۰

دو بچه يا بيشتر؟

قرآن کريم اين کتاب راهنما و هدايت بشر به مثابه نرم افزار سامانده برنامه زندگي فردي و اجتماعي انسان است که بايد در جايگاه رفيع و آسماني خويش ، مرجعيت فکري انديشمندان و برنامه ريزان جامعه باشد.
کد خبر: ۱۷۴۵۷
۲۱:۲۳ - ۲۴ ارديبهشت ۱۳۸۹

به گزارش«شیعه نیوز»به نقل از رسا،محروميت بشر از چنين منبع وحياني و بي خطا، به علت کوتاهي و غفلت مجريان و صاحبان انديشه ، نه تنها ره به سعادت و خوشبختي نمي يابد که موجب سرگرداني و گمراهي انسان و بروز مصيبت هاي پياپي مي شود.

ساماندهي بشري با تکيه بر ابزار عالي و بي مانند عقل که خود موهبتي است الهي و با مراجعه به منابع فرابشري و آسماني که از ناحيه آفريدگار حکيم صادر شده است ، تنها راه سعادت است چرا که تنها گزاره همه جانبه نگر و معصومانه را پيش روي انسانيت است.

آموزه هاي بي خطا و فرمان هاي نتيجه بخش قرآني ، نه تنها بخشي، منطقه اي و محدود نيست که فرا زماني و فرا مکاني است.

کتاب هدايت انسان نه براي يک مقطع خاص و نه براي جغرافياي محدود ، نازل نشده که نسخه اي بي زمان و مکان است و فطرت و اصالت انسان را هدف گرفته و به تمام زواياي آفرينشي اين اشرف موجودات ، اشراف دارد.

چندي است مسئله رشد و کنترل جمعيت، باز مورد توجه افکار عمومي و دست اندر کاران قرار گرفته و به نظر مي رسد مانند هميشه حکم نهايي بر اساس يک سري تجربيات ناقص و نظريه پردازي هاي کوته نگر ، صادر مي شود.

قرآن کريم ، در باره مسئله توليد مثل و ادامه نسل ، آياتي دارد که مستقيم و غير مستقيم به اين قضييه مهم پرداخته و آموزه هاي حيات بخشي در اين زمينه دارد . چنان که در باره معدوم ساختن بشر نيز احکام سخت و حساسيت ويژه اي را به نمايش مي گذارد.

از آن جا که در مسئله اخير، دو عنصر اقتصاد و تربيت، بيشتر مورد توجه قرار گرفته، از همين منظر به آيات الهي نگاهي مي اندازيم و نکته هاي کليدي براي نظريه پردازي و برنامه ريزي در زمينه رشد و کنترل جمعيت را بر مي شمريم:

اولا ازدواج که يکي از اهداف اصلي آن توليد نسل است از منظر دين بسيار مبارک ، مقدس و واجب شمرده شده و تاکيد فراواني در اين زمينه وجود دارد. مسئله اقتصادي در اين اتفاق نيز محل توجه بوده و قرآن کريم اين گونه به امر ازدواج ، تشويق مي کند:

« مردان و زنان بى‏همسر خود را همسر دهيد، همچنين غلامان و کنيزان صالح و درستکارتان را اگر فقير و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بى‏نياز مى‏سازد خداوند گشايش‏دهنده و آگاه است! » [1]

از اين آيه مشخص مي شود که خداي حکيم نه تنها به ازدواج بي همسران ، دستور داده که تامين زندگي کساني که فقير باشند و احتمالا از روي فقر ، تن به ازدواج نمي دهند را تضمين کرده است. پس در نظر گرفتن مانع اقتصادي براي ازدواج ، با مباني قرآني سازگاري ندارد و لازم نيست براي چنين قضايايي به محاسبات بشري و بازاري بسنده و اعتماد کرد که مي فرمايد : « و هر کس تقواى الهى پيشه کند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى‏کند، و او را از جايى که گمان ندارد روزى مى‏دهد و هر کس بر خدا توکّل کند، کفايت امرش را مى‏کند خداوند فرمان خود را به انجام مى‏رساند و خدا براى هر چيزى اندازه‏اى قرار داده است! ... و هر کس تقواى الهى پيشه کند، خداوند کار را بر او آسان مى‏سازد!اين فرمان خداست که بر شما نازل کرده و هر کس تقواى الهى پيشه کند، خداوند گناهانش را مى‏بخشد و پاداش او را بزرگ مى‏دارد! » [2]

