به گزارش «شیعه نیوز»، چین به عنوان پر جمعیت ترین کشور دنیا مسلمانان پر تعدادی دارد. در واقع شمار مسلمانان این کشور یک میلیارد و چهارصد میلیون نفری شرق آسیا در حدود چهل میلیون نفر است. چیزی نزدیک به سه درصد از جمعیت این کشور- تقریبا اندازه یکی از کشورهای متوسط مسلمان منطقه. البته طبق آمارهای غیر رسمی تعداد مسلمانان چین حتی از این نیز بیشتر است. برخی از منابع غیر رسمی جمعیت ۶۵.۳ میلیون نفر و برخی نیز حتی تا ۱۰۰ میلیون مسلمان را در چین برآورد کرده اند که معادل ۷.۵ درصد از جمعیت چین می شود. اما فارغ از شمار جمعیتی؛ گفته شده که در میان ۵۶ قومیت چین ۱۰ قومیت پیرو اسلام هستند، اقوامی چون هویی، ایغور، قزاق، تاتار، ازبک، سالا، دونگ شیانگ، بائوان، قرقیز و تاجیک…
از جمعیت چهل میلیون نفری مسلمانان چین، حدود چهار میلیون نفر را شیعیان تشکیل می دهند، اقلیتی در اقلیت. این ها همه در کنار هم یعنی شرایطی دشوار برای شیعیان؛ به خصوص اگر در نظر آوریم که حزب کمونیستی حاکم بر این کشور سالیان زیادی علیه هر نوع تظاهر مذهبی جنگیده، چنان که در ارزیابی جمعیت دینداران این کشور آمارها حکایت از این دارند که بیش از پنجاه و دو درصد از جمعیت چین خود را بی دین، هجده درصد بودایی، پنج درصد مسیحی، چهار درصد مسلمان و حدود بیست و دو درصد هم پیرو ادیان محلی و سنتی این کشور نامیده اند.
آشنایی با اسلام
گفته می شود ورود اسلام به چین به سال های اول هجرت باز می گردد. دقیقا به سال پنجم بعد از رحلت پیامبر اسلام (ص). به روایتی زمانی که سعد بن ابی وقاص وارد چین شد و اولین مسجد تاریخ این کشور را در شانگهای تأسیس کرد. بعدتر در تلاش مسلمانان برای توسعه قلمروی خود در آسیای مرکزی برخوردهای فراوانی میان مسلمانان با چینی ها پیش آمد. دایره المعارف بریتانیکا در این زمینه نوشته که حکمران خراسان که قتیبه نام داشت، در سال ۹۵ هجری مناطقی چون خجند، کاشغر، ختن، آق سو و تورفان را فتح کرد و از این طریق بخش بزرگی از چین را با اسلام آشنا کرد.
شاید به دلیل این پیشینه باشد که هنوز هم بیشتر مسلمانان چین در همان مناطق اشغال شده در سال های آغازین هجرت، یا در مناطقی نزدیک به آن مناطق زندگی می کنند. به عنوان مثال؛ این واقعیت که اکثریت جمعیت استان سین کیانگ را مسلمانان تشکیل میدهند، شاهدی بر این مدعاست…
شیعیان چین
همان گونه که گفته شد، در جمعیت مسلمانان چین شیعیان اقلیتی ده درصدی را تشکیل می دهند، اما نکته مهم این که علی رغم این اقلیت آماری، شیعیان نفوذ عمیقی در بین سایر مسلمانان این کشور دارند. گفته می شود که اندیشه شیعی در چین دو شعبه مختلف دارد، با این که تقریبا هر دو از یک منشا سیراب می شوند.
اولین گروه شیعیان چین در در کوههای پالیر و اطراف شهرهای ختن و یارغند سکونت دارند. این گروه از شیعیان که پیروان اسماعیلیه و شیعیان دوازده امامی را شامل است، با گروه دوم که همان شیعیان به معنای اعم کلمه، یا به گویشی دیگر پیروان طریقتهای متعددی چون نقشبندیه، قادریه، کبرویه و غیره هستند، فرق دارند. هم چنین در بین مسلمانان چین، شیعیان در قوم تاجیک در کاشغر و نیز شماری از دستههای قوم ایغور در یارغند هم پیروانی دارند. در این میان باید این را نیز گفت که تاجیکهای کاشغر به فرقه اسماعیلیه و اویغورهای یارغند به شیعه دوازده امامی تعلق مذهبی دارند. در کل می توان شیعیان چین را در دو دسته طبقه بندی کرد که به آنها شیعیان اعتقادی و شیعیان فرهنگی می گویند. شیعیان اعتقادی معتقد به امامت امام علی (ع) و امامان بعد از آن حضرت هستند و به دو دسته اسماعیلیه و امامیه تقسیم می شوند. شیعیان فرهنگی اما پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام هستند که البته در میان این گروه پیروان اهل سنت هم وجود دارند. دبیر جامعه المصطفی که آموزش طلاب چینی را دنبال می کند اعتقاد دارد که شیعیان فرهنگی چین قرابت و اشتراکات زیادی را در محبت به اهل بیت علیهم السلام و اعتقادات دینی با شیعیان اعتقادی دارند و از فرهنگ و مذهب شیعه اعتقادی متاثر هستند.
