. این جمله از آن حجتالاسلام و والمسلمین سید محمد غروی روحانی برجسته و دوستدار انقلاب اسلامی ایران در شهر صور است که «من از بزرگترین رهبران حزبالله که الآن نمیخواهم نام ببرم، خود شنیدم که مکررا اظهار داشتند، ما الآن میفهمیم که امام موسی صدر بر حق بوده است؛ ما الآن میفهمیم که باید از نو سیرهی امام موسی صدر را بررسی و افکار و شخصیت ایشان را بازخوانی کنیم» [15]. براستی نیز مسیحیانی که قریب نصف جمعیت لبنان را تشکیل میدهند، کی و چگونه خواهند پذیرفت که اسلام بر قوای مجریه و مقننهی آن کشور حاکم باشد؟ درست مانند مسلمانان، که آنان نیز هرگز نخواهند پذیرفت مسیحیت بر قوای مجریه و مقننهی کشورشان حاکم باشد.
6. روشی که امام صدر برای نقشآفرینی اسلام در ساماندهی حیات جمعی جامعهی متکثر لبنان اختیار کرد، هم بسیار ظریف بود و هم نیازمند صبر، حوصله و دقت فراوان. امام صدر وقتی کمر همت به حل یک معضل عام اجتماعی میبست، اینطور نبود که بگوید، راهکار پیشنهادی اسلام برای حل معضل چنین است، پس بر همین اساس عمل میکنیم. روش آن بزرگوار را شاید بتوان در نگاه اول چنین فرموله کرد: «طرح و اجرای عقلانی و غیر سیاسی راهکار پیشنهادی اسلام، با تکیه بر مخرج مشترک ادیان، مذاهب و همچنین با اقناع اقشار مختلف مردم». این روش بر ارکانی چند استوار بود که مهمترین آنها از این قرار است:
• تکیه بر مخرج مشترک ادیان و مذاهب
• اقناع اقشار مختلف مردم
• طرح و اجرای غیر سیاسی مسئله
7. امام صدر وقتی در جامعهی متکثر لبنان به حل یک معضل عام اجتماعی کمر همت میبست، عنایت خاصی داشت که حتیالامکان رهبران و اندیشمندان پیرو ادیان و مذاهب دیگر را نیز با راهکار و برنامهی پیشنهادی خود همراه سازد. امام صدر اعتقاد داشت راهکار و برنامهای که اسلام برای برقراری عدالت اجتماعی و اقتصادی میپسندد، این ظرفیت را دارد که از سوی ادیان دیگر نیز با استقبال مواجه شود. این امیدواری امام صدر به همراهی پیروان ادیان دیگر از این نگاه وحدتبخش ایشان نشأت میگرفت که «اديان آسمانی همه يكى هستند؛ زيرا نقطه آغاز همه آنها، يعنى خدا، يكيست؛ و هدف آنها، يعنى انسان، يكيست؛ و بستر تحولات آنها، يعنى جهان هستى، يكيست» [16]. امام صدر اعتقاد داشت که پیامبران، امامان و پیروان مؤمن آنها «جبهه و کاروان پیوسته و هماهنگی را تشکیل دادهاند که ابتدا و انتهای آن آغاز و پایان هستی است» [17]. تفاوتهایی که بسته به زمان و مکان بعثت وجود دارد، «نه تنها هیچ تناقض و ناسازگاری را تداعی نمیکند» [18]، بلکه با توجه به سطح دانش و معرفت بشر در هر روزگار، «بیانگر رشد و توسعهی برداشتها از مفهوم رسالت است» [19]. امام صدر اعتقاد داشت که اگر هدف رهبران دینی خدمت مخلصانه به خلق و نجات مستضعفان و رنجدیدگان باشد، به راحتی میتوانند در کنار یکدیگر قرار گیرند و با تکیه بر ارزشهای الهی مشترک و با همکاری و تبادل تجربههای گذشته، «بر کلمهی سواء برای خوشبختی بندگان خدا اتفاق کنند» [20].