سفارش پيامبر اعظم خدا در باره ازدواج نيز چنان مشهور و معروف است که تنها براي تبرک، ذکر مي شود:
« هر کس همسر اختيار کند، نيمى از دين خويش را حفظ کرده است، پس بايد نيم ديگر را با تقوى پيشگى حفظ کند» [3]

و « نکاح سنت من است پس هر که بگرداند روى از سنت من پس نيست » [4]
همچنين : « خانواده تشکيل دهيد، زيرا که آن براى شما روزى‏آورتر است »[5]
و «کسى که فطرت مرا دوست بدارد، بايد به سنّت من عمل کند و ازدواج از سنّت من است.» [6]

باز در زمينه اقتصادي ازدواج مي فرمايد: « کسى که خوش دارد، با پاکى و پاکيزگى به لقاى الهى برسد، بايد در حالى به حضورش رسد که همسرى گزيده باشد و اگر کسى از ترس تنگدستى، ازدواج نکند، در حقيقت به خداوند گمان بد برده است.» [7]


ثانيا مسئله توليد نسل است که گاه به علت کوته نگري بشر و باز محاسبات غلط و مادي گرايانه ، مورد بي عنايتي قرار گرفته و دچار تصميمات نادرست مي شود.
در باره رابطه فقر و توليد مثل نيز ، دو احتمال عملي وجود دارد. يک اين که خانواده فقير براي اين که فرزندي چون خود به دنيا نياورند از توليد مثل گريزان مي شوند و دوم اين که خانواده اي مرفه از ترس اين که با به دنيا آمدن کودک از اموالشان کم شده و به فقر مبتلا شوند.
قرآن کريم هر دودسته را نکوهيده و به دسته اول فرموده است:
بگو:« بياييد، آنچه را پروردگارتان بر شما حرام کرده است، (برايتان) بخوانم (و پيروى کنيم): اينکه هيچ چيزى را شريک او قرار ندهيد و به پدر و مادر نيکى کنيد و فرزندانتان را از فقر نکشيد ما، شما و آنان را روزى مى‏دهيم و نزديک [کارهاى‏] زشت نشويد، آنچه آشکار است از آنها، و آنچه پنهان است و شخصى را که خدا (کشتن او را) حرام کرده است، جز به حق نکشيد اين (چيزى است که خدا) شما را به آن سفارش کرده، تا شايد شما خردورزى کنيد. [8]

به دسته دوم نيز مي فرمايد:
« در حقيقت، پروردگارت روزى را براى هر کس که بخواهد (و شايسته بداند) گسترده سازد و تنگ گرداند [چرا] که او نسبت به بندگانش، آگاه [و] بيناست. و فرزندانتان را از ترس فقر، مَکشيد ما آنان و شما را روزى مى‏دهيم [چرا] که کشتن آنان گناه بزرگى است! [9]

به ديگر سخن، کشتن فرزندان به علت فقر يا ترس از فقير شدن ، ممنوع شده که اين ضمن نشان دادن رسوم وحشي جاهلي ، نکته آموزنده اي در خود دارد که روزي فرزندان به عهده خدا است و به اندازه مقدر است و نبايد در مورد فرزندان به چنين محاسبات غلطي تن داد.


شگفت اين جاست که دين مبين اسلام نه تنها بر ازدواج تاکيد دارد و قتل کودک بر اثر ققر را برنمي تابد که به توليد مثل نيز تشويق مي کند.

پيامبر مکرم خدا مي فرمايد: « ازدواج کنيد. زيرا من فرداى قيامت در مقابل امت‏هاى گذشته به کثرت تعداد امت خود غالب مى‏شوم و همين طفل سقط شده در آنروز، با حالتى خشمناک بر در بهشت مى‏ايستد، به وى گفته مى شود: داخل بهشت شو! او مى‏گويد: نه! تا اينکه پدر و مادرم قبل از من داخل بهشت شوند.» [10]

و در روايت ديگري است که : ازدواج کنيد تا نسل شما فزونى گيرد که من با فزونى جمعيت شما حتى با فرزندان سقط شده در قيامت به ديگر امتها مباهات مى‏کنم!» [11]


پس مشخص مي شود اسلام نه تنها به امر ازدواج و توليد نسل ، تا کيد دارد که ربط دادن مسايل مالي و مانع تراشي و بهانه جويي در اين مورد را نمي پذيرد.