سین کیانگ، ختن و یارغند را مناطق شیعه نشین کشور چین نامیده اند. مناطقی که شمار قابل توجهی از ساکنینش را شیعیان دوازده امامی تشکیل می دهند. شیعیانی که به مانند اصل اسلام، اینان نیز از طریق ایرانیان با تفکر شیعی آشنا شده اند. در منابع تاریخی ریشه برخی دیگر از شیعیان چین را نیز به کشمیری هایی ربط می دهند که به سبب دشورای زندگی اقتصادی یا سیاسی در نواحی خودشان به سمت شرق کوچ کرده و در استان سین کیانگ سکنی گزیده اند.
به رغم این جداسازی ها، اما گفته می شود که در اسلام به سبک چین چندان تفاوت معناداری میان تفکر شیعی و سنی وجود ندارد و هر دوی این سنن مذهبی به شدت تحت تاثیر اسلام ایرانی قرن هشتم تا دهم هجری هستند که نوعی اسلامی صوفیانه بود و تسنن و تشیع در آن جمع آمده و چیزی شبیه تسنن دوازده امامی را حاصل آورده بود. این نکته که علاوه بر شیعیان امامی چین، سنی های نقشبندی نیز علاقه فراوانی به دوازده امام داشته و نام آنان را در سینه خود محفوظ نگاه داشتهاند، می تواند مبین این اختلاط عقاید باشد. اختلاطی که با این حقیقت که اکثریت شیعیان چین از طریق شهر شیعه نشین گلیگیت پاکستان تغذیه فکری میشوند، بی ارتباط نیست. جالب این که این گروه از شیعیان به دلیل دوری از عتبات برای خودشان نمادی از اماکن متبرکهای را نیز به نام امامان ساخته اند و به زیارت آن ها می پردازند. از این جمله است نماد آرامگاه امام جعفر صادق(ص) در شهر یارغند؛ که سالانه جمعیت پر شماری از شیعیان چین به زیارت آن می پردازند.
البته در سال های اخیر با تحصیل شمار زیادی از طلاب چینی در حوزه های علمیه خارج از چین تغذیه فکری شیعیان به سمت ایران نیز چرخیده و تعالیم دست اول شیعه از این طریق به سرزمین افسانه ها راه پیدا کرده است.
نفوذ شیعیان
گفته می شود مسلمانان چین، حتی آن هایی که شیعه نیستند نیز از نظر عرفانی و مذهبی به شیعیان نزدیکی خاصی دارند و به شدت تحت تأثیر فرهنگ شیعه هستند. یک محقق مذهبی در تحلیل باورهای مسلمانان چینی مواردی را به عنوان نزدیکی مسلمانان این کشور به شیعیان ذکر کرده که می تواند نشان از نفوذ باورها و نمادهای شیعی در ذهن و قلب مسلمانان چین باشد.
از نظر این محقق این نکته که مسلمانان چین در نمازهای جمعه خود نام ائمه معصومین را به عنوان فرزندان پیامبر(ص) مورد احترام قرار میدهند و حتی برخی شان در مراسم و مناسک مذهبی و حتی زمان فارغ التحصیلی حوزههای علمیه لباس بلند سبز رنگی میپوشند – که یکی از رنگ های مقدس شیعیان است – نشان از نفوذ تفکر شیعی در اسلام چینی دارد. این نکته که متون درسی حوزههای علمیه چین بیشتر به زبان فارسی است و نیز در وضو، غسل و نماز مسلمانان این کشور جملات متعددی به زبان فارسی بر زبان می آورند، نفوذ این تفکر در چین را توجیه می کند. هم چنین می توان از محبوبیت و عمومیت نامهای علی، حسن، حسین و فاطمه بین مسلمانان چین به عنوان دیگر دلیل نفوذ تفکر شیعی در این کشور یاد کرد.
