به گزارش «شیعه نیوز»، در روزهای گذشته افغانستان به شدت درگیر مسائل امنیتی بوده است. اخباری که از همسایه شرقی به گوش می رسد چندان خوشایند نیست. برخی از کانال های تلگرامی افغانستان مانند صدای کابل یا صدای افغانستان، تصاویر و اخباری از مناطق مختلف در فضای مجازی نشر داده اند که گواه آن است طالبان سطح خشونت و جنایت به شیوه داعش در این کشور را افزایش داده اند. از سویی در خبرها آمده بود خلیل زاد توانسته است طالبان را برای یک توافق ایده ال راضی کند. اوضاع امنیتی و سیاسی افغانستان را پیرمحمد ملازهی، پژوهشگر و کارشناس ارشد مسائل شرق آسیا بررسی کرده ایم، ملازهی دربارۀ اوضاع این کشور می گوید: «در حال حاضر افغانستان به لحاظ امنیتی دچار مشکل جدی است. عواملی که این ناامنی و کشتار را ایجاد می کنند متنوع هستند، از طرفی داعش با هدف برپایی خلافت شرقی خراسان بزرگ ادعای خلافت اسلامی دارد و از طرفی طالبان که مدعی است که می خواهد امارت اسلامی را احیا کند و در همین چارچوب دست به عملیات نظامی میزند. این کارشناس میگوید: اگر امریکایی ها بخواهند در چارچوب تحولات جدید، قومیت های دیگر را نادیده بگیرند، خطر جنگ تمام عیار و تجزیه، افغانستان را تهدید میکند.مشروح این گفتگوی خواندنی را از نظر می گذرانید:
در چند روز اخیر در فضای مجازی اخباری دست به دست می شود از سر بریدن افغان ها از سوی گروهی خاص که مشخص نشده که آنها وابسته به طالبان یا داعش هستند. نظر شما در این باره چیست؟
کشتار در افغانستان به دلیل این است که مسببین آن، جریان هایی متفاوت با اهداف خاص و متفاوت هستند. اینکه داعش تا چه حدی در این کشور حضور دارد و سر افراد را میبرد واقعیت این است که باید بگویم داعش در این کشور بومی شده است. به این معنی که غیر از چچن ها، تاجیک ها، ازبک ها که در سوریه و عراق جنگیدند و پس از شکست، با این هدف به افغانستان آمدند که به آسیای مرکزی بروند گروهای محلی هستند و کسانی هستند که به دلایل مختلفی از جریان طالبان جدا شدند و پرچم داعش را بالا بردند، یعنی در حال حاضر داعش یک پرچم است که هر گروهی عملیاتی را انجام می دهد برای اینکه خودش را مطرح کند و در این مسیر از پرچم داعش استفاده می کند. این مشکلی است که افغانستان با آن روبه رو است. در ارتباط با کشتار بی رویه در این کشور عوامل متفاوتی وجود دارد، دولت مرکزی اعلام کرد 21 نوع گروه مسلح در افغانستان وجود دارد که داعش عمده آن است و هر کدام در مناطق مختلف عملیات انجام می دهند. کشتار هم به شکل طبیعی پیش می آید، نیروهای دولتی و مسلح درگیر می شوند و افراد غیرنظامی قربانی می شوند.
در روزهای گذشته زلمی خلیل زاد فرستاده ویژه ترامپ به افغانستان تحرکات بسیار زیاد و همین طور مذاکرات فشرده با گروههای مخالف دولت و طالبان داشته است. در آخرین اخبار افغانستان شنیدیم که خلیل زاد با طالبان برای تشکیل دولت موقت به توافق رسیده است. به طوری که گویا دولت مرکزی در این توافق حضور نداشته است. آیا این به معنی دور زدن دولت مرکزی است یا اینکه هدف چیز دیگری است؟ اگر دولت موقت شکل بگیرد تحلیل شما چیست؟
خلیل زاد یک افغان ناسیونالیست پشتون است. در عین حال یکی از نئوکان های امریکا است، خیلی جدی به دنبال راه حلی است که امریکایی ها در افغانستان مانند روسها شکست نخورند. خلیل زاد کسی است که در زمان پرژینسکی (اشغال افغانستان از سوی شوروی سابق) آن طرح را ارائه داد مبنی بر اینکه «افغانستان را باید زمینی کنیم که روس ها در آن شکست بخورند» یکی از مشاوران نزدیک برژینسکی آقای خلیل زاد بود.
با توجه به خصوصیات خلیل زاد هدف او این است که قوم درانی که سیصد سال است که در افغانستان در یک قومیت برتر هستند و همیشه به غیر از چند مورد کوتاه قدرت را در اختیار داشته اند، اینها به طرف سازش با گروه های قومی باید بروند و دیگر ادامه قدرت این ها مورد نظر خلیل زاد نیست.
آقای خلیل زاد می خواهد قومیت غلجایی را که به لحاظ جمعیت و موقعیت در رده دوم بعد از درانی ها هستند، در رأس قدرت قرار دهد.
آقای خلیل زاد و غنی وابسته به قوم غلجایی تفکر پشتون هستند. بحثی که وجود دارد نقطه مشترک غنی و خلیل زاد است. خلیل زاد به دنبال این است که یک راهی پیدا کند که طالبان شریک قدرت شود و به همین دلیل است که ترامپ هم در استراتژی خود همان طرحی را دنبال می کند که ژنرال پترائوس در زمان ماموریتش در افغانستان داده بود.