اما در برنامه ريزي خانوادگي و اجتماعي ، گزاره ديگري نيز وجود دارد که نمي توان در کنترل جمعيت از آن غافل شد. اين مسئله ، تربيت و فرهنگ است.
اين نکته بسيار مهمي است که فرزندان ما با تربيتي ديني بار بيايند و جامعه ايماني تشکيل دهند.

قرآن کريم در اين زمينه نيز دقيق و ظريف وارد شده و دستورالعمل هاي مستقيم و غير مستقيم بسياري دارد.

با نگاه به مباني تربيتي قرآن ، در مي يابيم که از نظر اسلام ، دو جنبه پرورش جسمي و روحي مورد توجه است و در هر زمينه دستورات جداگانه اي وارد شده است.

در اين کتاب وحياني ، پرورش جسماني و بدني از ريشه (رب و) گرفته شده و به معناي بزرگ کردن کودک است.
در آيه اي مي فرمايد : « و بال هاى تواضع خويش را از محبّت و لطف، در برابر آنان فرود آر! و بگو: «پروردگارا! همان‏گونه که آنها مرا در کوچکى تربيت کردند، مشمول رحمتشان قرار ده!» [12]
يا از قول فرعون به موسي : «گفت: آيا ما تو را در کودکى در ميان خود پرورش نداديم، و سالهايى از زندگيت را در ميان ما نبودى؟» [13]
گرچه اين نوع اين بزرگ کردن از ريشه (ر ب و) است که به پرورش جسماني توجه دارد و در جاي خود درخور ستايش است، اما نگاه آسماني، که خدا را پروردگار جهانيان مي داند «رب العالمين» ، تربيت انسان را بيش از اين مي داند و اصطلاح تربيت را از ريشه (رب ب) گرفته که در خود معناي مالکيت و صاحبيت نيز دارد . به دست آوردن نسبت آياتي که به رشد روحاني و معنوي بشر پرداخته با آياتي که اشاره به پرورش تن دارد با يک نگاه گذرا به آيات کريمه روشن مي شود و نياز به استدلال ندارد اما اين تاکيد و اهميت تنها در ريشه (رب ب ) يا همان تربيت نهفته نيست. گرچه تنها عبارت رب العالمين 34 با در قرآن تکرار شده است.
در مجموع بايد گفت از نظر سامانه تربيت و هدايت ديني ، پرورش فرزند مومن و نيکو يک ارزش به شمار مي رود و نمي توان چنين گزاره اي را در کنترل جمعيت ، از نظر دور داشت.

پيامبر اکرم مي فرمايد: « فرزند صالح از نشانه‏هاى سعادت انسان است» [14] و« فرزند براى پدر همانند گلى است از جانب خدا که او را مى‏بويد. و همانا گل من حسن و حسين هستند که آنها را همنام دو سبط بنى اسرائيل (فرزندان هارون) شبر و شبير قرار دادم » [15] و «فرزند صالح بوي خوشي است از بهشت » [16] و « فرزند صالح از خوشبختي مرد است» [17] و نيز از امام صادق عليه السلام روايت است که فرمود: « ميراث خدا از بنده مومنش فرزند صالحي است که برايش طلب آمرزش کند » [18] و «فرزند صالح ، ميراث خدا است پس از مرگ مومن» [19].

اما آيا به راستي با اين همه تشويق و ترغيب نسبت به امر مقدس ازدواج ، تشکيل خانواده و فرزند پروري ، آيا اسلام نسبت به آسايش خانواده و مديريت آن نظري ندارد؟ پاسخ اين پرسش در حديث هايي است که به عايله کم تر ( و نه لزوما فرزند کم تر ) اشاره دارند .
اميرالمؤمنين علي عليه السلام مي فرمايد : « اندک عيالى يکى از دو (يک دوم) توانگرى بود» [20]
به قول شاعر[21]:
الغرض از يسر وسعت يک رقم
مال باشد هر چه هست از بيش و کم‏
قسم دوم کم عيالى را بدان
اين يکى را هم ز اقسامش بخوان‏