هشتم / امام صدر وقتی در جامعهی متکثر لبنان به حل یک معضل عام اجتماعی کمر همت میبست، بدون آنکه از نام اسلام هزینه کند یا پشت سر آن قایم شود، با بکارگیری ذوق، ابتکار و بعضا حتی الگوسازی تلاش میکرد تا با قدرت منطق و استدلال، افکار عمومی و مردم را قانع کند، که راهکار پیشنهادیاش با عقل، اخلاق و علم سازگار است و لذا کارآ و مؤثر. امام صدر بی آنکه گرفتار «منفی بافیهای» خاص جامعهی ما شود [21]، اعتقاد داشت جوامعی که بر اساس عقل، اخلاق و علم اداره میشوند، وقتی راهکاری را با این ضوابط سازگار یافتند، به طور منطقی از آن استقبال خواهند کرد. این جملهی واقعگرایانه امام صدر پیام و یادگاری جاودان برای روحانیت است که: «راه براى اداى واجبات و انجام تكاليف كاملا باز است. همه و همه، هرقدر دور و بىخبر باشند، براى پذيرفتن و عمل به تعليمات عاليهی دين آمادهاند. فطرت آنها به دعوت حق كمك مىكند. جهان و قواى هستى ياور حقگويانِ حقيقتجو است. توفيق و رضاى خدا نيز همراه است. فقط اخلاص، ذوق و ابتكار در اسلوب دعوت، و استقامت لازم است» [22].
نهم / امام صدر وقتی در جامعهی متکثر لبنان به حل یک معضل عام اجتماعی کمر همت میبست، با نهایت ظرافت مراقب بود تا راهکار و برنامهی پیشنهادی او در یک چارچوب فراگیر و گستردهی «ملی» و «لبنانی» عرضه شود، نه در یک چارچوب تنگ طائفهای. سمت و سوی حرکت امام صدر در حل معضلات عام اجتماعی آن بود که یک وفاق، عزم و خیزش ملی ایجاد کند، نه پرچم جدیدی برای تشدید اختلافات طائفهای و سیاسی. امام صدر از هر رفتاری که حتی کمترین شائبهی تعصب، تکبر، برتریجویی و سیاسیکاری طائفهای را تداعی میکرد، شدیدا پرهیز داشت. برنامهی حرکت را طوری میچید که حسنظن و اعتماد بیافریند، نه سوءظن و بیاعتمادی. جمعیت خیریهی امام صدر در شهر صور «انجمن نیکوکاری» نام داشت، مبارزهی منفی او برای برپایی عدالت اجتماعی و اقتصادی «حرکت محرومان» و مقاومت او علیه تجاوزات رژیم صهیونیستی نیز «مقاومت لبنانی». پاسخ امام صدر به اعتراض برخی روحانیون تندروی لبنان که چرا بر نام حرکت محرومان یا مقاومت پسوند «اسلامی» را نمیافزاید، چنین بود: «ما متهم بودیم که طائفهای حرکت میکنیم. به واسطهی اندبشمندانی از طوائف دیگر که با ما همکاری دارند، تلاش کردیم از این چارچوب خارج شویم. اما حتی اگر نیمی از جمعیت ما غیر شیعه و غیر مسلمان باشند، تا زمانیکه رهبری حرکت شیعه هست، دشمنان، معاندین و مخالفین همچنان بهانه دارند تا کنایه بزنند. بنابراین ما اعلان نخواهیم کرد که حرکتی اسلامی هستیم؛ بلکه مانند گذشته تأکید خواهیم کرد که حرکتی ملی هستیم» [23].
دهم / نگارنده بر این باور است که امام صدر روشی را که برای نقشآفرینی اسلام در ساماندهی حیات جمعی جامعهی متکثر لبنان در پیش گرفته بود، به دهکدهی کوچک جهانی امروز و نهادهای منطقهای و بینالمللی حاکم بر آن نیز که خود جامعهی متکثر بزرگتری هستند، قابل نعمیم میدانست. امام صدر در دیدار مورخ 18 ژانویهی سال 1977 خود با مدیران مسئول مطبوعات بیروت، با پیشبینی گسترش قریبالوقوع راههای ارتباطی و کاهش فاصلهها، لبنان آن روز را مینیاتوری از جهان اوایل قرن بیست و یکم دانست که شکل و شمایل یک «بلد واحد» یا همان «دهکدهی کوچک جهانی» امروز را دارا خواهد بود [24]. تأکید مؤکد امام صدر در سخنان آن روز بر «رسالت تاریخی» جامعهی متکثر لبنان بود که باید «با ارائهی الگویی موفق» نشان دهد، که میتوان دین، مذهب، فرهنگ و خواستگاههای تمدنی مختلف داشت، اما در عین حال با صلح و صفا کنار هم زندگی کرد و جامعهای صالح همراه با پیشرفت و عدالت اجتماعی و اقتصادی برپا نمود [25]. این اندیشهها در حالی متجاوز از سه دهه پیش ذهن امام صدر را به خود مشغول کرده بود، که متأسفانه هنوز برخی اندیشمندان جامعهی ما از درک واقعیتهای امروز عاجز هستند! مثل اینجا است که سخنان بعضی بزرگان در وصف آن بزرگوار درخششی بیشتر مییابد: امام صدر «پنجاه سال بعد را طوری میدید که انسان امروز را میبیند» [26]؛ «بسیار دور اندیش بود و آینده را به روشنی میدید» [27]؛ یا اینکه «ایشان اهل استنباط بود ... در هر مسئلهای هم که فکر می کرد، جهانی فکر میکرد» [28].
