به گزارش «شیعه نیوز»، روزنامه «العربی الجدید» نوشت: علی رغم خوشحالی محافل سیاسی و رسانه ای عربستان سعودی از تصویب بودجه سال آینده این کشور، به نظر می رسد این موضوع برای تضمین جایگاه تاثیرگذار درنظام جدید منطقه خاورمیانه که در حال بازسازی است، به هیچ وجه کفایت نمی کند.
درست است که پول و معاملات مالی برای به دست آوردن دل رقبا و شاید هم خرید آنی برخی مواضع تاثیرگذارند، اما ابزارهای مالیِ فاقدِ دیدگاهِ استراتژیکِ جامع، تشدید مشکلات تصمیم گیری در عربستان سعودی، فقدان نهادگرایی و غلبه تاکتیک ها بر استراتژی ها همه و همه عربستان را از یک بحران به بحرانی دیگر کشانده است بدون اینکه فرصتی برای حل مشکلات موجود داشته باشد.
برکسی پوشیده نیست که بن سلمان هنوز به دنبال راهی برای خروج از پیامدهای ترور «جمال خاشقجی» روزنامه نگار سعودی است که اکتبر گذشته در کنسولگری کشورش در استانبول کشته شد؛ جنایتی که باعث بروز بحرانی پیچیده شد و سطوح عربستان، منطقه و جهان را به شیوه ای بی نظیر به هم گره زد آن هم در سالی که کثرت بحران ها سال سختی را برای ریاض رقم زده است؛ سالی که این کشور از سیاست خلق بحران ها و صدور آنها به دیگران هیچ نصیبی عایدش نشد.
ماجراجویی های بن سلمان و موقعیت از دست رفته سعودی
نویسنده در ادامه نوشت: با این حال پنج شاخص مهم وجود دارد که فرسایش و افول موقعیت عربستان سعودی در منطقه را نشان می دهند که عبارتند از:
شاخص اول، شاخص رقابت بین المللی درباره سوریه است که بویژه پس از تصمیم ترامپ برای خروج از سوریه بیشتر نمود پیدا می کند؛ فارغ از بهانه های ترامپ برای اتخاذ چنین تصمیمی، پیامدهای این تصمیم ترجیحا به نفع مسکو و متحدانش خواهد بود؛ به این ترتیب عربستان و اعرب از جمله عمر البشیر که اخیرا به دمشق سفر کرد، به نفع محور روسیه، ترکیه و ایران، دست خالی از سوریه خارج می شوند.
فرسایش و افول موقعیت عربستان سعودی در منطقه با تصمیمات برنامه ریزی نشده
شاخص دوم، مربوط به برتری منطقه ای آنکارا علیه ریاض پیش و پس از جنایت ترور خاشقجی است؛ زیرا به نظر می رسد ترکیه در جذب نهادهای آمریکایی بویژه کنگره و آژانس اطلاعات مرکزی این کشور(سیا) در این خصوص موفق عمل کرده است این در حالی است که ریاض چهار سناریویی متناقض را ارائه کرده و تلاش هایش در طول دو ماه به باد فنا رفته است. حتی اقدامات عربستان در این زمینه ناخواسته این فرصت را به آنکار داد تا روابط خود با واشنگتن را تقویت کند.
شاخص سوم، افول جایگاه عربستان با توسل به تاکتیک های برنامه ریزی نشده ای نظیر تاسیس نهاد کشورهای حاشیه دریای سرخ برای تحقق منافع امنیتی و سیاسی و سرمایه گذاری و تامین امنیت روند دریانوردی است؛ با وجود اهمیت تامین منافع عربی در دریای سرخ و خلیج عدن، چنین اقدامی می تواند سرنوشت مشابهی به ایده ائتلاف اسلامی برای مبارزه با تروریسم داشته باشد که ریاض اواخر سال ۲۰۱۵ میلادی از آن حمایت مالی کرد در حالی که همین عربستان سعودی مهمترین مخالف پیشنهاد مصر برای تاسیس نیروی مشترک عربی در بهار همان سال بود.
برتری منطقه ای آنکارا علیه ریاض پیش و پس از جنایت ترور خاشقجی
شاخص چهارم، ضعف حلقه نجات محمد بن سلمان است حتی اگر عادی سازی روابط عربستان با اسرائیل به اوج خود هم برسد و یا اینکه این کشور به سمت روسیه، چین و هند گرایش محدودی هم داشته باشد، باز هم روی این حقیقت تاثیر نمی گذارد که جهت گیری عربستان به سمت آمریکا به طور خصوصی و غرب به طور کلی باقی می ماند.
آخرین شاخص هم، قدرت نمادین عربستان سعودی به عنوان میزبانی از مدینه و مکه است؛ زیرا به نظر می رسد این قدرت هم با سیاسی کردن حج، پیامدهای محاصره قطر، نتایج فاجعه بار جنگ یمن و وخامت سیاسی بازداشت مخالفان و فعالان سعودی رو به افول است.
پیامدهای ترور جمال خاشقجی برای عربستان گران تمام شده است
در پایان می توان گفت: بحران عربستان پس از ترور خاشقجی را اقدامات صوری و جزئی ریاض و دست دادن های مسخره ای نظیر دست دادن پوتین و بن سلمان در آرژانتین هرگز حل نخواهد کرد .