اما به نظر مي رسد اين دست روايات که به کم تر بودن عايله اشاره مي کنند اولا در باره ولد و فرزند صراحت ندارند گرچه از آثار عيال کم ، فرزند کم هم مي تواند باشد. ثانيا با نظر به دوران صدور چنين رواياتي که چند همسري و کنيزداري رايج بوده ، اين احتمال وجود دارد که مراد از عايله کم تر خانواده کم جمعيت تر باشد و نه زاد و ولد کم تر. ثالثا با کنار هم گذاشتن روايات پيشين و اين روايت مي شود گفت دسته اول در مقام هدايت اجتماعي است که به ازدواج و فرزند پروري و تربيت فرزند تشويق مي کند و دسته دوم در مقام هدايت و توصيه فردي است که خانواده معتدل و معمول را بهتر و آسان تر از خانواده پر عايله برمي شمرد چرا که از نظر اسلام ، حقوق خانواده از جايگاه مهمي برخوردار است و کوتاهي در اين حقوق، نکوهش شده است.[22]

در فضاي روايات بايد به صنف ديگري نيز اشاره کرد که باز نگاه مثبت اما غير مستقيم دارد ؛ روايات بسياري که در مقام دعا براي شخص، وارد شده يا ارايه درمان معنوي و دارويي براي افرادي که مشکلي در زمينه توليد نسل داشته اند يا برتر دانستن زن بچه زا بر زن نازا و همچنين رواياتي که در مقام بيان احکام عزل مني و نطفه است . [23]

از طرفي سيره خود ائمه اطهار نيز نشان مي دهد ايشان فرزنداني برومند و متعدد داشته اند که امروز نيز شاهد ادامه نسل پر برکت اين خاندان هستيم.

در اين جا نيکو است نظري داشته باشيم به افزايش و کاهش جمعيت در دنيا و اثرات آن. اصولا مسئله جمعيت در همه عصرها يک مسئله راهبردي است و نمي توان بي مطالعه و کورکورانه نسبت به آن اظهار نظر و جامعه را با خطرهاي اين ندانم کاري ها تهديد کرد.

حاکم شدن گفتماني ويژه در اروپا که به بهانه هاي زيبا اما مخرب ، نهاد خانواده را در دهه هاي جاري مورد هدف قرار داد و بنيان خانواده را سست و بي ارزش کرد چه حاصلي داشته است؟ کاهش جمعيت، بي بند و باري به بهانه آزادي جنسي ، خانواده هاي موقت بي ازدواج ، توليد کودکان بي شمار نامشروع بي خانواده و بي هويت ، به رسميت نشناختن هويت انساني زن و بي قيدي زن براي کامجويي مردان ، پيدايش جنبش اعتراضي فمنيستي که خود سم مهلک ديگري براي جامعه بشري است، به رسميت شناختن ازدواج هم جنس بازان و پيامدهاي ديگري که انحطاط بشر مدرن و ضد انسان را نويد داد.

اما روزگاري نژاد آرايايي در آلمان براي تسلط بر جهان تلاش مي کرد و در پي حفظ و گسترش اين نژاد بود همچنان که روزگاري دورتر، نژاد آنگلو ساکسون با مهاجرت به ساير نقاط دنيا و زاد و ولد ، کشور هايي چون کانادا ، آمريکا و استرالياي امروزي را پايه گذاري کردند .
مشکلي که اروپاي امروز با آن مواجه است، کاهش نسل اروپايي و افزايش نسل مهاجري است. عاملي که باعث مي شود اتحاديه اروپا از پذيرش ترکيه مسلمان سرباز بزند تا راه را براي مهاجرت و سکونت و رفت و آمد ميليون ها ترک مسلمان باز نشود شايد تحقق اروپاي مسلمان به تعويق بيافتد.