یازدهم / امروز نیم قرن تمام از آن روز سپری شده است که امام صدر میدان فعالیت خود را از قم و نجف به لبنان کشاند. هجرت امام صدر به لبنان در روزهایی صورت گرفت که دو یار نزدیک او، شهید بهشتی و شهید سید محمد باقر صدر، مطالعه بر روی حکومت اسلامی را آغاز کرده بودند، اما خود آن بزرگوار، مطالعه بر روی مباحث اقتصادی اسلام را [29]. دغدغهی اصلی این سه بزرگوار، که به حق حتی امروز نماد جریان روشنفکری اصیل حوزوی خوانده میشوند، ساماندهی زندگی مردم بر اساس آموزههای اسلامی بود. اما راههایی که در پیش گرفتند، متناسب با ذوق و سلیقهی آنها، متفاوت بود: دو نفر اول تحقق آرزوی خود را از راه برپایی حکومت اسلامی دنبال کردند. تلاشهای نفر اول به پیروزی انقلاب اسلامی در ایران انجامید و تلاشهای نفر دوم به تشکیل حزبالدعوه در عراق. امام صدر اما راه «طرح و اجرای عقلانی و غیر سیاسی راهکارهای پیشنهادی اسلام، با تکیه بر مخرج مشترک ادیان، مذاهب و همچنین با اقناع اقشار مختلف مردم» را در پیش گرفت. راه اول حداکثر ظرفیت دگرگونی جوامع یکدستی مانند ایران و عربستان را دارد و بنابر تجربهی سالهای اخیر، نه حتی عراق. راه دوم اما نه تنها ظرفیت ایجاد اصلاحات ساختاری در جوامع متکثری چون لبنان را دارد، بلکه نهادهای منطقهای و بینالمللی حاکم بر دهکدهی کوچک جهانی قرن بیست و یکم را نیز میتواند متأثر سازد. نگارنده هنوز در بارهی دیدگاه امام صدر راجع به حکومت دینی در جوامع یکدست مانند ایران به جمعبندی دست نیافته است؛ اما بر این باور است که روش آن بزرگوار برای نقشآفرینی اسلام در ساماندهی حیات جمعی جامعهی متکثر لبنان، در جامعهی یکدستی چون ایران نیز پاسخ مثبت خواهد داد. وقتی افکار عمومی یک جامعهی متکثر این ظرفیت را دارد تا با مشاهدهی منطق و استدلال قانع شود، که راهکار پیشنهادی اسلام برای حل یک معضل اجتماعی با عقل، اخلاق و علم سازگار است و لذا کارآ و مؤثر، چرا افکار عمومی یک جامعهی مسلمان نتواند قانع شود؟! ...
دوازدهم / آنچه در این یادداشت آمد، نگاهی کلی و گذرا بود به دیدگاه امام صدر در بارهی نسبت دین و حکومت در جوامع متکثر. سؤالاتی در ابتدای یادداشت مطرح شدند که پارهای از آنها پاسخهای اولیهای را دریافت داشتند و پاسخ تعدادی نیز به آینده موکول شد. تأکید نگارنده بر واژهی «اولیه» از آن جهت است که ماهیت پژوهشی یادداشت حاضر را یادآور شود و لذا احتمال تکمیل و تدقیق برداشتها را در آینده. سؤال مهمی که پاسخ آن به آینده موکول شد، نظر امام صدر در بارهی حکومت دینی در جوامع یکدست بود. بدیهی است که در سایهی مطالب مطرح شده، سؤالهای جدیدی را نیز میتوان به سؤالهای پیشین اضافه کرد. از جمله آنکه روش امام صدر برای نقشآفرینی دین در ساماندهی حیات جمعی جوامع متکثر، با حکومت جهانی امام زمان (ع) چه نسبتی دارد؟ از دیدگاه امام صدر، مفهوم ولایت در فرآیند تبدیل یک جامعهی متکثر به جامعهای صالح چه کارکردی دارد؟ اهمیت دو سؤال اخیر زمانی بیشتر آشکار میشود که توجه کنیم، مفاهیم مهدویت و ولایت در منظومهی فکری امام صدر نقش محوری و نعیین کننده داشت. اعیاد نیمهی شعبان و غدیر از عزیزترین اعیادی بود که امام صدر در لبنان بر احیا و گرامیداشت آنها اصرار داشت. سؤال مهم دیگر آن است که امام صدر چه مدلی را برای تعامل ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی با فرآیند تبدیل جامعهی متکثر لبنان به جامعهای صالح در نظر داشت؟ امید آنکه نویسنده و دیگر پژوهشگران علاقمند به امام صدر در آیندهی نزدیک توفیق یابند با مراجعه به اندیشه و سیرهی آن بزرگوار پاسخهایی درخور به سؤالهای فوق ارائه دهند.
