به گزارش «شیعه نیوز»، طبق آخرین سرشماری، 9 میلیون و 769 هزار نفر در سن متعارف ازدواج و هرگز ازدواج نکرده در کشور داریم و همچنین تعداد افرادی که از سن متعارف ازدواج عبور کردهاند اما هنوز به سن تجرد قطعی نرسیدند یک میلیون و 810 هزار نفر است.
شاید برای بخشی از افراد در هر اجتماعی، تجرد به عنوان سبک و نوعی انتخاب برای زندگی پذیرفته شده باشد اما برای برخی این شیوه زندگی همانند جبری محتوم تلقی می شود که پیامدهای ناخوشایند آن تا پایان عمر همراهشان خواهد ماند.
شرایط امروز جامعه ایران همانطور که امکان و پذیرش فرهنگی و اجتماعی تجرد را با توجه به تجربه ی تاریخی اجبار به ازدواج، ممکن ساخته است اما از جانب دیگر امکان ازدواج را کاهش داده است؛ عواملی چون بیکاری، اشتغال ناپایدار و نداشتن افق کاری مناسب، چشم اندازهای فردی و اجتماعی جوانان ایرانی را کاهش داده و مجموعه این عوامل بر کاهش انگیزه و تمایل آنان بر ازدواج اثر چشمگیری گذاشت است؛ یعنی تجرد همانقدر که برای اقلیتی شیوه ای ارادی و انتخابی در زندگی بوده است، برای اکثریت، سبکی جبری و ناخواستنی به دلیل شرایط اجتماعی است که در آن دست و پا می زنند.
**پایان تلخ تجرد
«حسین باهر» جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی در بررسی ابعاد تجرد قطعی، دو زاویه ی دید قابل تفکیک را تشخصی داده و آن را به دیدگاه کوتاه مدت و بلند مدت تقسیم می کند. وی در ادامه و در تشریح این دو زاویه دید می گوید: در بررسی علل کوتاه مدت این مساله مطرح است که هنوز امکانات ازدواج برای دختر و پسر به صورتی که انتظار و توقع آن را دارند فراهم نشده است. ولی اگر سنشان بالا برود به صورتی که دختر علاقه ای به ازدواج نداشته باشد یا این که پسر توانایی همسرداری نداشته باشد، این مقداری جامعه را دچار تنش می سازد چرا که نابسامانی های سن بالا با تنهایی توام می شود.
وی عقیده دارد: چون زن و مرد علاوه بر آن که از نظر جسمانی و انسانی به هم وابستگی دارند، از نظر عاطفی و اخلاقی هم نیاز دارند که به یکدیگر وابستگی داشته باشند و از سنی به بعد این ضرورت بیشتر می شود؛ یعنی ازدواج لازم و برای سنین بالاتر بیشتر الزامی است؛ چرا که بعد از این سن با رفتن افراد و فرزندان از خانه و خانواده، افزایش تنهایی، بیماری و کم پولی عارض می شود و وقتی که فرد در این سنین تنها باشد، راهی جز خانه سالمندان یا خدایی نکرده خودکشی و یا دق مرگ شدن به دنبال ندارد.
این جامعه شناس ادامه می دهد: در نتیجه و با نگاهی کارشناسانه به پدیده تجرد دائمی، می توان به این مساله اشاره کرد که جز در مواردی مشخص و به خصوص، همه موجودات جاندار نیازمند به زوجیت هستند. و خداوند همه را زوج آفریده است؛ یعنی ما اساسا زوج به دنیا آمده ایم.
«بنابراین دنباله دوران مجردی به صورت مطلق، بی مسئولیتی، بی هویتی و گاهی آسیب های شخصیتی برای افراد را به دنبال دارد؛ که در نهایت همه این موارد فردی و شخصی، مشکلاتی را برای جامعه نیز ایجاد می کنند».
**زوجیت قانون همیشگی طبیعت
بنیانگذار مکتب کنششناسی و نویسنده آثار رفتارشناسانه در ادامه و در تبیین اهمیت آسیب شناسانه تجرد برای فرد و جامعه، خاطر نشان کرد: تصورم این است که ما باید این پدیده را خیلی جدی بگیریم و نگذاریم سن ازدواج آنقدر بالا برود که این امکان از افراد گرفته شود. ضمن این که در کنار هم بودن و زوجیت دو موجود زنده، قانون طبیعت است.
وی عقیده دارد: مسائل ازدواج را باید برای افراد روشن کرد ضمن این که شرایط ازدواج آسان برای همه فراهم شود و اگر جامعه در این زمینه هزینه کند، این هزینه ی مصرفی نیست و هزینه ای سرمایه گذاری خواهد بود چراکه انسانهای متاهل متعهد هم می شوند. و اصولا متاهل ها هم طول عمر مفیدتری دارند و هم این که نسبت به جامعه احساس تعهد بیشتری خواهند داشت؛ ضمن این که هم خودشان و هم دیگران را از این تعهد برخوردار می کنند و این سلسله مراتب می تواند نسل به نسل تداوم پیدا کند. و هم این که پایبندی به اصول اخلاقی به صورتی کلی، در بین متاهلین بیشتر از مجردان نمود دارد.
**ازدواج بهتر از تجرد
نویسنده ی کتاب «رفتارشناسی خوشبختی» در ادامه و در تاکید بر اهمیت ازدواج بیان داشت: به عنوان یک جامعه شناس و رفتارشناس افراد را به ازدواج حتی اگر نخواهند بچه دار شوند، توصیه می کنم. عقیده دارم که اگر همه شرایط، صلاحیت و اهلیت ازدواج راندارند و نمی خواهند ازدواج کنند، مساله ای نیست. ولی اگر کسی بتواند ازدواج کند حتما مستحق است که ازدواج را انجام دهد.
وی افزود: مساله بعدی بچه دار شدن است و این که اگر کسی توان بچه داری را ندارد، نباید بچه دار شود اما اگر دارد، در حد یکی یا دو تا که لازمه ادامه حیات معقول هم برای خانواده و هم جامعه است، باید بچه دار شود.
«انشالله به شرایطی برسیم که جامعه سلامت اجتماعی و اخلاقی بیشتری داشته باشد؛ ازدواج یکی از نمودهای سلامت اخلاقی جامعه است و آدم های متاهل تعهد بیشتری نسبت به خودشان و جامعه دارند. چون حداقل به زندگی خودشان و بچه هایشان بیشتر فکر می کنند تا یک آدم مجرد. در نتیجه امیدوارم راهکارهای بهتر و آسان گیرانه تر در ازدواج مطرح شود و کسانی که می توانند در این امر مشارکت و حضور فعالانه تری داشته باشند و آگاه باشیم که خیر چنین اقداماتی کمتر از مدرسه سازی نیست».