الا طلیعه ی کوثر سفر بس است بیا / غروب غربت مادر سفر
بس است بیا
بیا که چشم به راهت نشسته خاک بقیع / به جان فاطمه دیگر
سفر بس است بیا
فرزند آن بشکسته پهلو خواهد آمد / با رمز یاالله و یا هو
خواهد آمد
والفجر یعنی شیعیان وقتی نمانده / با ذو الجناح و
ذوالفقار، او خواهد آمد
پیغمبری که عمری غمخوار امتش بود / روی کبود زهرا(سلام الله علیها)
اجر نبوتش بود؟
هر سینه که دوستدار زهراست / آشفته و بی قرار زهراست
گنجینه ی هفت آسمان ها / در سینه ی خون نگار زهراست
از شرح کرامتش همین بس / عالم همه وامدار زهراست . . .
در حریم فاطمیّه مرغ دل پر می زند / ناله از مظلومی
زهرای اطهر می زند . . .
سوز دل سیاهم دیگر اثر ندارد / بس که گناه کردم اشکم ثمر
ندارد
ای کاش قبل مردن یار از سفر بیاید / او عزم انتقام زهرا
مگر ندارد . . .
چرا شب غم ما را سحر نمی آید / چرا ز یوسف زهرا خبر نمی
آید
عزیز فاطمه! یکدم بیا به محفل ما / مگر به مجلس مادر،
پسر نمی آید . . .
یا فاطمه جان
یاریمان کن در انتظار روزی که فرزندت بیاید
و انتقام صورت نیلی ات را بگیرد، ثابت قدم بمانیم . . .
تو را از جان و دل باشم خریدار / بیا ای یوسف زهرا به
بازار
بیا و انتقام مادر خویش / بگیر از دشمن بد اختر خویش
از آنهایی که حقش غصب کردند / عدو را جای حیدر نصب کردند
خدایا دل نازنین زهرای اطهر(سلام الله علیها) را بواسطه ی ظهور فرزندش شاد
بگردان . . .
عادت به روضه کرده دلم روضه خوان کجاست
صاحب عزای فاطمه، آن بی نشان کجاست
قربان اشک روز و شب چشم خسته ات
مولا فدای مادر پهلو شکســــته ات
نقل از البرز نیوز
التماس دعا