مساجد چین
در چین مساجد پر تعدادی وجود دارد و حتی برخی از منابع از وجود بیش از سی و پنج هزار مسجد در این کشور صحبت می کنند. فقط در پکن بیش از ۷۰ مسجد وجود دارد و البته شهر شانگهای هم میزبان ۸ مسجد است که در بین این ۸ مسجد یکی شان ویژه زنان است. در چین کارهایی مانند ازدواج، کفن و دفن مردگان، آموزش معارف اسلامی، رسیدگی به مشکلات مسلمانان، ذبح اسلامی، برگزاری مسابقات ورزشی، اذان و اقامه در گوش نوزادان در مساجد صورت می گیرد.
هر جمعه و همچنین در روزهای ماه رمضان، مسلمانان زیادی به مساجد چین میآیند و نماز به جا می آورند. هم چنین خطبا و امامان جمعه چین در خطبههای نماز جمعه در مورد قواعد و آموزههای دین اسلام صحبت میکنند و از دانشجویان جهت توضیح و شرح مسائل دینی با گرمی استقبال میکنند.
جدا از مساجد، مدارس و مکتب های مسجدی یا حوزه های علمیه دولتی و غیر دولتی زیادی در چین وجود دارد که با حمایت مسلمانان تاسیس شده اند و در حال هزاران هزاران طلبه در آن ها تحصیل می کنند.
منابع اسلامی چین از انجمن ها و حوزه هایی چون فدراسیون نجات ملی اسلامی، جامعه مطالعات اسلامی چین، جامعه فرهنگ اسلامی چین، مدرسه عمومی اسلامی چنگ دا به عنوان موسسات اسلامی چین نام برده اند. بیشتر این مراکز اما در ارتباط مستقیم با دولت و حکومت چین هستند. در واقع با این که مسلمانان از اقلیت های کم جمعیت چین هستند، اما دولت این کشور همواره در یکسان سازی فرهنگ آن ها با اقلیت خن کوشیده؛ و به این دلیل حوزه های دینی مسلمانان را زیر نظر داشته. سازمان امور ادیان چین بر اساس سیاست های حزب کمونیست انجمن های مذهبی چون انجمن اسلامی چین را تاسیس کرده تا سیاست های دولت چین و حزب کمونیست را در میان مسلمانان به اجرا گذاشته و راه اصلی ارتباطی میان حکومت و مسلمانان چین باشد و به این وسیله بر امور مذهبی مسلمانان مدیریت و نظارت داشته باشند و اصول و سیاست های اجرایی حزب کمونیست را در میان مناطق مسلمان نشین تقویت و حفظ نماید. البته حکومت در رسیدن به هدف یکسان سازی یا چینی سازی مسلمانان ناکام مانده است. دلیل این ایستادگی در فرهنگ و رسوم اسلامی را ریشه داشتن مسلمانان چین در تمدن مترقی اسلامی نامیده اند که این باعث شده در فرهنگ غالب ذوب نشوند.
به باور محمد شمسالدین نویسنده مسلمان چینی تاریخ ثابت کرده که ملت های دارای تمدن ملت های غیر متمدن را در خود ذوب می کنند، اما عکس آن صادق نیست. این نویسنده این را نیز گفته که با این که قدرت و زور ممکن است در مقطع محدودی از تاریخ بر فرهنگ و مدنیت پیروز شود، اما این پیروزی طولانی نخواهد بود. اعتقاداتی شبیه این ماندگاری اسلام را در این سرزمین برای زمانی نزدیک به پانزده قرن توجیه می کند.
البته حکومت تاسیس انجمن های دینی با هدف کنترل آن ها را انکار کرده و هدف اصلیش را جبران خسارت های وارده به مسلمانان و ایجاد حفظ روحیه وحدت و هم دلی در جامعه چین و کسب اعتماد مسلمانان به دولت عنوان کرده است.