مسلمانان پيش از اين نيز از اين روش براي انتقال و گسترش اسلام بهره جسته اند . بازرگانان مسلمان ايراني در هند و چين ، تاريخ و مذهب و زبان فارسي و اسلامي را به يادگار گذاشته اند . ترويج و گسترش اسلام توسط بازرگانان ايراني و عمدتاً از طريق جاده ابريشم صورت گرفته‌است. آشنايي اکثر مسلمانان چين با کلمات و واژه‌هاي اصيل فارسي و استعمال اين لغات در مکالمات روزمره زبان چيني مؤيد اين مدعا است.
نتيجه ورود اسلام به چين جمعيتي حدود ?? ميليون مسلمان در چين است که بيشتر آنها در استان‌هاي شينجيانگ، گانسو، نينگشيا و چينگهاي زندگي مي‌کنند.
همچنين خانواده هاي مسلمان از ديرباز و سپس از دوره عثماني در بالکان به ويژه بوسني و هرزه گوين هنوز زندگي مي کنند گرچه توطئه اروپايي ها براي نسل کشي آنان، بسياري از مسلمانان را به کشتن داده است.
تمدن ??? ساله مسلمانان در اسپانيا و تمدن ??? ساله آنها در سيسيل باعث شده اسلام به عنوان بخشي از تاريخ اروپا به حساب آيد که عمدتا از شمال آفريقا وارد اروپا شدند.

حال بايد پرسيد در کشوري که سرشار از منابع طبيعي، فرصت هاي فرهنگي و اجتماعي ، پيشينه اي تاريخي و تمدني ديرپا ، آييني آسماني و نجات بخش، مذهبي با آموزه هاي حيات بخش و آرمان هاي جهاني و نسلي پراستعداد و قهرمان دارد، چه عاملي باعث شد که مدتي شعار پوچ و اشتباه راهبردي کاهش نسل در آن ترويج شود؟

آيا مديريت منابع انساني نبايد به ارايه راهکارهاي بلند مدت و آينده نگر ، جامعه ايراني را به سوي پيشرفت مقتدرانه و عزتمند سوق دهد و آن چنان شرايط را فراهم آورد که نسلي مومن، دانشمند و صالح که توانايي مديريت جهاني دارد تربيت شود.

به نظر مي رسد در دوره اي که بايد با تلاش مضاعف، خرابي هاي جنگ بازسازي مي شد و رفاه عمومي با عدالت و توسعه متوازن، تامين مي شد ، بي عرضگي و واداده گي به مباني پوچ غربي ، جمعيت ايراني را يک تهديد يافت و تلاش همه جانبه اي براي پاک کردن صورت مسئله به خرج داد.

مسئله ديگر ، توجيهاتي است که براي کم فرزندي مطرح مي شود. به راستي چه کسي ثابت کرده است که تک فرزندها بهتر از ديگران رشد مي کنند و مسؤليت پذيرترند؟! چه کسي پژوهش کرده و دريافته است که چند برادر يا چند خواهر امکان رشد کم تري دارند؟ از کجا معلوم که اين داده هاي فرضي برعکس نباشد؟ شايد تک فرزندها به دليل مخاطرات بيشتر و کمبود عاطفه و رابطه، ضعيف تر بار بيايند و فرزندان بيش تر به دليل ارتباطات گسترده تر و همکاري اجتماعي کوچک ، انسان هاي توانمند تري نباشند؟

از سوي ديگر مصيبت نسل هاي آينده که تک فرزند بوده اند يا يک برادر يا خواهر داشته اند به جز پيامدهاي عاطفي ، حذف تدريجي طبقه اي به عنوان دايي و خاله و عمه و عمو است که نبود اين طبقه و ضعف هاي اجتماعي ، رواني و اخلاقي بي شماري درپي دارد که غفلت از آن جاي شگفتي بسيار است.

از سوي ديگر بالا رفتن سن ازدواج ، در عمل باعث شده فرصت بارداري نيز کم شده و زنان در سنين بالا و به صورت محدود مادر شوند که اين خود آسيبي جداگانه است.

يک نکته ظريف هم با توجه به اعتقادات مذهبي و شيعي در جامعه ما وجود دارد که به سوره کوثر قرآن کريم برمي گردد. در اين سوره به زخم زبان دشمنان پيامبر در باره ادامه نسل آن حضرت اشاره شده و با جملاتي محکم و سنگين آمده است: « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ. إِنَّا أَعْطَيْناکَ الْکَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ »
ما به تو کوثر[ خير و برکت فراوان‏] عطا کرديم! پس براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى کن! (و بدان) دشمن تو قطعاً بريده‏نسل و بى‏عقب است!

