به گزارش «شیعه نیوز»، برای گذر از این دوره ی دشوار، مقامات ایرانی باید از خود درایت، واقع بینی و انعطاف نشان دهند و درگیر جو و احساسات نشوند. از همه مهمتر اینکه هدف اصلی شان باید حفظ تمامیت ارضی کشور باشد.
کمتر از یک ماه پس از حمله به کنسولگری ایران در بصره، یک گروه تروریستی که ادعا می کرد از اعضای جنبش آزادی اهواز هستند، به یک رژه نظامی در مرکز استان خوزستان حمله کردند و ۲۵ نفر را کشتند و تعداد بسیاری را زخمی کردند. وقتی ماجرای کنسولگری بصره اتفاق افتاد، برخی از مفسران در ایران گفتند که مهاجامان همچنین می خواستند خرمشهر و آبادان را هدف قرار دهند. اکنون به نظر می رسد که خیلی هم بی راه نگفته اند.
حملات اهواز همچنین کمی پس از عملیات شورشیان کرد، متعلق به حزب دموکرات کرد ایران، که در شمال شرق این کشور ساکن هستند، رخ داد. این حملات باعث شد تا سپاه پاسداران پایگاه هایی در کردستان عراق، که حملات از آنجا فرماندهی می شد را هدف قرار دهد. این حملات پشت سر هم این سوال را ایجاد کرده است که آیا آمریکا و کشورهای عربی متحدش در منطقه، استراتژی را اتخاذ کرده اند تا ایران را در بسیاری از استان های آسیب پذیرش محاصره کنند تا احتمالا مقدمه ای بر عملیات نظامی مستقیم و گسترده تر علیه تهران باشد.
جدای از اینکه آیا این مسئله حقیقت دارد یا نه، برخی از مشکلاتی که ایران در بسیاری از استان های غربی و جنوبی اش با آنها روبه رو است، به خاطر تمایل مردم برای استقلال نیست، بلکه به خاطر نادیده گرفته شدن و مشکلات اقتصادی است که مردم را ناراحت است. کردستان شرایط اقتصادی اش، همچنین ارتباطات، جاده ها، راه آهن و سایر زیر ساخت هایش عقب تر از سایر مناطق کشور است. در طول ۳۰ سال گذشته، دولت های مختلف قول عملکردی منصفانه تر در این مناطق محروم را داده اند اما به قول خود عمل نکرده اند. بخشی از این قصور به خاطر سوءاستفاده از بودجه کشور در سوریه و لبنان، فساد و تاثیر تحریم ها است که خود نتیجه سیاست های ایران در قبال خاورمیانه است.
مشکلات ایران در خوزستان همیشه یک بعد خارجی داشته است. عرب ها معتقد هستند که قسمت جنوبی این استان متعلق به آنها است و آن را عربستان می خوانند.
با این حال، آنچه در تاریخ آمده پیچیده تر است. قوم عرب اولین بار در قرن هفتم پس از حمله در دوران صفویه وارد ایران شدند. آن منطقه در آن زمان به دو قسمت تقسیم شد و قسمت جنوبی، عربستان نامیده شد. در قرن نوزدهم افزایش نفود انگلیس بر خلیج فارس باعث تضعیف جایگاه ایران در استان های جنوبیش شد. در سال ۱۸۵۶ انگلیس خرمشهر را بمباران کرد تا ایران را مجبور به ترک هرات کند.
در سال های پایانی سلسله ی قاجار شیخ خزعل بر قسمت های جنوبی استان حاکمیت داشت. در طی جنگ جهانی اول، زمانی که ایران به نظر می رسید در معرض انحلال قرار دارد، شیخ خزعل علیه حکومت مرکزی شورش کرد و امیدوار بود که انگلیس از او حمایت می کند. با این حال به خاطر انقلاب بولشویکی، انگلیس رویکردش را در قبال ایران تغییر داده بود. انگلیس به جای اینکه از تجزیه ایران حمایت کند، ایران را سپری برای مقابله با روسیه بولشویک می دید و به همین خاطر از شیخ خزعل حمایت نکرد.
رضا شاه پهلوی، که سیاستش مطیع کردن خان های هر منطقه و تاسیس یک بروکراسی و دولت مرکزی کارآمد بود، شورش خزعل را سرکوب کرد. در دهه های بعد، منطقه خوزستان، بخشی به خاطر ذخایر نفتی اش، شاهد پیشرفت بود. انقلاب اسلامی و حمله عراق شرایط را تغییر داد.
از دهه ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ کشورهای عربی رادیکال مانند مصر در زمان ناصر و عراق در زمان صدام حسین، مسئله عربستان را به عنوان چماقی برای حمله به ایران استفاده می کردند. آنها تجزیه طلبی را در منطقه ترویج دادند و برای آزادسازی اهواز و عربستان تلاش کردند. برخی از کشورهای عربی به طور جدی از تجزیه ایران دفاع می کردند. طارق عزیز، وزیر امور خارجه صدام حسین گفت: "پنج ایران کوچک بهتر از یک ایران بزرگ است.”
با این حال تا کنون فعالیت های آنها محدود به برگزاری کنفرانس ها بوده است. هیچ اقدام مستقیمی در داخل ایران انجام نشده است، اگر چه جنبش آزادی اهواز در برخی از خرابکاری ها در خطوط و تاسیسات نفتی دخیل بوده اند. این حملات اخیر این سوال را ایجاد کرده است که آیا عربستان سعودی، همانطور که شاهزاده محمد بن سلمان چندی پیش قول داده بود، در حال کشاندن جنگ به داخل ایران است؟ و آیا حمایت آمریکا را با خود دارد؟
ایران در حال گذراندن یکی از پرخطرترین دوره های تاریخ طولانی و پر فراز و نشیبش است. برای گذر از این دوره دشوار مقامات ایرانی باید از خود درایت، واقع بینی و انعطاف نشان دهند و درگیر جو و احساسات نشوند. از همه مهمتر اینکه هدف اصلی شان باید حفظ تمامیت ارضی کشور باشد.