به گزارش «شیعه نیوز»، تکدی گری واژه ای نام آشنا از آسیب های اجتماعی است. آسیبی که چند سالی است آن را میان کودکان بیشتر می بینیم. با اینکه مواد ۷۱۲ و ۷۱۳ قانون مجازات اسلامی به وضوح به موضوع تکدی گری و مجازات های آن اشاره دارد، اما باز هم در نقاط شمالی، جنوبی، شرقی و غربی کلان شهر تهران شاهد حضور متکدیان به خصوص کودکان متکدی هستیم. اما چرا با وجود چنین قوانینی که بارها و بارها به آن ها اشاره شده است، باز هم شاهد افزایش تکدی گری در انواع مختلف هستیم؟
پای لنگ اجرای قوانین
قوانین مختلفی برای پیشگری و حتی منع افراد از تکدی گری وجود دارد، اما نه تنها در کلان شهر تهران تا کنون شاهد کاهش متکدیان نبوده ایم، بلکه در سال های گذشته تکدی گری در بین کودکان هم افزایش پیدا کرده است و اجرای طرح های ساماندهی مسئولین نتوانسته این افراد را از تکدی گری باز دارد.
مونیکا نادی، وکیل پایه یک دادگستری و فعال حقوق کودک، می گوید: «خلا های قانونی هم وجود دارد. چرا که ریشه این مسایل در کنار مسایل فرهنگی و اجتماعی در اصل مشکلات اقتصادی است که جامعه به آن دچار است. با توجه به اینکه حاشیه امن اجتماعی وجود ندارد و حاشیه نشینی و فقر روز به روز بیشتر می شود قطعا شاهد افزایش تعداد کودکان متکدی و کودکان کار خواهیم بود و آن چیزی که برای مبارزه با این آسیب اجتماعی نیاز است تنها نمی تواند قانون باشد و ما در کنار آن به حمایت های اجتماعی از این گروه هم نیازمندیم. یعنی اقداماتی که منجر به حمایت از این گروه آسیب دیده و آسیب پذیر باشد.»
او ادامه می دهد: «حرفه آموزی و کمک های اجتماعی می تواند زمینه بزه دیدگی و بزه کاری را در این کودکان فراهم کند. باید بتوانیم این کودکان را توانمند کنیم. خانواده ها و افراد را از نظر اجتماعی قوی کنیم. اگر این کار را انجام ندهیم و بخواهیم با قوانین فعلی اقداماتی را صورت دهیم و همین طرح های حمایتی را داشته باشیم جواب نمی دهد و روز به روز اوضاع بدتر می شود. تا زمانی که یک نگاه چند بعدی به این پدیده به عنوان یک آسیب اجتماعی نداشته باشیم و بخواهیم از راه های در واقع مقابله ای برخورد کنیم نمی توانیم این مشکل را حل کنیم.»
اما حسن لطفی، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس، معتقد است به اندازه کافی قانون داریم و می گوید: « مشکل قانون وجود ندارد. ما مشکل اجرایی داریم، دولت باید در حوزه اجرا ورود کند. مسئول اصلی این موضوعها دولت است. دولت اگر بخواهد این موضوع حل شود باید یک دستگاه اجرایی را مسئول این کار قرار دهد تا نمایندگان بدانند طرفشان چه کسی است. اعتبارات و هزینههایی که برای ۲۲ دستگاه اجرایی مرتبط با ساماندهی متکدیان صرف می شود همه هدر میرود و اقدامات مطلوبی انجام نمی شود.»
دستگاه های اجرایی اقدامات مواری دارند
کم کاری دستگاه های متولی یک طرف و مشکلات اقتصادی که این روزها گریبان مردم به خصوص حاشیه نشینان را گرفته است از سوی دیگر متکدیان به خصوص کودکان متکدی را بیشتر از گذشته راهی خیابان ها کرده است.