این طرح به این قرار بود که 13 ایالات و 9 وزارت خانه را در مرکز در اختیار طالبان قرار دهند. مشکلی که وجود دارد این است که طالبان به سهم کمی در قدرت رضایت نمی دهد به اضافه اینکه پاکستان تعیین کننده خط مشی طالبان است، در ثانی و مهمتر از آن اینکه امریکایی ها اگر بخواهند قومیت های دیگر را نادیده بگیرند، اتحادی که در گروههای قومی در سال 2001 به وجود آمد، شکست خواهد خورد و به شکل طبیعی؛ تاجیک ها، ازبک ها، هزاره ها در مقابل طالبان قرار می گیرند که خطر جنگ تمام عیار و تجزیه افغانستان را به همراه خواهد داشت. بر این اصل است که می گویم معنی این توافق این نیست که دولت وحدت ملی آقای غنی را دور زده اند.
شاید بتوانیم بگیم دولت وحدت ملی دور می خورد، اما آن بخشی از دولت وحدت ملی که به غیر از پشتون است و متمایل به اشرف غنی است. آنها امادگی دارند که با طالبان غلجایی کنار بیایند و به نوعی قدرت شراکتی با طالبان به وجود بیاید و آنها بپذیرند، اما اینکه بدون تقش دولت مرکزی، دولت موقتی تشکیل شود و افراد دیگری بتوانند آن را سازماندهی کنند، به نظرم این دور از ذهن است. برای اینکه اقوام مختلف زیر بار این مساله نخواهند رفت و دست به سلاح خواهند برد. در آن صورت اتفاقی که افغانستان را تهدید خواهد کرد این است که جغرافیای جنگ عوض خواهد شد.
یعنی به چه صورت می شود و کدام مناطق بیشتر مورد تهدید هستند؟
یعنی از منطقه پشتون نشین از شرق به مرکز منتقل می شود و بعد شمال که خطرات بیشتری در آن است. در چنین شرایطی ممکن است روسها هم تمایل پیدا کنند که مناطق شمالی را کمک کنند که یک درگیری با منطقه جنوب پیدا کنند.
شما اشاره کردید که خلیل زاد و غنی هردو متمایل به قوم غلجایی با تفکر پشتون هستند، اما زمانی که حکم خلیل زاد به عنوان فرستاده تأیید شد، خبرها و تحلیل هایی منتشر شد که با آمدن خلیل زاد کرزی بار دیگر قدرت را به دست می گیرد و بار دیگر رئیس جمهور خواهد شد. بازگشت کرزی به قدرت را چقدر محتمل می دانید؟
انتخابات مجلس که هنوز نتایج نهایی را اعلام نکردند به دلیل اینکه معتقدند که تقلب شده است که این خود یک بحران به وجود اورده است.
اما در انتخابات آینده این احتمال وجود دارد که کرزی با زد و بند هایی با خلیل زاد و امریکا نامزد شود و شاید هم پیروز شود. ولی توجه داشته باشید که مدعیان قدرت تنها کرزی نیست، غنی، عبدالله عبدالله، ژنرال دوستم ، عطا محمد نور و اسماعیل خان رقیبان سرسختی برای کرزی هستند. بنابراین به این سادگی نیست که کرزی بتواند از طریق زد و بند همانطور که در زمان ریاست جمهوری خود نشان داد! جای امیدواری داشته باشد که بازهم قدرت را به دست بگیرد.
با توجه به وضعیت امنیتی این کشور، تأثیر تحولات بر ایران را چگونه پیش بینی می کنید؟
یک دولت قدرتمند مرکزی با ثبات در افغانستان به نفع ایران است. این دولت قدرتمند به چه شکلی به وجود بیاید؟ چه فردی می تواند این دولت را به وجود بیاورد؟ این نکته مهم و حساسی است و آن این است که در هر حال باید یک پشتون باشد. برای اینکه پشتون ها ریاست غیر از پشتون را نمی پذیرند و مشکلات را بیشتر خواهند کرد. اگر کمک بشه که به نوعی در واقع ترکیبی از نیروهای غیر پشتون و پشتون دولتی را تشکیل دهند که یک شکل واقعی تری از وحدت ملی باشد به نظرم برای ایران مناسب تر است.
البته پیشنهاداتی برخی افراد موثر در افغانستان کرده اند. در این باره توضیحی باید بدهم اینکه بهترین دورانی که حکومت منصف در افغانستان شکل گرفت آخر دوره رژیم مارکسیستی بود زمان نجیب الله بود. او چهار معاونت ایجاد کرد؛ یک معاونت پشتون بود، دومی تاجیک، سومی هزاره و چهارمی هم ازبک ها بود. ترتیبی داده بود که هرکدام از این معاونت ها در مناطق خودشان مانند حکومت فدرال پاسخگو نیاز قومیت ها و مناطقش باشند اما این طرح به تصویب نرسید. الان خیلی ها معتقدند که باید از ان الگو استفاده شود و شرایطی به وجود بیاید که رئیس جمهور باشد و اختیاراتش به طور کامل بین معاونت هایی که قومی هستند توزیع شود، یعنی بین ازبک ها، تاجیک ها، هزاره ها و ان معاونت هایی که اختیارات های درستی و به جایی داشته باشند و قانون اساسی اصلاح شود و جایگاه ان معاونت ها در همان حدی که زمان نجیب الله مد نظر بود، اگر این طرح اجرایی شود، به نظر می رسد که با منافع کشورهای همسایه همخوانی بیشتری دارد، چراکه ثابت شده است که افغانستان را هیچ جریانی و هیچ قومی نمی تواند اداره کند. حتما باید توزیع قدرت شکل بگیرد، در غیر این صورت همواره جنگ و جدل در افغانستان باقی خواهد ماند.