[1]. ر.ک. به یعقوب ضاهر، موسوعه «مسیره الامام السید موسی الصدر»، جلد 7، ص 465 و 466.
[2]. ر.ک. به ضاهر، جلد 7، ص 466.
[3]. ر.ک. به سید موسی صدر: «ادیان در خدمت انسان»، ص 143 (پیامبری و پیامبران) و «تأملی دیگر در قرآن و تفسیر»، ص 11 و 52.
[4]. ر.ک. به سید موسی صدر، «ادیان در خدمت انسان»، ص 143 (پیامبری و پیامبران).
[5]. ر.ک. به سید موسی صدر: «ادیان در خدمت انسان»، ص 143 (پیامبری و پیامبران) و «تأملی دیگر در قرآن و تفسیر»، ص 11.
[6]. ر.ک. به سید موسی صدر، «ادیان در خدمت انسان»، ص 210 (ابعاد اجتماعی اسلام).
[7]. ر.ک. به سید موسی صدر، «اقتصاد در مکتب اسلام»، ص پشت جلد.
[8]. متأسفانه آدرس این جمله را گم کردم.
[9]. ر.ک. به سید موسی صدر، «ادیان در خدمت انسان»، ص 56 (دین و مشارکت اجتماعی).
[10]. به عنوان مثال ر.ک. به احمدی، محمد رضا؛ «خاطرات آیتالله طاهری خرم آبادی، از تبعید امام (ره) تا پیروزی انقلاب اسلامی»؛ جلد دوم؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
[11]. ر.ک. به سید موسی صدر، «ادیان در خدمت انسان»، ص 129 (پیام انبیاء).
[12]. ر.ک. به سید موسی صدر، «ادیان در خدمت انسان»، ص 129 (پیام انبیاء)؛ متأسفانه تعبیر «الامام الاکبر»، در هنگام ویراستاری، با تسامح، با عبارت «امام» جایگزین شده است.
[13]. به عنوان مثال ر.ک. به خاطرات آیتالله طاهری خرم آبادی.
[14]. ر.ک. به سید موسی صدر، «ادیان در خدمت انسان»، ص 52 (دین در جهان امروز).
[15]. ر.ک. به کمالیان و کرمانی، «عزت شیعه»، جلد دوم، ص 162 (گفتگو با آیتالله العظمی موسوی اردبیلی).
[16]. ر.ک. به سید موسی صدر، «ادیان در خدمت انسان»، ص 15 (ادیان در خدمت انسان).
[17]. ر.ک. به سید موسی صدر، «ادیان در خدمت انسان»، ص 132 (ایمان به رسالات خداوندی).
[18]. ر.ک. به سید موسی صدر: «ادیان در خدمت انسان»، ص 142 (پیامبری و پیامبران).
[19]. ر.ک. به سید موسی صدر: «ادیان در خدمت انسان»، ص 142 (پیامبری و پیامبران).
[20]. ر.ک. به سید موسی صدر، «ادیان در خدمت انسان»، ص 14 (ادیان در خدمت انسان).
[21]. این تعبیر، نقل قول آیتالله جوادی آملی از امام صدر است (ر.ک. به مرکز نشر اسراء، «مهر استاد»، ص 188).
[22]. ر.ک. به علی حجتی کرمانی، «نای و نی»، ص 63 (ذوق و ابتکار در دعوت).
[23]. ر.ک. به ضاهر، جلد 12، ص 142.
[24]. ر.ک. به ضاهر، جلد 8، ص 147.
[25]. ر.ک. به ضاهر، جلد 8، ص 147 و 148.
[26]. ر.ک. به کمالیان و کرمانی، جلد 2، ص 162 (گفتگو با آیتالله العظمی موسوی اردبیلی).
[27]. ر.ک. به کمالیان و کرمانی، جلد 2، ص 162 (گفتگو با آیتالله العظمی موسوی اردبیلی).
[28]. ر.ک. به سید هادی خسروشاهی، «یادنامه امام موسی صدر»، ص 162 (گفتگو با آیتالله العظمی منتظری).
[29]. گزارش تاریخی این فعالیتها در جلد اول از کتاب «روزگار صدر» (گاهشمار زندگی امام موسی صدر) آمده است که اگر عمر و توفیقی باشد، در آیندهی نزدیک منتشر خواهد شد، انشاءالله