فرشید یزدانی، فعال حقوق کودک و مدیر عامل انجمن حمایت از حقوق کودک، بر خلاف بسیاری از مسئولان معتقد است بچه ها توسط خانواده های شان به تکدی گری می روند نه باندهایی که برخی از مسئولین از آن ها نام می برند. او در گفت و گو با خبرنگار شفقنا زندگی، می گوید: « تکدی گری بچه ها خانوادگی است. از طریق انجمن هم پیگیری کرده ایم. به این دلیل که بچه ها احساس ترحم مردم را بهتر بر می انگیزند خانواده ها برای درآمد از آن ها استفاده می کنند. آموزش هایی هم به بچه ها می دهند تا بتوانند هزینه خانواده را تامین کنند. بخشی از این اتفاق هم اساسا از فقر خانواده است. هیچ خانواده ای دوست ندارد فرزندش در خیابان شیشه پاک کند یا به طور مستقیم تکدی گری کند. این آسیب ها ناشی از نابرابری در جامعه است که با توجه به مسائل اقتصادی جدید اگر مسئولان به فکر نباشند، باید منتظر موج جدیدی از آسیب های اجتماعی به خصوص در کلان شهر تهران باشیم. البته به نظر نمی آید مجموعه دولت و حاکمیت در فکر باشند تا از این اتفاق پیشگیری کنند.»
مونیکا نادی، هم معتقد است کودکان متکدی یا کودکانی که به شغل هایی مثل دست فروشی، شیشه پاک کنی و از این قبیل کارها می پردازند، توسط یک سری باندهای سو استفاده گر این کارها را انجام نمی دهند و می گوید: «حقیقت این است که بیشتر کودکانی که تکدی گری می کنند به دلیل مسائل اقتصادی توسط خانواده ها به این کار گمارده می شوند. حتی اگر این نظریه ها را هم درست بدانیم راهکار این است که از قوانین بازدارنده برای پیشگیری از این اتفاقات استفاده کنیم نه اینکه این بچه ها را در طرح های ساماندهی جمع آوری کنیم.»
او می گوید: «ریشه اصلی مشکلات بسیاری از این خانواده فقر، مسایل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است که عللی برای به وجود آمدن کودکان متکدی و کار در جامعه ما شده است. دستگاه های مربوطه هم با توجه به تمام قوانینی که برای ساماندهی متکدیان در کشور ما وجود دارد عملا اقدامات موازی دارند و نمی توانند به وظایف شان درست عمل کنند. آن ها در طرح های ساماندهی کودکان را جمع می کنند و در واقع با معلول مبارزه می کنند به جای اینکه به علت بپردازند. به همین دلیل در کل قوانینی که در این حوزه وجود دارد چه قوانینی که تکدی گری را منع کرده و چه قوانینی که جرم انگاری کرده است اجرای قانون به درستی انجام نمی شود و بحث دیگر این است که نگاه حمایتی لازم برای مبارزه با این معضل را نداریم.»
قوانین پر پیچ و تاب، آینده پر پیچ و تاب
قوانین ریخته شده بر روی کاغذ، مسئولان ۲۲ دستگاه اجرایی، کارشناسان و فعالان حوزه آسیب های اجتماعی هر یک حرف خود را می زنند. اما کودکان متکدی هم برای خودشان حرف هایی دارند. با گذر از زیباترین معابر تهران می توانیم فرزندانی از این سرزمین را ببینیم که در میان پیچ و تاب قوانین نوشته یا اجرا نشده، آینده ای پر پیچ و تاب دارند. همین پارک ملت که در هر فصل زیبایی های طبیعت را به گونه ای در دل خود جای می دهد مملو است از کودکانی که دست فروشی می کنند یا تکدی گری. خرید فال از یکی از این کودکان دلیل شد تا فرزین از روزهای پر کار در این پارک بگوید.
اگر چه کاغذ دو رنگ فال تا خورده و چروک، اما خوش خبر آمده است: « رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند/ چنین نماند و چنان نیز نخواهد ماند/ من ار چه در نظر یار خاکسپار شدم/ رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند.»
