به گزارش «شیعه نیوز»، روحانیت کنونی ما در اکثر قریب به اتفاق جوامع مسلمان به اسوهای چون امام موسی صدر شدیداً نیازمند است؛ در غیر این صورت، شأن و اعتبار خود را در جهان معاصر از کف خواهد داد و دچار شکست و خسران عظیمی تاریخی خواهد شد و به همان مسیری سوق خواهد یافت که نهاد روحانیت در عالم مسیحیت طی کرد و در نهایت در حاشیه تاریخ قرار گرفت
امام موسی صدر شخصیتی چارچوبشکن است و بهسهولت چارچوبهای اجتماعی و قالبهای قراردادی را که با نام دین و به نام دین گره خورده، زیر پا میگذارد
امام موسی صدر در کسوت روحانی بود و قاعدتاً این لباس برایش امکاناتی ایجاد کرده بود. اما وی در مناسبات خویش تنها به این لباس و به جایگاه اجتماعی و تاریخی نهادینهشدهی روحانیت تکیه نکرد. وی توانست با روح، قلب و احساس دیگرانی خارج از گروه اجتماعی خودش ارتباط برقرار کند. برای من بسیار شورانگیز است وقتی میبینم امام موسی صدر به بیرون از حوزهی فرهنگی خودش پا میگذارد و به کلیسا، به واتیکان، به دانشکدهی حقوق مسیحیان، به کنیسه و.. میرود و با دیگرانی خارج از گروه اجتماعی و اعتقادی خویش ارتباط انسانی بسیار نیرومندی برقرار میکند
وی نه فقط از قدرت برقراریِ ارتباط با دیگران برخوردار است، بلکه به دیگران گشوده نیز هست… این گشودگی به دیگری و غلبه بر مرزبندیهای دروغین، فرقهای و غیرانسانی، تا حد آمادگی برای فدا کردن جان خویش برای دیگری که صرفاً بر اساس نوعی تفکر و تربیت دینی و معنوی امکانپذیر است، در محیط و در روابط انسانی و اجتماعی معجزهآفرین خواهد بود؛ معجزهای که با امام موسی صدر در لبنان تحقق یافته بود
وی ادب ارتباط با دیگری را بهخوبی میدانست. بسیاری دوست دارند با دیگری و دیگران مراوده داشته و ارتباط برقرار کنند، اما ادب ارتباط با دیگری را نمیدانند… امام موسی صدر بهخوبی آگاه بود که باورهای دینی، فرهنگی و اعتقادی او، فقط برای خودش مشروعیت، حجیت و مرجعیت دارد، اما بههیچوجه، دلیلی وجود ندارد که باورهای مورد پذیرش خود او برای دیگران هم مشروعیت و مقبولیت داشته باشد
امام موسی صدر، بر خلاف بسیاری از ما، در خطبهها و سخنرانیهایش از خودش و از اعتقادات و باورهای خودش شروع نمیکند. مواجههی او با مسائل و با دیگران، بههیچوجه، خودبنیادانه نیست
امام موسی صدر حقیقتآً جانش، هم به سنت تاریخی ما و هم به تمدن جدید و عالَم جدید گشوده بود. همین گشودگی است که میتواند برای جامعه و حوزههای علمیهی ما بهنحوی
بسیار بنیادین کارساز باشد
او از قدرت و اقتداری برخوردار بود که به پشتوانهی هیچ قدرت سیاسی، اجتماعی و اقتصادیای حاصل نیامده بود؛ بلکه صرفاً برخاسته از قدرت کلمه و کلام و نیروی درونی و معنوی او بود… او به معجزهی کلمه و کلام ایمان آورده بود و به همین دلیل، صرفاً با تکیه بر قدرت کلام و کلمه میتوانست از شأن، جایگاه و اثرگذاری برجستهای در محیط اجتماعی و تاریخی خودش برخوردار باشد؛ قدرتی که روزگار و جهان کنونی ما، حتی مؤمنان به ادیان و پیامآوران بزرگ تاریخ، آن را تا حدود بسیار زیادی فراموش کردهاند و بیشتر به قدرت سلاح و رسانه برای تولید حقیقت روی آوردهاند
به گمانم امام موسی صدر، فرزند نمونهای از عالَم اسلام است. شخصیت او نشان میدهد که عالَم و فرهنگ اسلامی، علیرغم ضعفها و بحرانهای بسیارش، هنوز قدرت زایندگی خویش را به طور کامل از کف نداده است و هنوز میتواند آبستن ظهور شخصیتهای بزرگ انسانی باشد
به گمانم بشریت و نیز جهان اسلام و حوزههای علمیه و روحانیت ما به الگویی چون امام موسی صدر که در سیمایش هیچ نشانی از فرقهگرایی و خشونت وجود نداشت، شدیداً نیازمند است.
*بخشهایی از مقاله دکتر بیژن عبدالکریمی با عنوان امام موسی صدر اسوهای برای روحانیت ما در کتاب آینده روحانیت و جهان معاصر