مسجد شیعیان «فوژو»، مرکز استان فوجیان
دشواری های شیعیان
گفته می شود که کشور چین با این که امروزه ۳۵ هزار مسجد و چهل هزار روحانی مسلمان دارد، اما با این اوصاف مسلمانان و به خصوص شیعیان این کشور آزادی مناسبی برای انجام رسومات و فرائض دینی خود ندارند و به شدت از سوی حکومت کمونیستی چین تحت فشار قرار دارند. فشار ها و محدودیت های ایجاد شده از سوی حکومت چین چنان است که حتی خبر می رسد که مسلمانان چین حتی برای ادای نمازهای روزانه و مراسم کفن و دفن هم محدودیت دارند. بگذریم از این که حکومت چین اجازه روزهداری، برگزاری نمازهای روزانه، پخش آثار مذهبی و حجاب را نیز به دانشجویان، کارمندان و معلمان نمی دهد و از این نظر این گروه زیر فشارهای سنگینی زندگی می کنند. این فشارها گاه به برخوردهای سنگین و سرکوب هم ختم می شود. درگیری های سال ۱۳۸۸ را در استان سین کیانگ چین؛ که در شهر ارومچی بین ایغورهای مسلمان و هان های کمونیست در گرفت و کشته شدن حدود دویست تن از مسلمانان در این درگیری ها – که البته منابعی آن را تا هزار نفر نیز ذکر کرده اند – صدای مراجع تقلید شیعه چون آیتالله مکارمشیرازی و نوری همدانی را درآورد و به صدور بیانیه هایی در محکومیت این نسل کشی انجامید.
با وجود مسایلی از این دست، اما بیراه نیست اگر بگوییم وضعیت مسلمانان در چین بستگی بسیاری دارد به سیاست های دولت مرکزی چین در قبال اقلیت ها. در کل در نگاهی تاریخی انقلاب فرهنگی چین دشوارترین روزهای مسلمانان در چین را به وجود آورده. این رویداد مهم تاریخ معاصر این سرزمین که در سال ۱۹۴۹ میلادی به رهبری مائو سیاستمدار انقلابی کمونیست و تئوریسین مارکسیسم انقلاب چین در سه مرحله بین سالهای ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۶ به وقوع پیوست بر زندگی مسلمانان چین تاثیرات عمیقی گذاشت. از این رو که مائو دین را افیون جوامع و اعتقادات دینی را خرافه میدانست، به نام انقلاب فرهنگی سختترین ضربات اجتماعی، علمی و فرهنگی را بر پیکره مسلمانان وارد آورد. چون رهبران انقلاب فرهنگی تفکرات ضد دینی داشتند، در آن روزگار مسلمانان و شیعیان این کشور با اتهاماتی نظیر ضد انقلابی و اخلال در نظام اجتماعی حاکم به صورت گسترده سرکوب شدند و بسیاری از مساجد ویران شدند.
مائو همچنین دستور داد مدارس و حوزههای دینی بسته شوند و تمامی دانشمندان، محققان و کارکنان، استادان و معلمان این مراکز را به مناطق دوردست به منظور کارهای سخت و شستوشوی مغزی تبعید کرد. لغو تعطیلات عید فطر و قربان و متوقف کردن سفرهای حجاج به بیتالله الحرام دیگر اقدامات مائو در آن روز و روزگار بود.
آینده شیعیان
شیعیان و در کل مسلمانان در چین همواره در معرض دو عامل متضاد هم قرار داشته اند. یکی از این دو عامل حاکمیت بوده که آنان را به جذب و پذیرش فرهنگ بومی و سنتی وا می داشت و دیگری عامل درونی و اعتقادی اسلام بود که آن ها را به حفظ هویت فرهنگی خویش به عنوان مسلمان فرا می خواند. این دو عامل متضاد در تمام این سال ها در کنار هم بوده، و حفظ این موازنه وضعیت شیعیان و مسلمانان چین را به موقعیت امروزی رسانده است. طبیعی است بر هم خوردن این موازنه جایگاه اقلیت مسلمانان این کشور را دچار تغییر می کند، مثل اتفاقی که در جریان انقلاب فرهنگی رخ داد و عناصر ضد دینی را حاکم سرنوشت مسلمانان کرد.
حالا با ادامه سیاست های آزادسازی حکومت به نظر می رسد موازنه در حال تغییر به نفع مسلمانان است. افزایش منابع مطالعاتی، حمایت مراکز شیعی جهان از مطالعات تشیع و… موقعیت رشد و افزایش را در اختیار مسلمانان این کشور گذاشته. شاید افزایش سریع آمار جمعیت شیعه چین به دلیل این شرایط جدید باشد.
منابع:
Min Junqing. The Present Situation and Characteristics of Contemporary Islam in China. JISMOR, 8. 2010 Islam by province
Gladney, Dru C. (2003). "The China Quarterly – Islam in China: Accommodation or Separatism? – Cambridge Journals Online”. Cambridge.org.
Yongming Zhou (1999). Anti-drug Crusades in Twentieth-century China: Nationalism, History, and State Building. Rowman & Littlefield
Mayaram, Shail (2009). The other global city. Taylor Francis US. p. 75. ISBN 978-0-415-99194-0. Retrieved 2010-07-30.