علامه طباطبايي در تفسير اين سوره مي نويسد: « اينکه در آخر سوره فرمود:" إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ" با در نظر گرفتن اينکه کلمه" ابتر" در ظاهر به معناى اجاق کور است، و نيز با در نظر گرفتن اينکه جمله مذکور از باب قصر قلب است، چنين به دست مى‏آيد که منظور از کوثر، تنها و تنها کثرت ذريه‏اى است که خداى تعالى به آن جناب ارزانى داشته، (و برکتى است که در نسل آن جناب قرار داده)، و يا مراد هم خير کثير است و هم کثرت ذريه، چيزى که هست کثرت ذريه يکى از مصاديق خير کثير است، و اگر مراد مساله ذريه به استقلال و يا به طور ضمنى نبود، آوردن کلمه" ان" در جمله" إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ" فايده‏اى نداشت، زيرا کلمه" ان" علاوه بر تحقيق، تعليل را هم مى‏رساند و معنا ندارد بفرمايد ما به تو حوض داديم، چون که بدگوى تو اجاق کور است و يا بى خبر است. و روايات هم بسيار زياد رسيده که سوره مورد بحث در پاسخ کسى نازل شده که رسول خدا (ص) را به اجاق کورى زخم زبان زد و اين زخم زبان هنگامى بود که قاسم و عبد اللَّه دو فرزندان رسول خدا (ص) از دنيا رفتند،...و چون جمله" إِنَّا أَعْطَيْناکَ ..." در مقام منت نهادن بود، با سياق متکلم مع الغير (ما) آمد که بر عظمت دلالت مى‏کند، و چون منظور از آن خوشدل ساختن رسول خدا (ص) بود مطلب را با واژه اعطاء که ظاهر در تمليک است بيان داشت و فرمود: ما به تو کوثر عطا کرديم. و اين جمله از اين دلالت خالى نيست که فرزندان فاطمه (ع) ذريه رسول خدا (ص) هستند، و اين خود يکى از خبرهاى غيبى قرآن کريم است، چون همانطور که مى‏بينيم خداى تعالى بعد از درگذشت آن حضرت برکتى در نسل آن جناب قرار داد، به طورى که در همه عالم هيچ نسلى معادل آن ديده نمى‏شود، آن هم با آن همه بلاها که بر سر ذريه آن جناب آوردند و گروه گروه از ايشان را کشتند» [24] اين جاست که بايد گفت اگر قرار باشد محدوديتي نيز به صورت موقت اجرا شود نبايد شامل خاندان سادات گردد.