فرزین سال هاست که با دوستانش در پارک ملت فال می فروشند. البته می گوید:« اسم خودم که فرزین نیست، اما شما فرزین صدا کن.» فرزین فال می فروشد و هر چقدر کف دستش بگذارند در جیبش می گذارد، اما خواهرش گاهی فال می فروشد و گاهی با چرب زبانی از مردم پول می گیرد. او هم می گوید طلا صدایم کن. طلا با موهای طلایی و چشم های روشنش را می توان به راحتی در یکی از فیلم های پر فروش روی پرده سینما تصور کرد. طلایی که این روزها طلای خانواده اش شده است. او می گوید:« بابای مان بیمار است. مادرمان هم سبزی خشک می کند و می فروشد، اما خرج زندگی مان که در نمی آید خانم! فقط باید ماهی ۹۰۰ هزار تومن کرایه بدهیم.» ۹۰۰ هزار تومان را می کشد. در ذهنم مرورش می کنم. چطور کودکی که هنوز به مدرسه نرفته است، این طور خرج و مخارج خانه را صبح تا شب یا شاید هم شب تا صبح در ذهنش مرور می کند.
فرزین و طلا دوست های دیگری هم دارند. فرزین یکی از آن ها را با دست نشانم می دهد. سر چهار راه ایستاده است. چراغ که قرمز می شود، خوشحال، عصبانی، با غرور و کمی هم ملتمس به سمت ماشین ها می رود. ماشین ها اما ۱۰ تا یکی شیشه ها را بالا می کشند. زیر لب غر و لندی می کند و اخم کنان به سمت ماشین بعدی می رود. این بار موفق می شود سوژه را شکار کند. اما شیشه ماشین کثیف تر از قبل می شود. خانم راننده پولی به او می دهد. پول را به پیشانی اش می گذارد، می بوسد و مچاله در جیبش فرو می کند. فرزین خنده کنان می گوید:« همیشه همین طور است. شیشه ها را بیشتر کثیف می کند. صد بار بهش گفتم بیا تو هم فال بفروش. خیلی هم راحت است. تازه اگر فالت خوب باشد پول بیشتری هم به جیب می زنی. تازه اگر خریدار فال خوب خانم باشد باز هم پول بیشتری به جیب می زنی.» بعد از این حرف ریز و زیرکانه خنده ای می کند و می دود به سمت خانمی که چند متر آن طرف تر آرام در حال قدم زدن است. « خانم یه فال حافط می خری؟ فال هام خوبه ها. اون خانم رو نگاه کن، همین الان یه فال ازم خرید. کلی ام خوشحال شد. یه فال بدم؟»
اما فرزین و تمام دوست هایش باور ندارند با کارهای شان به نوعی تکدی گری می کنند. آن ها فقط به فکر درآوردن خرج و مخارج زندگی شان هستند و می گویند کار می کنیم. مونیکا نادی، می گوید: «تکدی گری را به جای اینکه به عنوان یک جرم نگاه کنیم باید به عنوان یک آسیب اجتماعی نگاه کنیم. اگر چه در قانون مجازات آمده است هر کسی تکدی گری را وسیله امرار معاش قرار دهد مجرم است و هر کس برای این کار از کودکان هم استفاده کند این عمل جرم محسوب می شود و برای آن مجازات حبس و استراداد اموال تعیین شده است. اما بحث این است که تکدی گری و به خصوص تکدی گری کودک یک نوع آسیب اجتماعی است که می شود به آن به عنوان یکی از اشکال کار کودک نگاه کرد که البته طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به کار گماردن کودک به کار، سوء استفاده و بهره بردن از کار دیگری ممنوع است و قانون کار ما پیمان نامه حقوق کودک را که با پیوستن ایران به آن جز قوانین داخلی قرار داد و همچنین مقابله نامه مبارزه با بدترین اشکال کار کودک به خصوص کارهای سخت و زیان آور از قبیل تکدی گری را برای کودکان ممنوع کرده است، ولی متاسفانه در کشور ما این قوانین به خوبی اجرا نمی شوند و ممنوعیت کار برای کودکان جدی گرفته نمی شود.»
مسئولان به هوش باشند
اما داستان فرزین، طلا و کودکانی که وسط و کنار چهار راه دنبال ماشین ها می دوند و التماس می کنند تمامی ندارد. کودکانی که اگر چه فال های خوش یمن به دست مردم می دهند و لبخند را مهمان برخی دل ها می کنند، اما در طالع خود خبری از خوش یمن بودن آینده شان وجود ندارد تا زمانی که ماده ها و تبصره ها از قلم ها و کاغذها جدا نشوند و به اجرا در نیایند.