اما بي هيچ افراط و تفريطي به خوبي مي توان با ملاحظه آيات و روايات ذکر شده که البته بخشي از منابع غني اسلامي است ، به نتيجه رسيد که اسلام ، مشوق ازدواج و توليد مثل است ، مشکلات مالي را مانعي براي ازدواج و توليد نسل نمي داند . نسبت به تربيت جسماني و روحاني نيز توجه بسياري دارد و توسعه کيفي و کمي جامعه ايماني را مدنظر دارد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] سوره نور: وَ أَنْکِحُوا الْأَيامى‏ مِنْکُمْ وَ الصَّالِحينَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ يَکُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ (32)
[2] سوره طلاق: مَنْ کانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً (2) وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَ مَنْ يَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدْراً (3) ... وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْراً (4) ذلِکَ أَمْرُ اللَّهِ أَنْزَلَهُ إِلَيْکُمْ وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يُکَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئاتِهِ وَ يُعْظِمْ لَهُ أَجْراً(5)
[3] من تزوج فقد احرز نصف دينه، فليتق اللّه في النصف الباقى /جامع الأخبار101 الفصل الثامن و الخمسون في التزويج
[4النِّکَاحُ مِنْ سُنَّتِي فَمَنْ رَغِبَ عَنْهُ فَقَدْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي / بحارالأنوار ج :100ص :22
[5] اتّخذوا الأهل فانّه ارزق لکم/ من لا يحضره الفقيه، ج‏: 3 ص: 383
[6] من أحبّ فطرتى فليستسنّ بسنّتى، و إنّ من سنّتى النّکاح / پيام پيامبر، متن‏عربى، ص: 840
[7] من سرّه أن يلقى اللّه طاهرا مطهّرا فليلقه بزوجة و من ترک التّزويج مخافة العيلة فقد أساء الظّنّ باللّه- عزّ و جلّ / من لا يحضره الفقيه، ج: 3 ص: 385
[8] سوره انعام : قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَيْکُمْ أَلاَّ تُشْرِکُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَ إِيَّاهُمْ وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتي‏ حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ ذلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ (151)
[9] سوره اسراء : إِنَّ رَبَّکَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّهُ کاَنَ بِعِبَادِهِ خَبِيرَا بَصِيرًا (30) وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ خَشْيَةَ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِيَّاکُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کانَ خِطْأً کَبيراً (31)
[10] تزوجوا، فإني مکاثر بکم الأمم يوم القيامة، حتى ان السقط ليجي‏ء محبنطئا على باب الجنة، فيقال له: ادخل! فيقول: لا، حتى يدخل ابواى الجنة قبلى./ من لا يحضره الفقيه، ج: 3 ص: 384
[11] تناکحوا و تناسلوا تکثروا، فانى اباهى بکم الامم يوم القيامة و لو بالسقط./ جامع الأخبار، ص: 101الفصل الثامن و الخمسون في التزويج
[12] سوره اسراء : وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّياني‏ صَغيراً (24)
[13]« قالَ أَ لَمْ نُرَبِّکَ فينا وَليداً وَ لَبِثْتَ فينا مِنْ عُمُرِکَ سِنينَ » (18/ شعرا):
[14] من سعادة الرّجل الولد الصّالح / عدة الداعي و نجاح الساعي، ص:86
[15] الولد للوالد ريحانة من اللَّه يشمّها بين عباده، و انّ ريحانتيّ الحسن و الحسين- عليهما السّلام- سمّيتهما باسم سبطى بنى اسرائيل شبرا و شبيرا/ الکافي ج: 6 ص: 2 الجزء السادس . کِتَابُ الْعَقِيقَةِ . بَابُ فَضْلِ الْوَلَدِ
[16] الْوَلَدُ الصَّالِحُ رَيْحَانَةٌ مِنْ رَيَاحِينِ الْجَنَّةِ / من لا يحضره الفقيه، ج3ص:481 بَابُ فَضْلِ الْأَوْلَاد
[17] مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ الْمَرْأَةُ الصَّالِحَةُ وَ الْمَسْکَنُ الْوَاسِعُ وَ الْمَرْکَبُ الْبَهِيُّ وَ الْوَلَدُ الصَّالِحُ ... / بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏73، ص:154
[18] مِيرَاثُ اللَّهِ مِنْ عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ الْوَلَدُ الصَّالِحُ يَسْتَغْفِرُ لَه / من لا يحضره الفقيه، ج: 3 ص: 481
[19] الْوَلَدُ الصَّالِحُ مِيرَاثُ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِ إِذَا قَبَضَه / مشکاة الأنوار في غرر الأخبار، ص: 280
[20] قِلَّةُ الْعِيَالِ أَحَدُ الْيَسَارَيْن / الخصال، ج:2 ص: 620
[21] شيخ محمود خوانسارى/ گنج حکمت يا احاديث منظوم، ص: 63
[22]عن مسعدة، عن موسى بن جعفر عليهما السّلام قال: إن عيال الرجل اسراؤه فمن أنعم اللّه عليه نعمة فليوسع على اسرائه، فان لم يفعل أو شک أن تزول النعمة. / درر الأخبار با ترجمه، متن‏عربى، ص: 724 / و عن ابن عباس قال: قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله: من دخل السوق فاشترى تحفة فحملها إلى عياله کان کحامل صدقة إلى قوم محاويج، و ليبدأ بالإناث قبل الذکور، فإن من فرح ابنة فکأنما أعتق رقبة من ولد إسماعيل، و من أقرّ بعين ابن فکأنما بکى من خشية اللّه عزّ و جلّ، و من بکى من خشية اللّه عزّ و جلّ ادخل جنات النعيم./ همان/ و عنه عليه السّلام قال: البنات حسنات و البنون نعمة فالحسنات يثاب عليها و النعم يسأل عنها. / بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج:75 ص: 206
[23] براي نمونه : عن يعقوب الجعفري قال: سمعت أبا الحسن عليه السّلام يقول: لا بأس بالعزل في ستة وجوه: المرأة التي أيقنت أنها لا تلد، و المسنة، و المرأة السليطة، و البذية، و المرأة التي لا ترضع ولدها، و الأمة./ الخصال، ج:1 ص: 328
[24] ترجمه الميزان، ج 20، ص:639

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: